متشکرم ، من همه چیز را فهمیدم ، یا من روانشناس خودم هستم

تصویری: متشکرم ، من همه چیز را فهمیدم ، یا من روانشناس خودم هستم

تصویری: متشکرم ، من همه چیز را فهمیدم ، یا من روانشناس خودم هستم
تصویری: ГДЕ И С КЕМ ОНА СЕЙЧАС | Гадание для Мужчин | Таро Расклад | Гадание Онлайн | 2024, ممکن است
متشکرم ، من همه چیز را فهمیدم ، یا من روانشناس خودم هستم
متشکرم ، من همه چیز را فهمیدم ، یا من روانشناس خودم هستم
Anonim

این داستان توسط یکی از همکارانم که مدت ها پیش ، حتی قبل از ظهور تلفن های همراه ، به عنوان روانشناس شروع به کار کرده بود ، به من گفته شد (عدم وجود تلفن همراه یک جزئیات مهم است).

بنابراین ، در نقطه ای ، مشتری شروع به درخواست وقت ملاقات از یک همکار-روانشناس کرد. "لطفاً ، این برای من بسیار مهم است ، فقط شما می توانید به من کمک کنید" - "اما من بسیار مشغول هستم ، فقط می توانم یک ساعت بین جلسات و رویدادها پیدا کنم" - "خوب ، لطفا ، من آماده ام ، حتی اگر فقط برای یک ساعت " -" خوب ، بیا اینجا - آن زمان ، ما یک ساعت وقت داریم ، بنابراین لطفاً در مورد درخواست خود و جزئیات موقعیت به خوبی فکر کنید. ما به احتمال زیاد فقط برای مهمترین چیزها زمان کافی خواهیم داشت. " مشتری خوشحال با همه چیز موافقت کرد.

در روز مقرر ، روانشناس خاموش شد ، دوید و تصمیم گرفت برای وقت مشاوره وقت مشخصی نداشته باشد. (یادآوری می کنم که تلفن همراه وجود نداشت). او البته دوید ، اما تقریباً با یک ساعت تاخیر. به نظر می رسد مشتری ابتدا در پله ها منتظر روانشناس بود و سپس رفت.

یادداشت سمت چپ در ورودی چسبیده بود: "متشکرم ، من همه چیز را فهمیدم!"

پس از آن ، روانشناس همچنان با مراجعه کننده تماس می گیرد. معلوم شد که او واقعاً در مورد مشکل فکر کرده و در حال آماده سازی است. او همچنین یک ساعت روی پله ها نشسته بود ، زمانی که می توانست همه چیز را با جزئیات بیشتر درک کند و حتی با روانشناس گفتگوی ذهنی برقرار کند. و جواب پیدا شد. بنابراین یادداشت قدردانی در این مورد بود: متشکرم ، من توانستم به طور جدی فکر کنم و پاسخ را پیدا کنم.

خوب ، من می خواهم بگویم: این همه اینطور است. پاسخ به سوالات دشوار از طریق ارتباط (حتی ذهنی) با شخص دیگر یافت می شود. انسان در اینجا شخصیت اصلی است. نمی توان با دیوار صحبت کرد. شما نمی توانید در یک کتاب کم کنید. پاسخ در گفتگو با دیگری خواهد آمد. اینجوری کار میکند.

به طور طبیعی ، س isال این است: آیا روانشناس در اینجا اجباری است؟ البته که نه. اجباری متفاوت و ناسالم. حتی اگر دور باشد ، قبل از ملاقات که هنوز روزها و هفته های زیادی باقی است. اغلب کافی است بدانید که در جایی از جهان شخصی دلسوز وجود دارد که صدای شما را می شنود.

روانشناس؟ - عالی ، آنها به طور خاص به گوش دادن آموزش داده اند ، روانشناس باید کنار بیاید. اما در این نقش ، یک دوست دختر مهربان ، حامی ، معلم و مادربزرگ عزیزی که می توان به او اعتماد کرد می تواند کمک کند. هر کس دیگری که به شما ، داستان شما و احساسات شما اهمیت می دهد.

من خودم برای یک جلسه هفتگی شرح مشکل را برای روان درمانگرم تهیه می کردم ، درخواست را بیان می کردم ، از نظر ذهنی س myselfالاتی را که او می پرسید از خودم می پرسیدم - و من خودم پاسخ های او را می دادم. و اغلب معلوم می شد که در زمان ملاقات ، پیچیدگی قبلاً مورد بررسی و بحث قرار گرفته بود. (و امکان بحث در مورد موضوعات دیگر ، همچنین مهم وجود داشت. این صرفه جویی در پول ، زمان و تلاش است!)

البته شما می توانید مشکلات خود را ، مانند آن مشتری روی پله ها ، مشخص کنید. فقط یک هشدار وجود دارد - برای این کار باید کارهای مستقل جدی انجام دهید. ابتدا تفکر دقیق ، سپس تکنیک های گفت و گو (یا برخی دیگر از تکنیک های روانشناختی. روش های مختلف مناسب است: بسیاری از آنها در کتاب ها و مقاله ها ، در اینترنت ، به صورت پولی و رایگان وجود دارد). در واقع ، وضعیت مشابه انجام ورزش به تنهایی است: بله ، فرم بدنی عالی ، در اصل ، می تواند بدون سالن بدنسازی ، مربیان و کلاسهای پولی خریداری شود. فقط شما مجبور خواهید بود به تنهایی در آپارتمان خود یا در یک نوار افقی در حیاط به ورزش بپردازید ، رژیم غذایی خود را تنظیم کنید (و به طور جدی به آن پایبند باشید) ، خود را برای خود انگیزه دهید. به طور کلی ، شما خودتان می توانید کارهای زیادی در زندگی انجام دهید. اما با استفاده از متخصصان می توان به راحتی به هدف دست یافت. بنابراین ، سالن های ورزشی بسیار عالی زندگی می کنند و بعید به نظر می رسد که خراب شوند (اگرچه به نظر می رسد آویزان کردن یک میله افقی در خانه و خریدن دمبل های تاشو ارزان تر و راحت تر از بدنسازی ، پرداخت هزینه عضویت و مراجعه منظم به آن است). بنابراین اگر نتوانسته اید در خانه به "خانم تناسب اندام" یا "آقای المپیا" تبدیل شوید ، بنابراین ، من فکر می کنم ، ارزشمند است که به طور منطقی قدرت انگیزه خود را ارزیابی کنید. و در عین حال سعی کنید این موضوع را با یک فرد زنده دیگر در میان بگذارید.چه کسی محکوم نمی کند ، بلکه برعکس ، از شما س interestedالات علاقه مند می پرسد.

چگونه کار می کند؟ اصل اصلی چیست؟ چرا به یک فرد زنده دیگر احتیاج دارید - و مثلاً نمی توانید با پرتره فروید روی دیوار صحبت کنید؟

  1. شخص دیگری باید به روز شود ، او هیچ چیز در مورد وضعیت نمی داند. بنابراین او باید بازگو کند عوامل کلیدی چالش ها و مسائل. یعنی باید واضح توضیح دهید ساختار وضعیت ، نکات اصلی و رابطه بین آنها را برجسته کنید. و همه اینها باید به طور واضح و مختصر بیان شود (فقط یک ساعت است!) ، یعنی فقط در مورد مهمترین مورد گفته شود.
  2. لازم است توصیف وضعیت در یک زمینه گسترده: چه چیزهای دیگری ، عوامل خارجی یا برعکس ، عوامل پنهان داخلی را تحت تأثیر قرار می دهد. پیامدهای احتمالی ، نزدیک و دور. و خوب و بد آنها چیست. آیا چیزی را فراموش کرده اید؟ آیا چیزی را از دست داده اید؟ آیا عواملی بیش از حد وجود دارد که به عنوان مثال شما را بسیار ناراحت می کند ، اما بر هیچ چیز تأثیر نمی گذارد؟
  3. لازم است درخواست از یک مشکل را تشکیل دهید ، و برای این کار با احساسات شما در ارتباط است. یعنی به جای نارضایتی نامشخص ، باید آنچه را که دوست ندارید ، چگونه دوست ندارید و آنچه در آن بد است ، به روشنی شرح دهید. ("من از ازدواجم ناراضی هستم" - "چه بلایی سرش آمده است؟" - "من دوست ندارم شوهرم اینقدر سخت کار کند" - "اما چرا؟ بالاخره ، آیا او برای خانواده درآمد کسب می کند؟ … " -" اما ما به این مقدار پول نیاز نداریم ، و من دلم برای او تنگ شده است و می خواهم او زمان بیشتری را به من و کودک اختصاص دهد … ")
  4. باید غیرقابل حل بودن موانع را اثبات کند … ممکن است برای شخص دیگری بدیهی به نظر نرسد. شما ممکن است زمانی که سعی می کنید به طور منطقی به شخص دیگری ثابت کنید ، با این موضوع موافق باشید و طبق معمول تکرار نکنید: "نه ، این غیرممکن است." ("خوب ، من نمی توانم به مادرم بگویم که من کارم را در بانک ترک می کنم و هنرمند می شوم!" - "اما چرا؟" - "او زنده نمی ماند!" - "او گفت که یا شما در آن کار می کنید بانک ، یا می میرد؟ "-" نه … اما من هیچ وقت در این باره با او صحبت نکردم … "-" آیا او قبلاً در تلاش های شما از شما حمایت کرده یا درخواست پیدا کردن شغل در بانک را داشته است؟ "-" او می گوید مهمترین چیز این است که من خوشحال باشم … اما او وقتی وارد دانشگاه اقتصادی شدم خیلی خوشحال بودم … "-" آیا او قطعاً در مورد شما قضاوت خواهد کرد اگر بفهمد که شما خوشحال هستید که یک هنرمند هستید؟ " -"نمی دانم … نه ، حدس می زنم … هرگز به آن فکر نکرده بودم … آنها گفتند … من ترسیدم که او زنده نماند …")
  5. بسیاری آشنا نگرش ها و ممنوعیت ها باید بازنگری شود ("نه ، من نمی توانم این کار را انجام دهم ، خانواده ما هرگز چنین کاری نکرده اند" - "اما شما هشت سال است که در شهر دیگری زندگی می کنید و فقط در شب سال نو در اسکایپ با خانواده خود ارتباط برقرار می کنید؟ آنها حتی دقیقاً نمی دانند چگونه رفتار کردی؟ "-" نمی توانم ، به آنها خیانت می کنم! " ناراضی خواهد بود … "-" خوب پس شما تصمیم بگیرید که برای شما مهمتر است: سنتهای خانوادگی افرادی که به آنها وابسته نیستید ، یا سالهای زندگی شاد ").
  6. باید احساسات خود را درک کنید ، "به صدای قلب گوش دهید." یعنی ، لازم است تعیین شود "روح در چه چیزی است" ، و چه چیزی - به طور قطعی نه ، حتی اگر این تصمیم درست به نظر برسد. و این نیز باید توسط شخص دیگری بیان شود. و به او توضیح دهید که چرا شما به نفع "حق" انتخاب می کنید ، نه به خاطر آنچه شما را خوشحال می کند. پس از همه ، او به احتمال زیاد از صمیم قلب متعجب خواهد شد که چرا شما خود را مجبور به بی مهری می کنید (خوب ، اگر شما به جای او بودید ، شگفت زده می شدید ، درست است؟). بنابراین ، در حالی که استدلال ها را انتخاب می کنید ، خود شما به چیزهای زیادی پی خواهید برد.

همه اینها با هم رویکردی است که در حکایت "اگر می خواهید چیزی را درک کنید - سعی کنید آن را برای دیگری توضیح دهید" تشکیل شده است.

در اصل ، نه تنها در گفتگو با یک روانشناس کاملاً قابل استفاده است - من تکرار می کنم ، شما به دیگری احتیاج دارید و بی تفاوت نیستید ، و آنچه این شخص در زندگی انجام می دهد ، هیچ فرقی نمی کند.

البته موقعیت های جدی وجود دارد ("من کسی را ندارم که بتوانم به او اعتماد کنم" ؛ "من شرم آور هستم که در مورد چنین چیزی با کسی صحبت کنم" ، "من خودم نمی فهمم مشکل چیست - فقط احساس بدی دارم ") در اینجا بله ، بدون روانشناس راهی وجود ندارد.

اما این روش م effectiveثر ، م effectiveثر است و من خودم بیش از یک بار از آن استفاده کرده ام.

آن کمک می کند. توصیه می کنم.

از آن استفاده کنید.

توصیه شده: