تو هستی من خودم هستم. و مرزهای ما

فهرست مطالب:

تصویری: تو هستی من خودم هستم. و مرزهای ما

تصویری: تو هستی من خودم هستم. و مرزهای ما
تصویری: DJ Maryam - Havar Havar HD 2024, آوریل
تو هستی من خودم هستم. و مرزهای ما
تو هستی من خودم هستم. و مرزهای ما
Anonim

مطالب زیادی در مورد مرزها در اینترنت و در کتابها نوشته شده است.

اگر خودم را تکرار کنم ، متاسفم.

مرزها چیست؟ آن ها از چه چیزی ساخته شده اند؟

پاسخ سریع به این س questionsالات این است که مرزها جایی است که من به پایان می رسم و دنیای خارج آغاز می شود. این درک خود شخص ، جدا از دیگران است. این توانایی گفتن نه و کنترل زندگی شما است. شما مسئول آنچه در محدوده خود اتفاق می افتد هستید ، و دیگران مسئول اتفاقات خارج از آنها هستند.

هر فردی دارای محدودیت های جسمی ، روحی ، احساسی و روحی است.

ساده ترین راه برای درک مرزها با بدن فیزیکی است. بدن ما دارای پوسته ای است که ما را از محیط خارجی محافظت می کند - پوست ، غشای مخاطی ، چربی ، ماهیچه ها. نقض حق ما مرز فیزیکی هرگونه نفوذ یا نفوذ به بدن ما وجود خواهد داشت.

مرزهای روانی - این فضا ، ایده ها ، باورها ، ایده های خود ، افکار ، خواسته ها ، تجلیات خلاق ، دانش ، احساسات ما است.

نیز وجود دارد مرزهای عملکردی … آنها نشان دهنده توانایی یک فرد برای تکمیل کار ، تکمیل یک پروژه و دستیابی به خواسته است. این مرزها با نظم و انضباط شخصی ، ابتکار ، برنامه ریزی ، عملکرد ، بهره وری همراه است.

اگر من بدانم که مال من چیست - زمان ، انرژی ، استعداد ، ارزشها ، احساسات ، رفتار ، پول و همه چیز دیگر ، پس من کاملاً حق دارم آن را به دلخواهم در اختیار بگیرم. نسبت به فرآیند احساس مسئولیت کنید و در توسعه لازم مشارکت کنید.

در یک زمینه ، مرزها یکی است ، در دیگری ممکن است متفاوت باشد. توانایی انعطاف پذیری و تطبیق مرزهای خود بسته به موقعیت و شرایط ، به شما کمک می کند تا با خودتان و دنیای اطراف خود راحت تر باشید.

دو حالت مختلف را بسیار نزدیک به هم تصور کنید. یک زن و شوهر عاشق. همسایگان ، جایی که خانه های آنها با حصار از هم جدا شده است. همه آنها به هم نزدیک هستند. در عین حال ، هر کس نیازهای خاص خود را دارد ، که با یکدیگر تلاقی می کنند و می توانند در تضاد باشند.

درک این نکته حائز اهمیت است که مرزها می توانند به ما کمک کنند قطع شدن به عنوان افراد ، بلکه داشته اند تابع- متحد کردن … بسیاری از ترس ایجاد تعارض از ترس درگیری می ترسند. اما تعارض را می توان به عنوان یک رویداد الزام آور نیز در نظر گرفت. جایی که می توانیم ببینیم ، همدیگر را بشنویم ، موافق باشیم.

روند جدایی و وحدت چگونه است.

این مهم است که بدانم مرزها و نیازهای من کجاست و مرزهای طرف مقابل کجاست.

مرز بین ما چگونه است.

مرز تعیین شده ممکن است اینگونه به نظر برسد - "شما نمی توانید با من این کار را انجام دهید" ، "من دوست ندارم مرا فریاد بزنند ، لطفاً این کار را نکنید" ، "من اکنون باید تنها باشم."

همچنین لازم است در اینجا درک شود که ممکن است این درخواست توسط دیگران نقض شود. ما کامل نیستیم دیگری ممکن است در این لحظه نیازهای دیگری با نیازهای من داشته باشد.

آگاهی از مرز به همه شرکت کنندگان در تماس کمک می کند تا بفهمند که این مرز نقض شده است. و سپس لازم است به نحوی با این نقض ارتباط داشته باشید (متحد شوید) - بحث ، مذاکره ، به دنبال سازش ، اصرار یا حرکت.

و در اینجا یک انتخاب وجود دارد - دیدن مرز خود ، تعیین آن ، ارزش قائل شدن برای خود ، اما این امکان وجود دارد که حرکت کرده و به نفع دیگری انتخاب کنید. برای نزدیکتر بودن ، حفظ رابطه. یا برعکس ، اصرار داشته باشید.

چالش این است که یاد بگیرید انعطاف پذیر و با محدودیت هایی باشد که می تواند تغییر کند.

سپس مرزهای فرد می تواند همراه با توسعه ما توسعه یافته و تغییر کند. آنها انعطاف پذیر ، سرزنده ، سازگار می شوند ، درست مانند ما در روند زندگی.

وقتی شخصی شروع به یادگیری مرزهای خود می کند ، می تواند به طور ناگهانی ، تقریباً تهاجمی ، آنها را تعیین کند. به این ترتیب ، با شخص جدیدی آشنا شوید که می تواند از خود و ارزش های خود دفاع کند. این می تواند عزیزان را شگفت زده کند ، آنها را بترساند. در این مورد ، هشدار دادن بسیار عالی است: "من اکنون یاد می گیرم که مرزها و ارزشهای خود را ببینم و تعریف کنم.در حالی که مطالعه آن ممکن است سخت باشد ، اما وقتی به آن تسلط پیدا کنم ، سختی از بین می رود."

اگر مرزهای سفت و سختی دارید ، می بندید ، درد را مانند یک سنگ در درون خود نگه می دارید - مهم است که در را باز کنید تا بتوانید قسمت جدید را وارد کرده و همچنین چیزهای راکد و غیر ضروری را از قبل خارج کنید. به عنوان مثال ، رنجش ، عصبانیت و رهایی از ارتباطات جدید ، تجربه جدید ، افراد جدید ، اطلاعات ، پشتیبانی.

مرزها نشان می دهند که من کیستم و چه کسی نیستم. چه دارم و چه ندارم. خط مرزی نشان می دهد که من کجا به پایان می رسم و دیگری شروع می شود.

نینا براون - چندین نوع حاشیه را شناسایی کرد:

- نرم - چنین افرادی بلافاصله با دیگران ادغام می شوند. آنها افراد وسواسی هستند. قطع ارتباط با آنها یا خداحافظی دشوار است ، آنها همیشه به تأخیر می افتند. ممکن است در اطراف آنها احساس ناراحتی یا ناراحتی کنید. چنین افرادی اغلب در موقعیت هایی قرار می گیرند که چیزی را مدیون یا مدیون کسی هستند. آنها روابط خود را به گونه ای ایجاد می کنند که فاصله گرفتن از آنها دشوار است. اینها افرادی هستند که از تنهایی می ترسند. آنها نمی خواهند با دیگران متفاوت باشند. به عنوان مثال ، آنها با غذای مشابه در رستوران یا فیلم با دوستان موافقت می کنند. اگرچه در همان زمان آنها چیز دیگری را دوست دارند.

نمی توان نه گفت:

• از ترس آسیب رساندن به احساسات شخص دیگر ؛

• به دلیل ترس از تنهایی ؛

• به دلیل تمایل به وابستگی کامل به دیگری ؛

• به دلیل ترس از عصبانیت شخص دیگر ؛

• برای اجتناب از مجازات ؛

• به دلیل احساس گناه ؛

• عدم تمایل به ایجاد تصور از یک فرد بد یا خودخواه ؛

- اسفنجی - جذب شخص دیگری مردم به خود اطمینان ندارند. چنین مرزهایی در کودکان طبیعی است ، هنگامی که جهان درونی و باورهای آنها هنوز شکل نگرفته است ، اطلاعات را از یک بزرگسال جذب می کند. وقتی کودکان جذب خود را متوقف می کنند ، شروع به فیلتر شدن می کنند. افرادی که دارای مرزهای اسفنجی هستند می توانند چیزهایی را که دوست ندارند و دوست ندارند جذب کنند. و ممکن است شخصی که گفته است مقصر باشد. پدیده غذا خوردن در چنین افرادی - آنها زیاد غذا می خورند و بلافاصله می بلعند ، احساس نمی کنند که خوشمزه نیستند. بی رویه. آن را تف نکنید. شما باید فیلتر کنید ، انتخاب کنید. آنها همچنین می توانند هرگونه ایده و دانشی را بدون تجزیه و تحلیل انتقادی بلعند. یک نفر وقتی احساس تنفر را از دست می دهد در حال حاضر به اندازه کافی وجود دارد و متوجه آن نمی شود. این زمانی است که دیگر درگیر نمی شوید و هنجار خود را نمی دانید.

- سخت - یک فرد در همه شرایط به همان اندازه در محدوده خود باقی می ماند. متخلفان پاسخ سختی دریافت می کنند. از یک طرف ، این بد نیست ، اما ناتوانی در مانور در شرایطی می تواند مشکلاتی را برای زندگی شخصی شما ایجاد کند. مردی در پرونده ای که دچار آسیب های روحی و زخم های زیادی شده است. در حال حاضر از آسیب پذیری آن به شدت محافظت می کند. او از قبل هوشیار است.

- قابل انعطاف - مواردی که بسته به شرایط می توانند تغییر کنند. آنها به حالت ، به زمینه ، به وضعیت فیزیکی بستگی دارند. توانایی تنظیم و سازگاری. در برخی لحظات ممکن است مرزهای خود را جابجا کنید ، جایی را تقویت کنید. اما آنها صاحب خود را در برابر تخلفات محافظت می کنند و همچنین یک عامل توسعه هستند.

وقتی مرزها عادی و سالم هستند ، آن وقت فرد در جهان احساس راحتی می کند. او به راحتی ارتباط برقرار می کند ، وارد روابط می شود ، آنها را قطع می کند ، از جایی به مکان دیگر نقل مکان می کند ، کار جدیدی پیدا می کند و غیره. مرزهای سالم انعطاف پذیر است. یک فرد به راحتی سطح ارتباطی را که برای او راحت و دلپذیر است تعیین می کند. آیا او این ارتباط را می خواهد؟ او می تواند به شما نزدیک شود ، و اگر احساس کرد مشکلی در رابطه وجود دارد ، از آنجا دور شود.

وقتی شخصی شخصیت خود را بر روی حریف نشان می دهد ، چگونه مرزهای دیگران شکسته می شود:

- مقصر مشکلات آنها (همه به خاطر تو ، بهترین سالهای من را خراب کردی)

- کنترل رفتار (دیگر نباید این کار را انجام دهید)

- راهنمایی کنید که چگونه باشید (باید این کار را انجام دهید ، وزن خود را کاهش دهید)

- دستورالعمل هایی را برای ارزیابی چه رویدادهایی ارائه دهید

- ارزیابی از ظاهر و شخصیت خود (شما شلخته هستید)

در رفتار ، افراد می توانند وسایل شما را بگیرند ، در جای شما بنشینند ، از پول شما استفاده کنند ، بدهی خود را بازپرداخت نکنند ، شما را دستکاری کنند و غیره.مهم نیست که چگونه اتفاق می افتد ، فردی که مرزهایش مورد تجاوز قرار گرفته است ممکن است دچار سردرگمی ، ترس ، عصبانیت ، سرخوردگی شود ، سعی کند از ارتباط بیشتر اجتناب کند.

افرادی که نسبت به مرزهای خود حساس نیستند متوجه مرزهای دیگری نمی شوند و اغلب خودشان به آنها حمله می کنند. نه به خاطر عصبانیت ، بلکه به این دلیل که آنها متوجه نمی شوند که منطقه خود را ترک می کنند.

بیشتر اوقات ، کسانی که مرزهای مشخصی ندارند ، توسط متخلفان سخت خود جذب می شوند. اگر شما بسیار مسئولیت پذیر هستید ، پس انداز را دوست دارید ، مسئولیت های زیادی را بر عهده می گیرید و آنها را به خوبی انجام می دهید ، به اطراف خود نگاه کنید. آیا شخصی در کنار شما وجود دارد که بالای سر شما می نشیند و شما را کنترل می کند و تمام مسئولیت اقدامات و نتایج را به شما منتقل می کند. و در پس زمینه احساس گناه می کنید.

چگونه مرزهای خود را به دیگران نشان دهیم:

- عنوان کردن از طریق گفتار آنچه من می خواهم ، آنچه برای من مهم است ، به چه چیز اعتقاد دارم ، آنچه برای من مناسب نیست ؛

- استفاده از یک کلمه خیر اساسی ترین کلمه ای است که مرزها را تعیین می کند. هیچ دلالت بر رویارویی ندارد

نه ، به من نمی خورد. بگذارید دفعه بعد در این مورد صحبت کنیم. نه ، این به من نزدیک نیست. نه ، من چیز دیگری می خواهم.

افرادی که مرزهای داخلی را زیر پا گذاشته اند نمی توانند وقتی تحت فشار ، تحت فشار قرار می گیرند ، "نه" بگویند. برخی تصور می کنند که در صورت امتناع ، رابطه دیگر با او پایان می یابد. بنابراین ، آنها منفعلانه اطاعت می کنند ، اما در درون خود می توانند عصبانی شوند. گاهی اوقات اتفاق می افتد که فشار در درون یک فرد ایجاد می شود - از نگرش های خود او. باید چیکار کنم ، چی نکنم. اگر در برابر فشارهای داخلی و خارجی نه بگویید ، خود را از دست داده و کنترل دارایی خود را از دست می دهید.

- فاصله فیزیکی … گاهی اوقات ما می توانیم همه چیزهایی را که داشتیم و خستگی به وجود می آورد به شخص دیگری بدهیم. برای بازگرداندن منابع خود ، باید به منظور حفظ یکپارچگی مرزهای خود دور شوید.

علاوه بر این ، می توانید خود را از افراد سمی حذف کنید ، از کسانی که به شما آسیب می رسانند. برای احساس و تعریف جزیره ایمنی خود.

- زمان … گاهی اوقات بسیار مفید است که به خود زمان دهید تا خود و افکار خود را احساس کنید تا بتوانید این یا آن تصمیم را بگیرید. ارزشها و باورهای خود را در این لحظه خاص درک کنید. یا ، به منظور تجزیه و تحلیل رابطه و تعیین مرزها در جایی که مورد نیاز است ، موقتاً از فرد فاصله بگیرید. یک چارچوب زمانی برای زمان ، میزان و با چه کسی ارتباط برقرار کنید.

- استفاده از دنباله در اعمال - گفت ، موافقت کرد و به وعده های خود عمل کرد. ارزش و نظم ذاتی توسعه می یابد و نتایج مثبتی را برای شما به ارمغان می آورد. برای دیگری ، این یک مثال است.

- فاصله احساسی از طرف افرادی که به شما فشار می آورند. این امکان را فراهم می کند که خود را از صمیمیت در لحظه ای که مرزهای شما نقض می شود جدا کنید. درگیر احساسات و امور این شخص نشوید. به یاد داشته باشید که شما هستید. شخص دیگر جدا است. او اکنون روند خاص خود را دارد که برای شما ناراحت کننده است و شما نباید مسئولیت آن را بر عهده بگیرید. اما روش فاصله در یک رابطه نباید دائمی باشد. سطح انعطاف پذیری و گزینه های تعیین مرز را در زمینه های مختلف و به روش های مختلف انتخاب کنید.

- دیگران چه کسی از شما حمایت خواهد کرد برخی از افراد می توانند به مدت طولانی در روابط سمی باشند و به دلیل ترس از تنهایی آنها را تحمل کنند. برای اینکه سقوط نکنید ، مرزهای خود را دست نخورده بگذارید ، در این صورت حمایت افراد دیگر به شما کمک می کند.

تعیین مرزها ناگزیر مستلزم پذیرش مسئولیت تصمیمات شما و پیامدهای آن تصمیمات است. ممکن است شما خودتان به خود اجازه تصمیم گیری یا انتخاب ندهید. شما می خواهید مسئولیت را به شخص دیگری واگذار کنید.

باورها ، قوانین درونی ، ارزشها ، استعداد ، افکار ، خواسته ها ، اهداف - همه آنها در محدوده احساسی ما قرار دارند. این حوزه های زندگی باید مسئولیت پذیر و مراقبت شوند.

به همان اندازه افراد دیگر را قادر می سازد تا از آنچه در محدوده خودشان است مراقبت کنند.و مسئولیت خود را در کجا و مسئولیت شخص دیگری در کجا به اشتراک بگذارید.

قوانینی که به تعیین مرزها کمک می کند و می توانید بر آنها تکیه کنید:

  1. قانون پیامدها - "آنچه بکارید همان است که درو می کنید." شما این حق را برای خود محفوظ می دارید که با کسی که با شما بد رفتار می کند ارتباط برقرار نکنید یا ارتباط را محدود نکنید. اگر یک فرد غیرمسئول از عواقب اعمال خود رنج نبرد ، شخص دیگری برای او رنج می برد.

    اگر بیش از درآمد خود هزینه می کنید ، نباید تعجب کنید که بدهی زیادی دارید.

  2. اگر درست غذا بخورید و به طور منظم ورزش کنید ، کمتر دچار سرماخوردگی و آنفولانزا خواهید شد. اگر بودجه را عاقلانه تنظیم کنید ، می توانید صورتحساب ها را بپردازید و حتی پولی برای مراقبت از خود باقی می ماند.

  3. قانون مسئولیت - هر کس مسئول زندگی خود است. هر چیزی که در محدوده شما اتفاق می افتد - احساسات ، افکار ، خواسته ها ، آرزوها … تحت مسئولیت شخصی شما است. هیچ کس دیگری مسئول این کار نیست.

    برخی از عزیزان با این اظهارنظرها واکنش نشان می دهند: "این بسیار خودخواهانه است. ما باید یکدیگر را دوست داشته باشیم."

  4. من نمی توانم احساسات شما را نسبت به شما احساس کنم. من نمیتونم به جای تو فکر کنم من نمی توانم به درستی برای شما رفتار کنم. من نمی توانم این ناامیدی را که تنظیم محدودیت ها برای شما به همراه دارد تحمل کنم. من نمی توانم برای شما رشد کنم - فقط شما می توانید این کار را انجام دهید.

  5. قانون قدرت این است که قدرتی را برای پذیرش مشکلات در محدوده خود پیدا کرده و در صورت کشف آنها را اصلاح کنید. شما نمی توانید افراد دیگر را تغییر دهید. فقط خودت.
  6. قانون ارزیابی - به مرزهای دیگران احترام بگذارید ، از مرزهای آنها نفوذ نکنید. اگر از تجاوز به دیگران خودداری کنید ، افراد کمتر به شما حمله می کنند.

    اگر ما آزادی دیگران را بپذیریم ، اگر آنها امتناع کنند ، ما عصبانی نمی شویم ، احساس گناه نمی کنیم و محبت این افراد را محروم نمی کنیم. اگر آزادی دیگران را بپذیریم ، خودمان احساس آزادی می کنیم.

  7. قانون انگیزش کاذب - اول - آزادی ، سپس - خدمت. باید بدانید که روان می تواند دلایل نادرستی برای عدم ایجاد مرز پیدا کند. اگر به مردم نه بگویم ، آنها با من ارتباط برقرار نمی کنند. آنها درباره من بد فکر خواهند کرد. ترس از دست دادن عشق یا طرد شدن. تحت تأثیر این ترس ، مردم "بله" را می گویند و سپس از درون از آن ناراضی هستند. ترس از عصبانیت دیگران. ترس از تنهایی.
  8. قانون فعاليت - افرادي كه مرزهاي جديدي ايجاد كرده اند معمولاً از آن عبور مي كنند. آنها شروع به بیان نظر خود می کنند ، می توانند رفتار تهاجمی ، قاطعانه داشته باشند. این دوره پس از تقویت مرزها و احساس امنیت در درون خود عقب نشینی می کند.
  9. قانون حسادت - وقتی شخصی به دیگران نگاه می کند که چگونه موفق شده اند و چگونه خوب عمل می کنند ، مرزهای خود را بیش از حد تعیین می کند و برای دست نیافتنی تلاش می کند. در نتیجه ، شخصیت او قادر نیست تمام فضا را پر کند و فرد درون خود سیاهچاله ای را احساس می کند که تمام احساسات و انرژی به درون آن پرواز می کند.
  10. قانون فعالیت - برای حفظ مرزهای سالم و توسعه آنها ، برخی فعالیتهای اجتماعی و کار با خود ضروری است. مرزهایی که بدون توجه رها شده اند دوباره شروع به پوسیدگی کرده و توسط دیگران عبور می کنند.
  11. قانون تظاهرات - با نشان دادن مرزهای خود به دیگران ، خود را به دیگران نشان می دهید و با غفلت ، احتمال هجوم تصادفی به قلمرو خود را کاهش می دهید.

مرزها ابزاری برای حفاظت هستند. با تعیین صحیح مرزها ، به کسی توهین یا حمله نمی کنید. مرزها به سادگی از گنجینه های شما محافظت می کنند تا در زمان اشتباه به آنها دست نزنند. نه گفتن به بزرگسالان که نیازهای خود را بر عهده دارند ، ممکن است باعث ناراحتی آنها شود. آنها باید به دنبال منبع دیگری باشند. اما چنین جستجویی به آنها آسیب نمی رساند.

توصیه شده: