فلسفه گشتالت ارزشها و معانی در زندگی واقعی

فهرست مطالب:

تصویری: فلسفه گشتالت ارزشها و معانی در زندگی واقعی

تصویری: فلسفه گشتالت ارزشها و معانی در زندگی واقعی
تصویری: تمثیل غار افلاطون - الکس جندلر 2024, آوریل
فلسفه گشتالت ارزشها و معانی در زندگی واقعی
فلسفه گشتالت ارزشها و معانی در زندگی واقعی
Anonim

هر مکتب روان درمانی مبتنی بر مفاهیم فلسفی است. اکنون به وضوح می بینم که غرق در فرایند مطالعه گشتالت درمانی ، زندگی من تغییر کرده است. سپس متوجه شدم که این دیدگاه جدید تا حدی توسط فلسفه گشتالت ایجاد شده است. در اینجا می خواهم موقعیت های اصلی جهان بینی درمان گشتالت و تأثیر آنها بر زندگی واقعی را شرح دهم.

1. اینجا و اکنون

این دسته مورد علاقه من است. من مطمئن هستم که گشتالت بیشتر با این عبارت شناخته می شود. اما هرکسی به شیوه خودش برای خودش تفسیر می کند. برای من ، "اینجا و اکنون" بسیار زیاد است. با تشکر از این عبارت ، من دائماً به مسئولیت زندگی خود بر می گردم. به لطف او ، من اغلب در گذشته غرق نمی شوم و از آینده چندان غافل نمی شوم. این عبارت است که هر بار مرا به من واقعی باز می گرداند و این امکان را ایجاد می کند که احساس کنم در این لحظه زندگی می کنم ، چه احساسات و خواسته هایی بر من غلبه می کند. این اوست که من را به یاد محدودیت زندگی می اندازد و درک می کند که هر یک از ما فقط این لحظه را داریم و ما فقط اینجا و اکنون زندگی می کنیم. نه در گذشته ، نه در آینده ، بلکه فقط در زمان حال.

2. مرز تماس

مرز تماس نوعی پدیده است که تعامل با جهان خارج را برای ما فراهم می کند. در این ناحیه است که خود فرآیند تعامل صورت می گیرد ، و در این ناحیه است که روند تغییر اتفاق می افتد. این منطقه ای است که در آن تبادل افکار ، اعمال ، انرژی انجام می شود و چیز دیگری متولد می شود که می تواند آنچه را که نیاز به تغییر دارد تغییر دهد. بنابراین ، در درمان گشتالت ، توجه زیادی به تماس مراجعه کننده و درمانگر می شود. علاوه بر این ، این دقیقاً خروجی به مرز تماس با محیط است که ما را به انتقال به اصل بعدی نه چندان مهم گشتالت درمانی می رساند.

3 اصل واقع گرایی

وجود دارد آنچه هست. فقط بازخورد می تواند این دانش را ارائه دهد. وقتی با دنیای اطراف خود تماس می گیریم ، معمولاً بازخورد می گیریم. می تواند متفاوت باشد. ممکن است صدمه بزند ، ممکن است صدمه بزند ، اما می تواند خوشحال کننده نیز باشد. اما این اوست که به ما این فرصت را می دهد تا قضاوت ها ، اعمال و تخیلات خود را تا چه حد واقع بینانه ببینیم. ترس از خودنمایی باعث ایجاد تعداد زیادی تخیل در این زمینه می شود. آنها می توانند کافی یا ناکافی باشند. همه اینها نیاز به تأیید دارد و تأیید فقط در صورت خروج از منطقه راحتی به مرز تماس امکان پذیر است.

4 بدون احساسات منفی

این کشف به معنای واقعی کلمه زندگی من را زیر و رو کرد. به هر حال ، جامعه ما به زندگی در یک سیستم دوگانه عادت کرده است: خوب-بد ، بله-خیر ، سیاه سفید. این تصور (به اشتباه) ایجاد شد که مثلاً شادی خوب است و در مقابل ، خشم بد است. اما ، از آنجا که هیچ کس نمی خواهد "بد" باشد ، عصبانی شدن خوب نیست. سپس می دانید. پس همین. هیچ احساس منفی وجود ندارد. بله ، در واقع ، و مثبت نیز ، اگر از تفکر قطبی دور شویم. احساسات و عواطفی وجود دارد که شما در این لحظه تجربه می کنید. نقطه. و بله. شما حق تجربه آنها را دارید. شما حق هر احساسی را دارید. اجازه دادن به خود برای احساس و بیان طیف وسیعی از احساسات خود (در یک محیط امن ، برای شروع) می تواند به شما در تسکین احساس کمک کند. اولاً ، چون بالاخره ممنوعیت برداشته شد. ثانیاً ، زیرا آنها امکانی را فراهم کردند که مدتها بود برکنار شده بود. تنها مرحله بعدی آن چیزی است که احساسات یا احساسات شما در آن پنهان است ، و سپس با آن چه باید کرد ، زیرا زندگی در اجتماع و تحت تأثیر قرار گرفتن ، نشان دادن بیش از حد احساسات ، ایده خوبی نیست. بنابراین ، درمان گشتالت نیز برای یافتن سازگارترین راه برای تعامل با محیط ، بدون تجمع احساسات واقعی خود عمل می کند. علاوه بر این ، کاملاً با موفقیت کار می کند.

5 کل گرایی

یک ایده بسیار نزدیک برای من این است که افکار ، احساسات ، احساسات و تجلیات بدنی یک سیستم هستند. ایده کل گرایی ایده یک ارگانیسم است. بنابراین ، در درمان گشتالت ، در نظر گرفتن یک مشکل جدا از تمام فرایندهای دیگر در بدن به طور کلی بسیار مشکل است. سایکوسوماتیک اولین تأیید این امر است. از این گذشته ، تظاهرات روان تنی عمدتا با نقص عملکرد برخی از سیستم ها همراه است. روان پریشی یک اندام زمانی است که اندام سالم است و عملکرد آن مختل می شود. چرا؟ به دلیل حل نشدن برخی مشکلات در سطح ذهنی ، روانی ، رفتاری ، حسی ، مشکل به بدن منتقل می شود. درد همیشه یک سیگنال است که شما نیاز به کار با روان دارید. (البته ، من اکنون در مورد بیماریهای طیف سایکوسوماتیک صحبت می کنم).

اما فلسفه گشتالت فراتر رفت.

6 نظریه میدان

این یک نظریه بسیار جالب است که توسط کورت لوین ، به هر حال ، یک ریاضی دان ارائه شده است. او استدلال کرد که تمام فرایندهایی که در زندگی یک فرد رخ می دهد ، نه تنها در سر و بدن او ، به هم مرتبط هستند. ایده این است که این ما هستیم که با افکار ، تجربیات ، اعمال ، زمان حال خود را تشکیل می دهیم و این زمان ، به نوبه خود ، ما را تشکیل می دهد. از این رو جفت ارگانیسم - محیط. به این معنا که ما نمی توانیم برخی پدیده ها را در روان خود در نظر بگیریم بدون در نظر گرفتن محیطی که در آن ظاهر می شوند. هر عنصر محیطی ارزشمند است و باید در طول درمان مورد توجه قرار گیرد. ارزش این یا آن عنصر برای مشتری به همان اندازه مهم است. یعنی ، در سیستم ارزشی شما ، فرض می کنیم ، برخی از رویدادها در نظر گرفته نمی شوند ، اما در سیستم ارزشی شخص دیگری این امر کلیدی خواهد بود.

و از این رو نتیجه گیری زیر است

7. پدیدارشناسی

این معنا و معنایی است که شخص خاصی به رویدادهای خاصی در زندگی خود می دهد. این نه تنها در درمان بسیار مهم است. به نظر می رسد که این در زندگی بسیار مهم است. هنر شنیدن دیگری و روشن شدن منظور او دقیقاً من را از موقعیت های مبهم نجات می دهد ، این توانایی زندگی را آسان می کند ، زیرا من می توانم تا آنجا که ممکن است جزئیات بیشتری را برای خودم روشن کنم و آنچه را که در چشم نیست برای خودم تخیل نکنم. همچنین ، به لطف این مهارت ، می توانم متوجه شوم که معلوم می شود معنایی که من با آن کلمات را بیان می کنم برای همه متفاوت است. در ابتدا ، شگفت انگیز است ، اما بعد جالب می شود. در واقع ، برای من پدیده تنهایی ، به عنوان مثال ، زمانی است که از نظر جسمی تنها هستم ، و دیگری دائماً در کنار خویشاوندان احساس تنهایی می کند. یا ، برای من ، احترام یک نگرش محترمانه به مرزهای دیگران است و برای شخص دیگر ، احترام به معنی مراقبت و اطاعت بی چون و چرا است. بنابراین ، بسیار مهم است که با پدیدارشناسی فرد آشنا شوید تا بفهمید دقیقاً چه می خواهد بگوید. و اول از همه ، مهم است که او خودش این را درک کند. گاهی اوقات ، من احساس می کنم مترجمی بین هوشیاری و قسمت ناخودآگاه یک فرد هستم. گاهی اوقات ما سیگنال ها را با هم تفسیر می کنیم.

8. شکل-پس زمینه

برای من ، این ترکیب ارتباط نزدیکی با جفت ارگانیسم-محیط دارد. اما این کاملاً یکسان نیست ، یا بهتر بگویم ، اصلاً یکسان نیست. شکل نشان دهنده نیاز واقعی است که ما در جلسه با آن کار خواهیم کرد. پیش زمینه - آن نیازهایی که در یک زمان خاص به مناطق اطراف رفته اند ، اما در هیچ موردی اهمیت خود را در کل زندگی از دست نداده اند. آنها می توانند در هر لحظه از مه خارج شده و کلیدی شوند.

بنابراین اینگونه است که من در زندگی واقعی با آن کار می کنم. من سعی می کنم دقیقاً بفهمم که چه می خواهم و حداکثر میزان انرژی در چه مرحله ای از زندگی من است. این رقم می تواند خود به خود ، یعنی بدون برنامه ریزی بوجود آید. و بله ، می تواند پراکنده باشد ، زیرا انرژی نمی تواند مطابق برنامه ایجاد شود. به همین دلیل است که درمان گشتالت با سایر مناطق ، به عنوان مثال ، با CBT متفاوت است.

در گشتالت ، هیچ برنامه عملی مشخصی وجود ندارد. ما همیشه نیاز واقعی را دنبال می کنیم.و یک نیاز واقعی را می توان با محیط بیرونی ، توسط برخی از رویدادها ، افکار خودکار ، و هر چیزی برانگیخت.

چرا گشتالت درمانی از انرژی پیروی می کند و طبق برنامه عمل نمی کند؟ یک ایده فلسفی عمیق در این مکان وجود دارد. همه چیز در جهان ما انرژی است. انرژی اصلی است و تمام ساختارهای منطقی که مغز تولید می کند ثانویه هستند. مغز اطلاعاتی را که از سیستم اولیه دریافت می کند - سیستم ادراک جهان - احساس ، بویایی ، لامسه ، سیستم شنوایی. و این پاسخ های سیستم اولیه است که سپس در مغز تفسیر می شود. و اغلب آنها اشتباه تفسیر می شوند ، زیرا تعداد زیادی از افکار غیر منطقی ، الگوها و تحریفات شناختی وجود دارد. بنابراین ، اگر طبق برنامه پیش برویم ، ساختار منطقی را که ممکن است اشتباه باشد حفظ می کنیم. بنابراین ، با توجه به این واقعیت که همه چیز در جهان ما انرژی است و دقیقاً با پیروی از خواسته ها و نیازهای او است که فرد می تواند "کوهها را حرکت دهد" ، کار یک درمانگر گشتالت شامل آشکارسازی این نیازها و خواسته ها است. شاخص انرژی است. الهام بخش علاقه. کنجکاوی. برانگیختگی تظاهرات بدنی ما برای انرژی به کار خود می پردازیم. و بله. ما نمی دانیم که او ما را به کجا خواهد برد. ما در ابتدا نمی دانیم. ما ابتدا تجربه تجربه را بدست می آوریم و تنها پس از آن آن را تفسیر و تفسیر می کنیم. ما دقیقاً نمی دانیم که این یا آن تجربه برای شما چه معنایی خواهد داشت. ابتدا باید آن را تجربه کنید و سپس نتیجه گیری کنید.

و در اینجا به فکر بعدی می رسیم.

9- تجربه اولویت دارد. تفسیرها در درجه دوم اهمیت قرار دارند

درمان گشتالت به دلیل آزمایش ، بیان احساسات ، ایفای نقش ، پاسخ حمایتی ، ادغام با مراجعه کننده و تجربه احساسات عمیق با او مشهور است. البته ، اگر از تجلی احساسات بدون انتقال بیشتر آنها به منطقه آگاهی حمایت کنید ، این تجربه می تواند بی معنی باشد. خوب ، آنها از واکنش احساسات پشتیبانی کردند ، خوب ، آنها انرژی را تخلیه کردند ، و آنچه بعد اتفاق می افتد ناشناخته است. در مورد خوب ، کارهای بسیار مهم در حال انجام است. تجربه تجربه را کسب کرده اید ، و اکنون بیایید بفهمیم چه احساسی دارید ، برای شما چه معنایی داشت ، چه تجربیات دیگری در شما بوجود آمد ، چه افکاری ظاهر شد ، چه تصاویری پدید آمد. یعنی در درجه اول - تجربه و زندگی تجربه ، کسب تجربه ، و سپس - کار بر روی آگاهی ، جذب (هضم) آنچه تجربه شده است.

10. تحمل عدم قطعیت

تجربه یا وضعیت فوق العاده مهم دیگری که اساس درمان گشتالت است. انعطاف پذیری در برابر عدم قطعیت است. یکبار با یک عبارت به من گفتند: "یک فرد سالم از نظر روانی را می توان کسی نامید که می تواند برای طولانی ترین زمان ممکن در حالت عدم قطعیت قرار داشته باشد ، یعنی در برابر آن مقاومت کند." روند درمان همیشه با عدم قطعیت همراه است ، به طور کلی ، چگونه زندگی است ، چگونه بعداً شکل می گیرد. توانایی مقاومت در برابر این حالت و توانایی ایجاد فضایی که در آن چیزی جدید می تواند متولد شود ، یک مهارت ضروری برای درمانگر. باید بدانید که تغییرات داخلی طبق برنامه اتفاق نمی افتد ، زمانی اتفاق می افتد که مشتری برای آن آماده است. نه زمانی که درمانگر برنامه ای دارد و نه زمانی که درمانگر بخواهد. این توانایی این است که مشتری را تحت فشار قرار ندهید ، بلکه او را با سرعت خود دنبال کنید. این توانایی مهار واکنش ها و تفسیرهای خود از رویدادها و جای دادن به آنچه در فضای درمانی اتفاق می افتد است که توسط خود مراجعه کننده آغاز شده است. به هر حال ، او به دنبال خود است و توانایی های او با مشکلات کنار می آید. بنابراین ، درمانگر باید بتواند تجربیات عدم قطعیت خود را با مراجعه کننده تحمل کند.

و در اینجا به یک موقعیت دیگر می رسیم.

11. نامگذاری ، آگاهی ، شفاف سازی

هنگامی که ما در مورد موضوعی هجوم احساسات را تجربه می کنیم و به آنها فضا می دهیم ، در ابتدا بسیار دشوار است که از آنچه دقیقاً در حال تجربه آن هستیم و دقیقاً چه اتفاقی می افتد پیشی بگیریم. سپس این س arال مطرح می شود که چرا.بنابراین درمانگر گشتالت از فرایند آگاهی از آنچه در حال رخ دادن است و نامگذاری آن پشتیبانی می کند.

بیایید بگوییم:

T: - وقتی از زیر پیشانی به شما نگاه می کنند چه احساسی دارید؟

K: - احساس خجالت ، عصبانیت ، تحریک می کنم.

این آگاهی و نامگذاری تجربیات و احساسات است. سپس پیش می رویم و می پرسیم.

ت: - چرا؟

این مرحله بعدی است - شفاف سازی.

ک: - زیرا به نظر من می رسد که وقتی این شخص به من چنین نگاه می کند ، از من متنفر است.

خوب است که چنین کارهایی را به صورت گروهی انجام دهیم ، زیرا ما این فرصت را داریم که از این شخص در مورد نحوه ارتباط او با مشتری سوال کنیم و می پرسیم:

T: - ویتالی (به عنوان مثال) ، آیا نسبت به مشتری احساس نفرت می کنید؟

س: -نه من به او فکر نمی کنم. برایم مهم نیست.

در ابتدا ، این امر مشتری را به بن بست می کشاند ، زیرا الگوهای عصبی او فرو می ریزد ، زیرا مطمئن بود که این نگاه به معنی نفرت است. چندین فرایند در اینجا انجام شد: نامگذاری ، آگاهی ، روشن سازی. اما این تنها آغاز روند است.

چه چیز دیگری می تواند بسیار دشوار باشد.

12. دوگانگی

برای من زمانی یک کشف بود. من همیشه به اشتباه اعتقاد داشتم که شما می توانید شادی یا غم را احساس کنید ، اما به طور مداوم ، یا به طور مداوم عشق بورزید یا نفرت داشته باشید. و تجربه این احساسات به طور همزمان - راهی وجود ندارد - این یک ناهماهنگی شناختی است. چگونه می توانید به طور همزمان نسبت به یک شی احساس عشق و نفرت کنید؟ و معلوم شد که این امکان پذیر است. و معلوم شد که عدم آگاهی از این روند مشکلات زیادی را وارد زندگی مردم می کند. بله ، احساسات آشفته و پراکنده هستند و می توانند همزمان ظاهر شوند ، به سرعت جایگزین یکدیگر شوند و در نتیجه "نقص" سیستم ایجاد شود. با پذیرفتن خود به گونه ای که می تواند در واحد زمان متفاوت باشد ، این فرصت را برای آگاهی از این حالات و مدیریت آنها ایجاد می کنید و بر این اساس ، همان چیزی هستید که انتخاب می کنید. شما شخصیت خود را می گیرید و تعداد زیادی بلوک و گیره را برمی دارید. بله ، برخی از فرایندها در روان شما به صورت خطی رخ نمی دهند ، بلکه متناقض هستند. اتفاق می افتد. درک این سیستم غیر معمول وظیفه درمانگر گشتالت است.

توصیه شده: