2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در نگاه اول ، این فقط یک داستان هشدار دهنده است. اما آیا اینطور است؟ اگر به تصاویر موجود در آن فکر کنید - چرا کلاه قرمز است ، گرگ مادربزرگ را بلعید ، و چوب برها شکم او را پاره کردند ، معنای دیگری ظاهر می شود. و برای فکر کردن در مورد آن ، باید داستان داستان را مرور کنید.
من نسخه چارلز پرو را اساس می دانم ، زیرا آن را بیشتر دوست دارم. اگرچه این افسانه بیش از 600 سال قدمت دارد و تفاسیر کاملاً متفاوتی را پشت سر گذاشته است. در یکی از آنها ، برای مثال ، گرگ مادربزرگ را خورد ، کلاه قرمزی را با برش هایی تغذیه کرد و سپس خودش او را خورد. فکر می کنم خیلی وقت پیش بود و احتمالاً زمینه فرهنگی و اجتماعی متفاوت بود. در انواع نزدیک به ما ، دختر و مادربزرگش زنده می مانند.
داستان با این واقعیت شروع می شود که مادربزرگ نوه اش را بسیار دوست داشت و یکبار یک کلاه قرمز به او داد. دختر آنقدر آن را دوست داشت که شروع به پوشیدن آن می کرد. و همسایه ها شروع به صدا کردن او کردند - کلاه قرمزی.
چه حس دیگری را می توان از ابتدای تاریخ به ذهن آورد. بیایید اولین تصویر را بگیریم - خود کلاه قرمزی. این یک داستان در مورد او است ، در مورد دختری که در یکی از روزهای تولدش ، یک کلاه قرمزی به عنوان هدیه داشت. و قرمز ، من فکر می کنم نه به طور تصادفی. منابع مختلف این تصویر را به طرق مختلف تفسیر می کنند ، و من با نظر اریش فروم موافقم که این نمادی از آغاز دوران باروری زنان است. یا به عبارت دیگر ، تصویر قاعدگی.
از این گذشته ، در تاریخ گفته می شود که دختر دائماً کلاه بر سر می گذارد و مردم او را کلاه قرمزی می نامند. به عبارت دیگر ، هم خود دختر و هم اطرافیان او را به عنوان یک دختر بالغ تشخیص دادند. مادربزرگ به عنوان یک نماد زنانه ، به عنوان دانش در مورد طبیعت زنانه به او کلاه داد و آن را تأیید کرد. به نظر من چیزی شبیه به مراسم اولین ارتباط در ایمان کاتولیک.
علاوه بر این ، در یک افسانه ، می بینیم که چگونه مادر دختر را با یک پای و یک قابلمه کره به ملاقات مادربزرگش می فرستد. و او کلمات جداکننده ای را بیان می کند که هنگام قدم زدن در جنگل ، او باید مراقب باشد و به جایی نرود تا از خطر جلوگیری کند و با گرگ ملاقات نکند.
به نظر می رسد مادرم به او می گوید ، به عبارت دیگر ، برو و با زندگی بزرگسالان که در آن خطرات (گرگ ها و خود جنگل) وجود دارد آشنا شود و سعی می کند در مورد آنها هشدار دهد. اما او این کار را با یک پیام خوب انجام می دهد و غذای خوشمزه ای را که در راه تهیه کرده به او می دهد. یعنی دادن چیزی مغذی و مهربان با خود ، به عنوان مثال ، توانایی مراقبت از خود یا مواردی از این قبیل.
نکته جالب دیگر اینجا ، چرا او را برای مادربزرگش می فرستد؟ من فکر می کنم چون مادربزرگ تصویری از خرد زنان در نوع خود است. از این گذشته ، قبل از این ، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها مشغول تربیت فرزندان بودند ، زیرا آنها دیگر آنقدر فعال نبودند که زیاد کار کنند. و در یک افسانه ، مادری دخترش را به مادربزرگش می فرستد تا درباره خود به عنوان یک زن چیزی بیاموزد. هدیه دادن با شما ، انگار که مادربزرگ را آرام کنید و این روند را تأیید کنید.
علاوه بر این ، می توانیم ببینیم که چگونه دختر با موفقیت در جنگل غلبه می کند ، آنجا با گرگ ملاقات می کند و با او صحبت می کند ، در طول راه گل می چیند. گویی از سفر خود در زندگی لذت می برید. جالب اینجاست که او به گرگ می گوید کجا می رود و مادربزرگش کجا زندگی می کند. شاید در مورد این واقعیت است که هنگام مواجهه با خطر ، او نمی ترسد که آن را به عنوان مثال به زن قوی تری از خانواده خطاب کند. یا به سادگی از تماس با چیزی خطرناک نمی ترسد ، زیرا می داند چگونه از خود مراقبت کند.
و جالب ترین چیز در خانه مادربزرگ رخ می دهد.
گرگ در آن زمان مادربزرگ را بلعیده بود و جای او را در رختخواب گرفت. از همان ابتدا ، دختر با شنیدن صدای خشن مادربزرگ مشکوک می شود که مشکلی پیش آمده است ، اما با این وجود وارد خانه می شود و با او صحبت می کند و می فهمد که چرا چشم ها ، گوش ها و بینی بزرگی دارد. او موافقت می کند که در کنار او دراز بکشد و توسط گرگ بلعیده می شود. اما چوب بران با تبرها به کمک می آیند و شکم گرگ را باز می کنند و مادربزرگ و کلاه قرمزی را کاملاً سالم رها می کنند.
بیایید به این قسمت بپردازیم. همه رویدادها نه تنها در خانه مادربزرگ ، بلکه در تخت خواب او اتفاق می افتد.و برای مثال می توانید فکر کنید که این تصویری است که نشان دهنده ماهیت جنسی درگیری یا ارتباط با جنسیت است. که هر دو قهرمان زن در آن نقش دارند ، و همچنین گرگ و چوب برها.
به نظر من ، مادربزرگ در اینجا یک زن را چنین تجسم می کند ، که تجسم انرژی زنانه ، جنسیت و خرد است. بله ، او در یک افسانه مسن است ، اما این دقیقاً همان چیزی است که نشان می دهد با محو شدن ، دانش خود را به نسل جوان - نوه اش - منتقل می کند.
گرگ - همانطور که به نظر من نیز دارای انرژی زنانه است ، در این داستان احساسات قوی مانند اشتیاق ، میل به داشتن ، عصبانیت و غیره را نشان می دهد. اگر تصور کنیم که گرگ مادربزرگ را به معنای واقعی نمی خورد ، اما او را جذب می کند ، به عنوان مثال ، آنها یک کل می شوند. و طبیعت گرگ گونه ویژگی های خاصی به این زن می بخشد - دندان ها ، چشم ها و بینی او را بزرگ می کند ، صدای او را خشن یا خشن می کند. که برای مثال می تواند شبیه یک زن هیجان زده یا عصبانی باشد. و طبق فیلمنامه ، کلاه قرمزی آن را می بیند ، اما نمی تواند با اطمینان بگوید چه کسی مقابل او است - گرگ یا مادر بزرگ. گویی شخصی با شخصی روبرو است که احساسات قوی دارد و به همین دلیل شبیه خودش نیست ، اما در عین حال خودش باقی می ماند. و دختر از این احساسات نمی ترسد ، تصمیم می گیرد به آنها بپیوندد ، آنها را به تنهایی امتحان کند. در طرح ، ما می بینیم که چگونه او تصمیم می گیرد با مادربزرگ / گرگ بخوابد و او او را می بلعد. آن ها این احساسات او را نیز درگیر می کند
داستان چگونه به پایان می رسد؟ و این واقعیت که با عبور از خانه مادربزرگ ، هیزم شکن ها صدای خروپف گرگ را می شنوند و تصمیم می گیرند وارد شوند. با دیدن گرگ ، شکم او را پاره می کنند ، از آنجا مادربزرگ و کلاه قرمزی به طور کامل بدون هیچ آسیبی ظاهر می شوند.
چوب برها یک تصویر مردانه هستند و اقدامات آنها تهاجمی است ، اما من این قسمت را نمایشی از انرژی مردانه / فالیک می دانم ، که به داخل معده نفوذ می کند ، گرمای شور ، هیجان یا سایر احساسات قوی را تخلیه می کند. پس از آن ، زن سالم و سالم می ماند.
به طور خلاصه ، می خواهم بگویم که من فکر نمی کنم در داستان افسانه معنای جنسی مستقیم وجود داشته باشد ، بلکه بیشتر در مورد احساسات قوی است ، در تصویر گرگ و نحوه آشنایی و کنترل آنها. این که آنها می توانند یک فرد را متحول کنند ، اما او را نابود نکنند.
من فکر می کنم این داستانی در مورد انتقال خرد زنان از نسلی به نسل دیگر است. منظور من از حکمت زن ، آگاهی از احساسات شما و احساسات مختلف - در مورد عشق ، جذابیت ، علاقه ، و همچنین عصبانیت و پرخاشگری است. همچنین در مورد درک فیزیولوژی و بدن خود ، در مورد آنچه در دوره های مختلف برای آن اتفاق می افتد.
داستان بسیار جالب است ، به خصوص اگر در مورد معانی و تصاویر آن خیال پردازی کنید. من تعجب می کنم که چه تصاویر و ارتباطاتی دارید؟
النا نسترنکو ، 2018.
توصیه شده:
جنسیت ، جنسیت ، همجنس گرایی: آیا برای روان درمانگران آسان است که با مراجعان "در مورد" صحبت کنند؟
صحبت با عزیزان در مورد مشکلات حوزه جنسی ، نارضایتی ، تخیلات غیر معمول اغلب دشوار ، غیر معمول یا نامناسب است. مرسوم نیست که این س questionsالات را به پزشکان و روانشناسان در کشور ما بپردازیم ، اما بیهوده … آنچه روانشناسان در مورد جنسیت می گویند - در مصاحبه ای با درمانگر گشتالت فرانسوی ، نویسنده سمینارهای جنسی ، سیلویا شوخ د نوفورن .
هنجار جنسیت تمرین "جنسیت من چیست"
اگر می پرسید: آیا جنسیت شما طبیعی است ، آیا ترجیح جنسی شما طبیعی است و به طور کلی در دنیای مدرن ما چه چیزی عادی است و در رابطه جنسی چه آسیب شناسی وجود دارد ، فکر می کنم این مقاله برای شما مفید خواهد بود. در این مقاله من اندکی دیدگاه خود را درباره هنجارهای جنسی برای شما باز می کنم.
جنسیت ، جنسیت و جهت گیری. اسطوره های رایج
به نظر من نیازی به ارسال چنین متونی در سایت های حرفه ای نبود ، اما متأسفانه ، حتی در میان روانشناسان ، تعداد زیادی افسانه ، اشتباهات واقعی و تصورات غلط در مورد این موضوع پیچیده وجود دارد. هر از گاهی مجلات و وب سایت ها مقالاتی پر از اطلاعات متناقض در مورد جنسیت ، جنسیت و پدیده های جنسی منتشر کرده اند.
آیا شما نیاز به "درک" دستکاری کننده دارید؟ و آیا این کافی است؟
دستکاری ها در محل نیازهای برآورده نشده بوجود می آیند. دستکاری یک راه حلقه ای است ، برای برآوردن برخی نیازها یا خواسته های داخلی. روش مصرف انرژی ، طاقت فرسا است. اغلب یک فرد باید سهم شیر انرژی خود را صرف دستکاری کند. برای چی؟ - و سپس ، این که برای او (چه به طور کلی و چه در حال حاضر) غیر ممکن است.
داستان کلاه قرمزی. خط تمثیلی و نمادگرایی استعاری
روز گذشته ، در گروه نظارتی ، من و همکارانم یک پرونده مشتری را بررسی کردیم (که به دلایل واضح ، نمی توانم بگویم). من مطالب را به دیگری اختصاص می دهم - قیاس که هنگام تجزیه و تحلیل مثال ارائه شده در گروه به ذهنم رسید. تا کنون ، این استعاره افسانه ای هرگز در تجربه مشاهده نشده است ، اما در اینجا با تعداد زیادی سرنخ نمادین و زنده نشان داده شده است.