خود و ترس از طرد شدن

تصویری: خود و ترس از طرد شدن

تصویری: خود و ترس از طرد شدن
تصویری: قطعه‌ای از برنامه بنیاد خوشبختی‌ - ترس از طرد شدن 2024, آوریل
خود و ترس از طرد شدن
خود و ترس از طرد شدن
Anonim

نشان دادن خود ترسناک است.

همیشه ایجاد یک تصویر خاص که از تجربیات ، احساسات واقعی من فاصله دارد و از طریق آن ارتباط با دیگران آسان تر است.

امن است.

از این گذشته ، اگر به دیگری بیایم ، خود را نشان دهم ، احساسات ، نیازها ، خواسته ها ، آسیب پذیری و نیازهایم - می توانم رد شوم.

"من می خواهم تو مرا در آغوش بگیری" - "من در حال حاضر مشغول هستم."

"من می خواهم با شما وقت بگذرانم" - "من برنامه های دیگری دارم."

"کمکم کن" - "نمی توانم / نمی خواهم"

"شما برای من بسیار جالب هستید ، من می خواهم بیشتر با شما ارتباط برقرار کنم" - "من به اندازه کافی ارتباط برقرار کرده ام."

"دوستت دارم - من تو را ندارم"

"من می خواهم شما مرا انتخاب کنید (خواسته ها ، نیازها ، انتظارات من)" - "من خودم را انتخاب می کنم (خواسته ها ، نیازها ، انتظارات)".

"دوستت دارم - دوستت ندارم …" …

ما به ندرت در مورد خودمان اینقدر صریح صحبت می کنیم. و ما به ندرت چنین پاسخهای سر راست را می شنویم.

اما تخیل ما دقیقاً آنها را ترسیم می کند ، که شما فقط از آنها منجمد می شوید.

اگر آنها اینطور به من پاسخ دهند ، چگونه با آن زندگی کنم؟!

من رد شدم.

من اغلب در مورد ترس از احساس طرد شدن می شنوم.

اگرچه ، در واقع ، احساس طرد شدن وجود ندارد.

در این مکان ، ممکن است کینه ایجاد شود. همه احساسات به درون تبدیل می شوند - انگیزه من برآورده نمی شود ، پشتیبانی نمی شود.

این چیزی است که معمولاً در روابط اتفاق می افتد.

یکی از شریک ها ، با احساس طرد شدن ، ناراحت می شود ، کنار می رود و می رود. دیگری ، برای چنین واکنشی ، شروع به سرزنش می کند. و در اینجا ، چگونه برای کسی تنظیم شده است - می توانید عذرخواهی کنید ، بخشش بخواهید ، گناه را جبران کنید ، می توانید از عدم تحمل احساس گناه عصبانی شوید و فاصله را بیشتر کنید.

بنابراین پویایی کینه و گناه آغاز می شود و بیشتر و بیشتر مردم را از خود و شرکایش بیگانه می کند. جایی برای تجلیات شخصی ، آزادی انتخاب ، احساسات واقعی ، ارضای نیازها وجود ندارد ، در نتیجه ، صمیمیت وجود ندارد.

این غیرقابل تحمل است که شخصی در مکانی بماند که انتخاب نشده است. به خصوص اگر رابطه قوی رد ارزش و ارزش وجود داشته باشد. به این معنا که وقتی "انتخاب نمی شوم" ، مهم نیستم ، مورد نیاز نیستم ، به اندازه کافی خوب نیستم ، جالب نیستم ، دوست ندارم ، چیزی در مورد من اشتباه است و غیره.

البته ناراحتم علاوه بر این ، اگر من خیلی تلاش می کنم "نوعی" برای این شخص باشم …

دشوار است که خود را از نگرش دیگران جدا کنید.

توجه داشته باشید که انتخاب شخص دیگر ، به ویژه شخص نزدیک ، در مورد اوست ، نه در مورد من. این که او می تواند صادقانه مرا دوست داشته باشد و فقط چیز دیگری را در لحظه بخواهد ، برخی از احساسات خود را تجربه کند ، نیازهای شخصی ، گاهی حتی مخالف داشته باشد.

به سختی می توان باور کرد که فاصله همیشه رد نیست ، بلکه مربوط به یک لحظه خاص است ، در حال حاضر و نه برای همیشه.

ما غالباً نه به خاطر آنچه در حال رخ دادن است ، بلکه به خاطر معنایی که به آن می دهیم احساس می کنیم.

باقی ماندن در نقطه ای که من می خواهم ، و دیگری نیست ، ما می توانیم درد ، ناراحتی را تجربه کنیم ، می توانیم عصبانی شویم. ما حق داریم احساسات خود را تجربه کرده و بیان کنیم. به جای ناراحت شدن و سرزنش کردن.

درست مانند طرف مقابل ، حق انتخاب خود را دارد و چیزی نمی خواهد.

به نظر من نکته مهم و وصل کننده در این شرایط چیزی است که ما قبلاً واقعاً از بزرگسالان مهم نداشتیم - تأمل و تشخیص:

میبینمت.

می شنوم

من اعتراف می کنم.

و این چنین است.

سپس این امکان وجود دارد که ارزش و اهمیت خود را برای دیگری حفظ کرده و حفظ کنید. با تجلیات آن رفتار کنید ، خود را نشان دهید و بپذیرید که در این مکان ، در این لحظه ، به این ترتیب ، نیاز من برآورده نخواهد شد. بدون از بین بردن خود و بدون از بین بردن دیگری.

و در اینجا فرصتی برای انتخاب وجود دارد - برای رضایت خود ، به تعویق انداختن آن در زمان ، گفتگو در مورد گزینه ها و فرصت ها ، مذاکره ، رفتن به مکان دیگری که در آن اکنون نیاز به رضایت دارد و غیره …

توصیه شده: