2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ما در مورد زنانی با موقعیت قربانی صحبت می کنیم که یک پدیده روانی پیچیده را تجربه کرده اند - اعتیاد به خشونت.
بنابراین ، زنان از خشونت خانگی رنج می برند. اساساً ، این موقعیتها با رفتار استبدادی همسر (شوهر مدنی) همراه است ، که به دنبال حفظ قدرت است ، تقریباً هر مرحله از زن را کنترل می کند.
لازم به ذکر است که خشونت خانگی به ندرت به صورت دوره ای یا استثنایی است. برعکس ، به عنوان مجموعه ای از واکنش های مخرب رفتاری ، خشونت خانگی به طور محکم در خانواده تثبیت شده و به یک پدیده مکرر در آن تبدیل می شود.
خشونت خانگی شامل موارد زیر است:
- سوءاستفاده کلامی
- ارعاب
- استفاده از نیروی فیزیکی ،
یعنی مجموعه ای از گزینه ها برای سوء استفاده از یک زن. و بدین ترتیب ، قربانی شناسی شخصیت زن ثبات و حفظ دیدگاه ها را به دست می آورد.
بنابراین ، یکی از مشتریان (نقل قول مورد توافق است) صحبت کرد که چگونه همسرش ، مستبد و مستبد ، او را برای هر وضعیت ناخوشایند در زندگی روزمره تحقیر می کند (خواه سوپ بدون نمک باشد یا هنگام شستشو لباس شسته شود) ، او را با فریادها و توهین های خود مجازات می کند..
"من از احمق ها بیرون نیامده ام ، احمق. فحش های ناپسند مانند یک قرنیه چشم ریخت. ده سال او دائماً به من حسادت می کرد ، با حرف b به من زنگ می زد … تا من به او خیانت کردم. این ترسناک ، منزجر کننده بود ، تحقیرآمیز … من شروع به درک کردم که من در حال تبدیل شدن به آن موجود ناتوان و نیمه زنده هستم که با اتروفی کامل احساسات و عواطف روبرو هستم. هر روز به مدت ده سال این توهین ها را از زبان او می شنیدم و در حال حاضر خود را چنین تلقی می کردم… ".
سالهاست که زنان حتی نمی دانند که خشونت خانگی برای آنها اتفاق می افتد. از این گذشته ، اگر شوهر کار ، ملاقات با دوستان را ممنوع می کند ، باعث احساس گناه و غیره می شود ، این بدان معناست که …
در کار با زنان قربانی ، اشاره کردم که تصورات مخدوش ، اغلب بر اساس سناریوی عمومی خانواده ، بر اساس مدل روابط والدین ، به آنها اجازه نمی دهد مکانیسم های درک تصویر عینی روابط خانوادگی را درک کرده و محدود کنند. اکثر آنها به این وضعیت عادت می کنند. تجربیات و نگرانی های اولیه زنان جوان با توصیه های "خردمندانه" زنان مسن برطرف می شود.
"او می زند ، بنابراین او دوست دارد" ، "خدا تحمل کرد و به ما گفت!" ، "همه ما این را پشت سر گذاشتیم" … اینها نگرش های ذهنی است که تصویر جهان را بد جلوه می دهد و زنی را برای سالها عذاب محکوم می کند.
همچنین یک مثال از تمرین را با رضایت مشتری ارائه می دهم. این زن 60 ساله است ، 10 سال پیش بیوه شده است. شوهرش الکلی مست بود و رفتارهای پرخاشگرانه داشت. سی سال با هم زندگی کردند. در طول سالها ، او بارها و بارها او را به دلیل سوء مصرف الکل ، از ضرب و شتم و خیانت رها کرد ، در حالت خشونت آمیز او خطرناک شد و زنی با دو فرزند مجبور شد با همسایگان یا اقوام خود را مخفی کند. و اکنون او ده سال بیوه است. بچه ها بزرگ شده اند ، نوه ها هستند. من شش ماه پیش برای ملاقات با اقوام خود در شهر دیگری در تعطیلات رفتم و در آنجا با مردی هم سن و سال آشنا شدم. "اما من نمی توانم شوهرم را فراموش کنم! من نمی توانم! هیچ چیز من را خوشحال نمی کند. از این گذشته ، من حتی گل ندادم ، اما به نظر می رسد که او تمام زندگی من است! و این یکی توجه زیادی را به خود جلب می کند ، گل ، شیرینی … نمی نوشد ، سیگار نمی کشد ، استاد ورزش ، مربی … به موقع خود را حلق آویز کنید … ".
به طور متناقض ، تقریباً همه زنان پاسخ دادند که نمی توانند از ترس غیرقابل توضیح و در عین حال از برخی تأثیرات واهی "امنیت" از شوهران خود دور شوند. یعنی کنترل زندگی ، حسادت و پرخاشگری شوهرشان به عنوان تجلی مخدوش عشق توضیح داده شد.
اغلب یک زن آنقدر به این امر اعتقاد پیدا می کند که خودفریبی تسلی اصلی او در زندگی می شود. "به خاطر بچه ها من همه چیز را تحمل خواهم کرد" ، "بدون من او گم می شود" و کلید - "همه از این طریق عبور می کنند" …
بنابراین ، با ترس از تشخیص وضعیت به عنوان خطرناک (واقعاً خطرناک ، حتی کشنده) ، سالهاست که زن در وضعیت قربانی قرار می گیرد که چاره ای برای اصلاح وضعیت ندارد. ماهیت چرخه ای خشونت خانگی دارای مراحل اوج و مراحل رکود تنش است ، که در آن یک زن عملاً فراموش می کند ، مستبد خود را می بخشد ، که با او "اکنون راحت و امن است" ("به هر حال ، او همه کارها را با دست خود انجام می دهد ، و من خودم هدیه نیستم ").
سخت ترین جنبه های عادت به سناریوی مخرب خانوادگی منعکس کننده کانون های متعدد روان تروما ، احساسات عمیق یک فرد است. بر این اساس ، این آسیب های کشنده روند درک و درک یک زندگی مشترک خطرناک را مختل می کند ، که سالها عذاب و رنج را پیش بینی می کند.
توصیه شده:
همسر مستبد و شوهر خرابکار. آیا شادی ممکن است؟
افراد با حفظ آسیب های دوران کودکی در روح خود بزرگ می شوند. سپس این آسیب ها در روابط زناشویی خود را نشان می دهند ، زیرا ما افرادی را انتخاب می کنیم که شخصیتهای مهم دوران کودکی را به ما یادآوری می کنند. در نتیجه ، مرد عصبانی که برای والدین از همسرش در نظر گرفته شده را پس می گیرد.
حمایت در زندگی: از کجا می توان حمایت پیدا کرد؟
هر فردی در زندگی به حمایت نیاز دارد ، اما همه آن را دریافت یا ارائه نخواهند کرد. موردی از زندگی نویسنده هنگامی که پشتیبانی بسیار ضروری بود … - چگونه می توانم به شما کمک کنم؟.. - فقط منو بگیر .. حمایتی که بدون آن نمی توانید زندگی کنید وقتی 12 ساله بودم ، من و برادرم به بالای صخره ای که در محل یک معدن قدیمی شکل گرفته بود ، صعود کردیم.
"من کسی هستم که هیچکس او را دوست ندارد" یا جذابیت شیطانی یک مستبد
هرکسی که "شانس" روبرو شدن با سوءاستفاده را داشته باشد ، همانطور که اکنون مد شده است که مستبدان داخلی نامیده شوند ، منکر وجود کاریزما نمی شود! آرینا همیشه رویای ملاقات با "مرد واقعی" را داشت. اولین ازدواج دانشجویی شکست خورد و او بی رحمانه شوهرش را به دلیل ضعف و تنبلی بیرون کرد.
چگونه در شرایط سخت از خود حمایت کنیم؟ راههای ساده و م Toثر برای حمایت از خود
آن روز آسان نبود - مسائل روزمره ، سپس کار ، سپس دوباره مسائل روزمره و کمی بیشتر کار. من یک شام دلپذیر داشتم ، گلدسته را روشن کردم (به دلایلی همیشه بر من تأثیر آرام بخشی داشتند) ، Doors را پوشیدم (معمولاً تقریباً همان تأثیر را دارند) ، پتوی نرم را محکم بغل کردم ، عمیق نفس کشیدم و بازدم کردم.
حمایت بیش از حد از بیمار - حمایت از بیماری او؟ مراقبت از یک عزیز بیمار
من در مورد چه چیزی صحبت می کنم؟ هنگامی که فردی بیمار است ، واضح است که باید از او به هر طریق ممکن حمایت کرد. از نظر روحی و جسمی. محافظت کنید ، نیازهای فوری او را برآورده کنید ، شرایطی را برای سریعترین بهبود ایجاد کنید ، کمک کنید ، نگرش مثبت او را ارتقا دهید.