2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
این س aال بسیاری از زنانی را که مایل به برقراری رابطه هستند ، خانواده ای کامل دارند ، عذاب می دهد ، اما به دلایلی یا اصلاً با مرد شایسته ای ملاقات نمی کنند یا ملاقات می کنند ، اما … به دلایلی مردی ، مدت طولانی در رابطه باقی نمی ماند و اکنون یک ناامید متولد می شود: "مردان فقط رابطه جنسی می خواهند" ، "همه در حال حاضر معمولاً ازدواج کرده اند" یا "چیزی با من اشتباه است" یا - از همه بدتر - "خوب ، حداقل چیزی بیش از هیچ چیز".
پس چرا تعداد زیادی زن مجرد وجود دارد؟ اجازه دهید نگاهی به این موضوع بیندازیم. توضیح - "مردان چهار برابر کمتر از زنان وجود دارد" - مناسب نیست. بیایید نگاهی به پرندگان بیندازیم. پرنده وقتی می خواهد یک نر را جذب کند چه می کند؟ او آهنگهای "صحیح" پرندگان را می خواند ، به امید دیدار با پرنده خود بر روی زمین پرواز می کند و در سوراخی نمی نشیند و گریه نمی کند که چرا تعداد کمی نر در اطراف وجود دارد. کجا دیدید پرنده ای روی درخت نشسته و گریه می کند: "همه نرها متوجه من نمی شوند ، هیچ کس من را دوست ندارد." در طبیعت ، همه چیز به گونه ای چیده شده است که هر یک از ما نیمه مخصوص خود را داریم. و پرنده ، جانور و انسان. شما نمی توانید با کتاب مقدس بحث کنید: "هر موجودی یک جفت دارد." پس چرا قرار گذاشتن با همسر روحیه شما بسیار سخت است؟
در مطب روانشناس من اتفاقات عجیبی می افتد.
صبح:
سه مشتری پشت سر هم ، یکی پس از دیگری می آیند و گریه می کنند: "کجا و چگونه با یک مرد ملاقات می کنم ، همان یکی؟" همه زیبایی ها و دختران باهوش. مهربان ، با استعداد ، موفق.
عصر:
سه مشتری پشت سر هم ، یکی پس از دیگری ، همه در اوج زندگی خود ، مجرد به من می آیند: "کجا و چگونه با او ملاقات کنم ، یکی؟ مدتهاست هیچکس در افق دیده نشده است."
افکار من: "آیا شما در واقعیت های موازی زندگی می کنید؟ چگونه این کار را انجام می دهید ، آنقدر زیبا ، زیبا ، باهوش ، موفق ، با استعداد و جداگانه هستید که هیچ جا و هیچ جا را ملاقات نمی کنید؟"
معلوم است که مردان نیز نگاه می کنند. و آنها به دنبال یک زن نه برای سرگرمی ، بلکه برای ایجاد یک خانواده هستند. و تعداد زیادی از آنها وجود دارد. اما زن و مرد چه می کنند که مانع ملاقات با همسرشان می شود؟
4 دلیل وجود دارد که مانع از ملاقات با همسر و ازدواج شما می شود:
- ترس از صمیمیت. و من می خواهم در یک جفت باشم ، اما ترسناک است ، اما ناگهان من در او (در او) حل می شوم. اگر او (او) مرا مجبور به انجام کاری کند که من نمی خواهم و من نمی توانم از خودم دفاع کنم. این نظر همه کودکانی است که مرزهای شخصی آنها در دوران کودکی توسط والدین آنها شکسته شده است: نادیده گرفتن احساسات ، نفوذ ، سوء استفاده عاطفی و جسمی.
- ترس از دست دادن. او به هر حال مرا ترک خواهد کرد شما حتی نباید شروع کنید ، زیرا ترک کردن بعداً دردناک خواهد بود. همه کودکانی که زمانی توسط والدین خود رها شده بودند چنین فکر می کنند. تماس عاطفی با مادر به طور ناامنی قطع شد یا در دوران کودکی به هیچ وجه ایجاد نشد.
- گناه یا ترس از مسئولیت. و اگر بعداً مدیون کمک و مهربانی شریکم باشم. نه ، بهتر است پذیرش عشق را شروع نکنید. بعداً چیزی برای پرداخت آن وجود ندارد. این نظر همه کودکانی است که توسط والدین خود مورد استفاده قرار می گیرند و باید در کودکی مستحق عشق باشند. بنابراین فکر کنید کودکانی که بر اساس احساس گناه مورد سرزنش ، متهم و دستکاری قرار گرفته اند.
- احساس شرم. او (الف) به هر حال از عشق به من دست خواهد کشید ، زیرا می فهمد که من آن کسی نیستم که خود را تظاهر می کنم ، بلکه یک کلاهبردار (شبکه) هستم. شکست اجتناب ناپذیر است و او (او) مطمئناً از من ناامید خواهد شد. بهتر است شروع نکنید. این نظر همه کودکانی است که توسط والدین خود شرمسار شده اند ، در مقایسه با دیگران ، تحقیر شده ، بی ارزش شده ، مورد انتقاد قرار گرفته و انتظارات زیادی را افزایش داده اند.
البته ، این احساساتی که در کودکی تجربه نکرده اید و در رابطه شما با والدین شما آسیب دیده است ، بر رابطه شما پیش بینی می شود. و حتی اگر ریسک کنید و با شخصی وارد رابطه شوید ، این 4 مورد را تأیید خواهید کرد و خواهید گفت: "من آن را می دانستم (l) ، من چنین فکر کردم (l)."اینها پیش بینی های خودکفا کننده ای هستند که مانند چرخ فلک ضربه ، سناریوی زندگی شما را به سمتی می برند که کمترین خواسته را در زندگی خود دارید. اما ناخودآگاه همیشه قوی تر از خودآگاه است. اما دقیقاً تا لحظه ای که با ناخودآگاه خود وارد نبرد شدید و در مسیر گسترش آگاهی قدم گذاشتید.
بنابراین ، اولین کاری که باید برای جذب شریک زندگی خود انجام دهید و هنوز نه تنها جذب نکنید ، بلکه در رابطه با او بمانید ، مهم است که هوشیار باشید ، روی آسیب های دوران کودکی خود کار کنید ، زیرا ، چه بخواهید و چه نخواهید ، این همان عامل مهم است که همه رویاهای خوشبختی ما را با هم از بین می برد. از آنجا که تا زمانی که ضربه شما ناخودآگاه شما را تحت تسلط خود قرار دهد ، شما به سادگی عکس العمل نشان نخواهید داد ، متوجه آن شریکی نخواهید شد که زندگی خانوادگی یا شریکی هماهنگ با او امکان پذیر است. شما به سادگی با چنین مواردی در ابعاد موازی خواهید بود. و شما تحت تأثیر کسانی قرار خواهید گرفت که به اندازه والدین شما به شما صدمه می زنند ، یا شخصی را پیدا خواهید کرد که خود شما همان دردی را که والدین شما برای شما ایجاد کرده اند وارد خواهید کرد. زیرا در ترومای دوران کودکی ، یک آتشفشان انرژی و این انرژی ضربه ای شما را به سوی یکدیگر می کشاند ، به طوری که شما دوباره می توانید آن درد بسیار را در چشمان خود ببینید و از آن آگاه شوید ، بر ناخودآگاه خود مسلط شوید. به عنوان مثال ، اگر والدین شما با شما سرد بودند ، یا خودتان سرد می شوید ، یا عاشق سرما می شوید ، با نادیده گرفتن و رد شریک زندگی.
آگاه شدن یعنی چه؟ واکنش خود را نسبت به آنچه شما به عنوان درد ، رنجش ، شرم ، ترس تعبیر می کنید تغییر دهید. سرنوشت بارها به همان گوشه دروازه زندگی شما برخورد می کند تا در نهایت این توپ را "بگیرید" و با مصدومیت خود کنار بیایید.
مثلا. او یک روز دیگر به شما زنگ نزده است. و شما فکر می کنید: "خوب ، این تمام است ، و او مانند بقیه است ، عشق را متوقف کرد." و از این واکنش شروع به انجام اقدامات مخرب می کنید. به عنوان مثال ، 10 بار در دقیقه با سوالات و شکایات با او تماس بگیرید ، یا خودتان را در پتوی خود دفن کنید و گریه کنید و او هرگز نمی تواند شما را از زیر پنهان کینه ها و ترس های شما بیرون بیاورد. و همه اینها منجر به تأیید می شود: "او مانند بقیه است". من پیشنهاد می کنم در لحظه ای که از عملکرد او احساس درد می کنید ، در تفسیر اقدامات او عجله نکنید ، همانطور که عادت کرده اید ، اما حداقل سه مورد دیگر متفاوت از توضیحات معمول به خودتان بدهید که چرا دقیقاً این کار را انجام می دهد.
آنچه شما باید انجام دهید این است که از دایره ضربه خود خارج شوید تا با یکدیگر ملاقات کرده و در کنار هم بمانید.
اما برای توسعه با هم و کار بر روی روابط ، ابتدا باید با او ملاقات کنید.
مردان در انتخاب زن به چه نکاتی توجه می کنند؟ این را مشتریان این مرد به من گفتند. من آنها را نقل می کنم:
3 ویژگی که مردان جذب آن می شوند
- بله ، مهم این است که یک زن آراسته و مرتب ، زیبا باشد. او ممکن است زیبا نباشد ، اما جذاب باشد. چه چیزی یک زن را جذاب می کند؟ لبخند.
- مهم این است که او یک مکالمه گیر جالب و دارای حس شوخ طبعی است.
- زنان جالب ، علاقه مند به برخی از مشاغل خود ، و نه فقط یک مرد و خانواده.
3 ویژگی که مردان را از بین می برد
- او بسیار مراقب رفتار یک زن در زمانی است که او با او مشغول نیست ، اما به عنوان مثال با کار ، آیا می تواند تنها باشد و به کار خود بپردازد.
- او توجه می کند که هر چند وقت یکبار در کنار او احساس گناه در مقابل او وجود دارد. وقتی زن احساس گناه می کند ، اغلب جرم می گیرد و گناه را دستکاری می کند ، آزاردهنده است.
- زنانی که سعی در رقابت و تسلط دارند ، مرعوب می شوند.
سه ویژگی آخر که مردان را خاموش می کند ، محصول آسیب های دوران کودکی است که نیاز به درمان و آگاهی دارد. و به خاطر داشته باشید که مردان آسیب های دوران کودکی خود را دارند. تا زمانی که ضربه درمان نشود ، ما با شریک ضربه تطبیق می دهیم به طوری که ضربه بر روی ضربه استراحت کرده و درد دو چندان می شود. آسیب های دوران کودکی به خوبی توسعه نیافته اند و این باعث می شود که یک زن و مرد بتوانند روابط سالم برقرار کنند.یعنی با مردی ملاقات می کنید که جراحت او "به شما آسیب نمی رساند". چیزی که من برای همه شما آرزو می کنم.
توصیه شده:
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ چگونه می توان توجه مردی را که دوست دارید جلب کرد؟
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ انگیزه حمایت از "شخص خود" است. مال شماست و ادامه دهید با اقدامات خود ، دختر موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او قبلاً وارد فضای شخصی مرد شده بود ، او را "خود" نامید ، موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او خودش "
چگونه می توان زندگی خود را زندگی کرد و نه یک زندگی دیگر یا درباره ارزشهای واقعی و اعمال شده
در جامعه ما ، الگوها و قواعدی به وضوح تعریف شده است که شما برای زندگی "نیاز" و رعایت آنها "نیاز" دارید. از کودکی به ما می گویند وقتی بزرگ شدیم باید چگونه باشیم ، آنها اغلب تصمیم می گیرند که باید چه کار کنیم ، در کدام دانشگاه وارد شویم ، چه نوع منتخبی را در کنار ما می بینند ، به طور کلی سنی پذیرفته شده است حق داشتن فرزندان و این نیز تا حدی وظیفه است - مشاغل ایجاد کنید ، خانواده و فرزندان داشته باشید.
چگونه می توان هدف خود را پیدا کرد یا زمان زندگی خود را صرف چه چیزی کرد؟
چگونه می توان هدف خود را پیدا کرد ، در زندگی چه باید کرد؟ چگونه می توان آن را طوری انجام داد که مشاغلی که در آن وقت ، نیرو و انرژی خود را سرمایه گذاری می کنید رضایت را به ارمغان بیاورد ، توانایی ها ، مهارت ها و استعدادها را آشکار و بهبود بخشد ، از نظر کیفی زندگی را بهبود بخشد.
چگونه می توان "دعوا" با مادر خود را متوقف کرد و زندگی خود را آغاز کرد
در نشریه قبلی نوشتم که مبارزه طولانی که گاهی رابطه مادر و فرزند بالغ به آن تبدیل می شود ، انرژی زیادی می گیرد و برنده ای ندارد. افسوس ، چنین مبارزه ای به طور نامحسوس جایگزینی برای زندگی کامل خود می شود و سالها ادامه می یابد. سالها اتهام و فقدان آزادی ، سالهای زندگی با نگاهی به انتقادات مادرم.
چگونه می توان اعتماد را با یک نوجوان بازسازی کرد و آن را از دست نداد
نوجوانان دیگر کودک نیستند و شیوه های تربیتی که با کودکان کار می کرد دیگر کارساز نیست. به عنوان مثال ، این شیوه ارتباط است: - ماشا ، چطور تونستی! - کولیا ، چرا دیر کردی ، ما موافقت کردیم؟ - برو اتاقت را تمیز کن. - چرا به من دروغ میگویی؟ - چگونه می توانی با من بی ادب باشی ، من پدر و مادرت هستم