چگونه می توان اعتماد را با یک نوجوان بازسازی کرد و آن را از دست نداد

تصویری: چگونه می توان اعتماد را با یک نوجوان بازسازی کرد و آن را از دست نداد

تصویری: چگونه می توان اعتماد را با یک نوجوان بازسازی کرد و آن را از دست نداد
تصویری: ۱۰ چیزی که زنان رو دیوونه میکنه و عاشق شنیدنش هستند 2024, ممکن است
چگونه می توان اعتماد را با یک نوجوان بازسازی کرد و آن را از دست نداد
چگونه می توان اعتماد را با یک نوجوان بازسازی کرد و آن را از دست نداد
Anonim

نوجوانان دیگر کودک نیستند و شیوه های تربیتی که با کودکان کار می کرد دیگر کارساز نیست. به عنوان مثال ، این شیوه ارتباط است:

- ماشا ، چطور تونستی!

- کولیا ، چرا دیر کردی ، ما موافقت کردیم؟

- برو اتاقت را تمیز کن.

- چرا به من دروغ میگویی؟

- چگونه می توانی با من بی ادب باشی ، من پدر و مادرت هستم!

آن ها آنچه جواب نمی دهد: ادعاها ، اولتیماتوم ها ، درخواست ها در هر گونه تغییر در قالب سفارشات. و اگر ارتباط شما با یک نوجوان فقط با این نوع ارتباط آغاز شود ، مطمئناً یک دیوار سوء تفاهم رخ می دهد.

خشم شما را فرا می گیرد ، شما نمی فهمید چگونه نمی توانید چنین چیزهای بدیهی را درک کنید. عصبانیت و تلاش مجدد برای برقراری ارتباط ، تجربه ای که شما هیچ چیز در مورد فرزند خود نمی دانید ، بارها و بارها برای شروع ارتباط فشار بیاورید ، که به نتیجه ای نمی انجامد.

راه خروج از این دور باطل کجاست؟

اولین چیزی که باید درک کرد این است که روش ارتباطی قدیمی دیگر کار نمی کند. اگر می خواهید نتیجه متفاوتی داشته باشید ، باید کاری متفاوت انجام دهید. بله ، این فرزند شما است و هنوز اطلاعات زیادی از زندگی بزرگسالان ندارد ، اما دیگر نمی تواند کورکورانه به شما اعتماد کند و به حرف شما گوش دهد.

بیایید سعی کنیم بفهمیم در طرف نوجوان چه اتفاقی می افتد.

او فرزند شما بود و باید اطاعت کند. با این حال ، او در حال حاضر چیزهای زیادی در مورد علایق خود می داند و آنچه شما اغلب می گویید برای او مناسب نیست. او نیاز به یادگیری نحوه تصمیم گیری مستقل دارد ، زیرا به زودی بزرگسال می شود. او باید حق انتخاب زندگی خود را پیدا کند. و او اطلاعات چندانی از قوانین بزرگسالی ندارد. صحبت با والدین بی فایده است ، آنها همیشه آموزه های اخلاقی خود را شامل می شوند ، درک آن غیرممکن است. راههای زیادی برای به دست آوردن اطلاعات از دیگران وجود ندارد.

مهم است که درک کنیم که این یک دوره جدید و نسبتاً دشوار در مسیر یک فرد است ، جایی که یادگیری پیدا کردن و حفظ مرزها و موقعیت های خود مهم است. و والدین با عقاید و نگرش های والدینی خود ، مانند یک کودک ، کمکی نمی کنند ، بلکه برعکس فشار می آورند و تلاش می کنند نظر خود را بر اساس این که تجربه بیشتری دارند و همه چیز را بهتر می دانند ، شکست دهند.

این دوره را می توان با دوره توسعه جهان از 1 تا 3 سال مقایسه کرد. همه چیز در حال تغییر است و من هنوز نمی توانم برای پرسیدن صحبت کنم. در نوجوانی ، من می خواهم یاد بگیرم که چگونه همه کارها را خودم انجام دهم ، و قوانین این جهان برای من کاملاً غیرقابل درک است ، و باز هم کسی نیست که از او بپرسد یا غیرممکن است که بفهمد چه موقع باید بپرسد و چه وقت نباید.

خوب ، اکنون مشکل از دو طرف روشن است.

و چگونه می توانید در این دوران از یک نوجوان ، فرزند دلبند خود حمایت کنید؟

قوانین ارتباط با کودک پس از 14 سالگی.

1. یاد بگیرید که به فرزند خود اعتماد کنید.

این نوجوان قوانین بازی خود را دارد که در بزرگسالی برای ما ناشناخته است. بنابراین ، به جای اولین س ultال اولتیماتوم ، باید بدانید که همیشه دلایلی برای انجام چنین "عجیب" وجود دارد.

شما باید بدون عصبانیت بیایید و بپرسید چرا کولیا یا ماشا دقیقاً این کار را کردند ، و سپس منطق عمل کودک به روی شما باز می شود.

به عنوان مثال ، برای طرح س questionال ارزش چنین الگوهای گفتاری را دارد:

ماشا ، شما احتمالاً دلیلی برای دیرکردن داشتید ، اما من چیزی در مورد آنها نمی دانم. میشه دلایل خودتون رو بگید؟ در عوض ، چرا دیر می کنید؟ (با عصبانیت)

و شانس بسیار بالایی برای چنین س ،الی وجود دارد که با لحن مورد علاقه پرسیده می شود ، پاسخی از کودک دریافت کرده و دلایل دیرکرد او را دریابید.

نتیجه گیری: ما می دانیم که همیشه دلایل ناشناخته ای برای انجام این کار وجود دارد و ما با علاقه و صدایی یکنواخت می پرسیم.

2. ما به نوجوان گوش می دهیم ، حرف او را قطع نکنید.

3. پس از دریافت پاسخ ، در مورد احساسات و تجربیات خود صحبت می کنیم. ما قبلاً این کار را نکرده بودیم. ما تصمیم نهایی را به بچه ها گفتیم ، اما در مورد احساسات خود و اینکه چه چیزی ما را به نتیجه گیری و قوانین زندگی ما کشانده است ، به کودکان نگفتیم. بنابراین چگونه آنها می دانند که ما چه احساسی داریم ، چگونه نگران هستیم ، چرا راه حل ما بهترین است.

ماشا من … (نگران ، ناراحت ، عصبانی … آنچه احساس می کنید) ، و از آنجا که شما به موقع نیامدید و به من هشدار ندادید ، و تلفن قطع شده ای داشتید ، من بسیار ترسیدم. اکنون بسیار خوشحالم که همه چیز مرتب است. برای من بسیار مهم است که بدانم همه چیز در مورد شما خوب است.

4. ما به قرارداد منتقل می کنیم. برای من مهم است که بدانم چرا دیر می کنید ، لطفاً در مورد دیرکردن من هشدار دهید. یا هر قانون دیگری که می خواهید.

ما موقعیت والدین خود را از دست نمی دهیم.

ما مسئول فرزندان خود هستیم. اما در نقطه 3 ، ما می گوییم که چگونه می خواهیم و به دنبال گزینه ای هستیم که برای هر دوی ما مناسب باشد ، در حال مذاکره هستیم.

ما توضیح می دهیم که چرا ما آن را بسیار می خواهیم ، چرا مهم است.

این ارتباط بسیار بیشتر طول می کشد. اما این یکی از گزینه های حفظ ارتباط با فرزند در دوران نوجوانی است.

و بار دیگر همه نکات را به طور خلاصه لیست می کنیم:

1. ما اعتماد داریم. ما س interestال را با علاقه می پرسیم.

2. ما گوش می دهیم و می فهمیم.

3. ما در مورد احساسات خود صحبت می کنیم.

4. ما روش تعامل در چنین شرایطی را ارائه می دهیم. و ما توضیح می دهیم که چرا این روش خوب است ، ما یک قرارداد تنظیم می کنیم.

چنین توافقاتی وجود خواهد داشت و باید باشد. زیرا قوانین قدیمی کار نمی کنند و قوانین جدید هنوز نیاز به ایجاد دارند. و هر بار که یک لحظه عصبانیت و سوء تفاهم دارید ، این دلیلی است برای درک یکدیگر و ایجاد یک قانون جدید که مناسب شما و نوجوان شما باشد.

اگر فکر می کنید فرزند شما به شما اعتماد ندارد ، پس کاملاً درست می گویید. کودکان صداقت را به خوبی احساس می کنند. و وقتی با ادعاها و اولتیماتوم ها و نه با احساسات و توافق با آنها ارتباط برقرار می کنید ، آنها اصلاً ارتباطی برقرار نمی کنند.

اما ، مهمتر از همه ، شما نیز به هیچ وجه اطمینان ندارید که فرزند شما با آن کنار می آید و او همیشه دلایلی دارد.

بیایید از خودمان شروع کنیم. به هر حال ، ما با تجربه تر و عاقل تر هستیم و عموماً بیشتر عمر می کنیم. بنابراین ، کودک با خوشحالی ارتباط خود را با ما در پی تغییرات ما در همین ارتباط تغییر می دهد.

و سرانجام ، دستورالعمل نکات ، که در لحظه عصبانیت ارزش بازخوانی دارد:

1. درک کنید که چرا می لرزد و چه چیزی خشمگین است.

2. سپس به عواقب واقعی عمل مرتکب شده (فریاد ، ادعا) و تأثیر آنها بر آینده او (او) فکر کنید.

3. وقتی 20 ساله می شود در مورد این عمل (جایگزین مثال شما) چه فکر می کنم ، آیا واقعاً اهمیت دارد؟

اگر پاسخ "نه ، ترسناک نیست".

4. سپس درک کنید که اشکالی ندارد و آنچه در حال حاضر مهم است را برجسته کنید - این موضوع مکالمه با کودک است.

در حال حاضر مهم است: من نگران این هستم که کجا هستید و با چه کسانی وقت می گذرانید ، این که بین ما هیچ گونه گشادی وجود ندارد ، و شما مرا فریب می دهید ، خوب ، کمی در مورد آن (مثال شما). برای من مهم است که شما را درک کنم ، چرا این کار را می کنید؟

سپس ما گوش می دهیم.

تمهیدات لازم برای جلوگیری از نگرانی.

من درک می کنم که شما ، مانند بسیاری از کودکان … اما این برای ما بسیار مهم است …. بنابراین ، بیایید موافقت کنیم. کودک را در آغوش بگیرید تا ببخشد و از او بخواهید دیگر این کار را انجام ندهد و اگر واقعاً نیاز دارید ، مذاکره کنید.

سوالات و نظرات خود را بنویسید. برای سوالات شخصی ، به مشاوره های مقدماتی یا تشخیصی مراجعه کنید.

توصیه شده: