برای عشق ورزیدن

فهرست مطالب:

تصویری: برای عشق ورزیدن

تصویری: برای عشق ورزیدن
تصویری: مدیتیشن برای عشق ورزیدن به خود 2024, آوریل
برای عشق ورزیدن
برای عشق ورزیدن
Anonim

برای عشق ورزیدن

این مقاله یک دستورالعمل برای استفاده نیست ، این دانش است که من می خواهم به اشتراک بگذارم و امیدوارم که به گسترش تصویر جهان علاقه مندان به علل روابط ناکارآمد کمک کند.

پیمایش از طریق مقاله:

عشق چیست. رویکرد روانشناسی.

"دوست داشتن به شیوه خود". انواع عشق.

عشق و استرس. نوروفیزیولوژی عشق.

عشق چگونه ناخودآگاه تجربه می شود. رویکرد روانکاوی.

عشق چیست. رویکرد روانشناسی

"NS فروم (1990) می نویسد "تقریباً هیچ کلمه ای با ابهام و سردرگمی مانند کلمه" عشق "احاطه نشده است. برای اشاره به تقریباً هر احساسی که با نفرت و نفرت همراه نیست استفاده می شود. این شامل همه چیز از عشق بستنی به عشق سمفونی ، از همدردی سبک تا عمیق ترین حس صمیمیت است. افراد وقتی "شیفته" کسی می شوند احساس عشق می کنند. آنها همچنین اعتیاد و مالکیت خود را عشق می نامند. آنها واقعاً معتقدند که هیچ چیز آسانتر از عشق نیست ، مشکل فقط در یافتن یک شیء شایسته است و عدم یافتن شادی و عشق را به شانس بد خود در انتخاب شریک شایسته نسبت می دهند. اما با وجود این همه آشفتگی و آرزو کردن ، عشق یک احساس بسیار خاص است. و اگرچه هر انسانی توانایی عشق ورزیدن را دارد ، انجام آن یکی از سخت ترین وظایف است. این مراقبت ، مسئولیت ، احترام و دانش است. مراقبت و مسئولیت به این معناست که عشق یک فعالیت است ، نه اشتیاق که کسی را به خود مشغول کرده است و نه اثری است که کسی را تسخیر کرده است "**

با توجه به تفاسیر مختلف احساس عشق در میان فیلسوفان ، روانشناسان ، متخصصان عصب شناسی ، می توان علائم اصلی را مشخص کرد - اینها صمیمیت و محبت است. دلسوزی خود را در لطافت ، محبت ، بغل کردن و بوسه نشان می دهد. "دلبستگی - نیاز مستمر به برقراری ارتباط با این شخص و نزدیکی با او" **. این دو پارامتر همچنین در عشق و دوستی ذاتی هستند ، اما از نظر عملکرد متفاوت هستند زیرا سیستم های عصبی فیزیولوژیکی مختلف در تجربه عشق ، عاشق شدن و دوستی دخیل هستند.

با عشق زنده ، ما محبت صمیمانه ای را نسبت به دیگری تجربه می کنیم و هنگام جدا شدن از موضوع عشق ، شخص احساس ضرر جبران ناپذیری می کند.

"دوست داشتن به شیوه خود." انواع عشق

احتمالاً این عبارت را شنیده اید: "او من را دوست دارد ، اما به شیوه خودش". هر شخص دارای سبک منحصر به فرد خود است ، هم در شیوه زندگی ، هم در لباس و هم در تجلی عشق. دی لی ، جامعه شناس کانادایی ، با تجزیه و تحلیل هزاران نقل قول در مورد عشق ، شش سبک اصلی تجلی این احساس را مشخص کرد:

1) اروس - سرگرمی عشق پرشور ، تلاش برای داشتن مالکیت کامل فیزیکی. این عشق اغلب عشق در نگاه اول نامیده می شود. این ویژگی با تحسین عاشقانه ، زیبایی بدن شریک زندگی مشخص می شود. رنگ سکسی قدرتمندی دارد و می توان آن را با رنگ قرمز نشان داد. به سرعت شعله ور می شود و به سرعت از بین می رود ، اما همچنین می تواند به یک عشق طولانی مدت عمیق تبدیل شود.

2) ludus (ترجمه شده از لات. "بازی ، به عنوان تفریح") ، به صورت نمادین با رنگ زرد نشان داده شده است. عشق حسی یک بازی است که در عمق احساسات با هم تفاوت ندارد و امکان داشتن چندین شریک را فراهم می کند. در این سبک ، شریک ممکن است چندین "عقب نشینی" یا "دلبستگی زیاد" داشته باشد ، که ناخودآگاه اجازه نمی دهد دلبستگی بیش از حد عمیقی به یکی از آنها داشته باشد. با این وجود ، از طریق نزدیکی احساسی ، فرصتی برای ایجاد یک رابطه وفادار و قابل اعتماد وجود دارد.

3) استورج (ترجمه شده از یونانی "لطافت" ، "همدردی") - عشق ، دوستی آرام ، گرم و قابل اعتماد ، که به صورت نمادین با رنگ آبی نشان داده شده است. این سبک می تواند از دوستی ها ایجاد شود ، پر از جذابیت ، آرامش و قابلیت اطمینان است.

4) پراگما (ترجمه از یونانی."هنر انجام کار درست") - از ترکیب ludus بوجود می آید و storge با رنگ سبز نمادین شده است - عشق منطقی و به راحتی قابل کنترل. این طرف عشق پایدار ، متعادل است. طرف مقابل تصور روشنی از آنچه در شریک زندگی اش برایش مهم است دارد. در یک رابطه ، آنها مذاکره می کنند ، اغلب قراردادهای ازدواج منعقد می کنند و از توافقنامه های توافق شده پیروی می کنند. این همه شانس را دارد که به یک احساس عمیق و شدید تبدیل شود.

5) شیدایی (ترجمه شده از یونانی "خشم ، جنون") - به عنوان ترکیبی از اروس و لودوس ظاهر می شود ، رنگ نارنجی است. عشق غیرمنطقی یک وسواس است که ناامنی و وابستگی به موضوع جاذبه برای آن مشخص است. شریک زندگی اغلب ایده آل می شود و به آسمان صعود می کند ، در نتیجه حسادت جنون آمیز ، اضطراب سخت کنترل شده و افکار وسواسی ایجاد می شود.

6) agape (ترجمه شده از یونانی "دادن" ، "عشق الهی")-عشق خودخواهانه ، سنتز eros و storge ، با رنگ بنفش نشان داده شده است. این تمایل به خوشبختی و رفاه یک عزیز ، صبر ، عدم تمایل و ثبات مشخص می شود.

برای زنان ، جلوه های عاطفی ، عملگرا و شیدایی عشق بیشتر مشخص است و عشق شهوانی و به ویژه انسانی برای مردان جوان بیشتر مشخص است. دی لی معتقد است که سبک ها در طول زندگی ثابت می مانند. و در عین حال ، می توانید برخی از تغییرات منظم آنها را ردیابی کنید.

به عنوان مثال ، برای مردان تا 30 سال ، سبک های اروس و لودوس بیشتر مشخص می شوند. سبک Storge - در مرحله ایجاد یک خانواده تجربه شده است. و فقط با گذشت زمان ، روابط می توانند به سبک آگاپه تبدیل شوند.

عشق و استرس. نوروفیزیولوژی عشق

وقتی ما عاشق ، عشق ، محبت را تجربه می کنیم ، در سطح بیوشیمیایی در بدن ما چه اتفاقی می افتد؟

قشر (neocortix) مسئول هوش است. او مسئول منطقی کردن انتخاب های احساسی (سیستم لیمبیک مغز) و قدیمی (مغز خزندگان) ما است.

سیستم لیمبیک مطابق با تصویر داخلی ایده آل شریک زندگی ، که در نتیجه تجربه تعامل با شخصیت های مهم در دوران کودکی ایجاد شده است ، انتخاب های احساسی ناخودآگاه انجام می دهد. در این مورد ، بخش مهم حذف می شود ، طرفهای منحصر به فرد جذاب مادران ، پدران ، مادربزرگ ها ، معلمان ، شخصیت های فیلم و غیره انتخاب می شوند. بنابراین ، احساس بی احتیاطی ، راحتی ، امنیت دوباره ایجاد می شود ، که در دوران کودکی هنگام برقراری ارتباط با این افراد بود ، یا آنها فکر می کردند که چه خواهند بود. به عنوان مثال ، اگر پدر خانواده را زودتر ترک کند و کودک با یک مادر سرد از نظر عاطفی باقی بماند ، تخیلات در مورد پدر ایده آل که از انتقاد عینی سرپیچی می کند ، می تواند به شدت بر انتظارات نوزادان کودک از شریک ایده آل تأثیر بگذارد ، که "من ملاقات خواهم کرد و فوراً متوجه شوید که این مال من است."

سیستم خزندگان مغز (غرایز ، بقا ، حفظ خود). مغز خزندگان پرخاشگری ، میل جنسی ، میل به تسلط ، تنها مالک بودن ، کنترل ، بی رحمی را فعال می کند. قوی ترین و سخت ترین کنترل درایوها برانگیخته می شوند. در این سطح کهن ، یک زن قوی ترین مرد را انتخاب می کند ، با دستان قوی ، مستقیم و وحشیانه. مردی زنی را با سینه های حجیم ، باسن برجسته انتخاب می کند. در سطح زنده ماندن ، زن برای تغذیه و بچه دار شدن انتخاب می شود ، مردی برای حمایت و حمایت. این نیازها از نظر ژنتیکی ذاتی هستند و هر چقدر هم که توسط عقل سرکوب شوند ، آنها "ظاهر می شوند" ، در دیگر تظاهرات گاه آسیب شناختی متعالی می شوند.

استرس در کنار هم باعث افزایش موج می شود اندورفین ، هورمون های تسکین درد ، هوشیاری مست کننده. این حالات دلپذیر با شخصی که در این نزدیکی بود همراه است و به تقویت دلبستگی کمک می کند.

بنابراین ، هنگامی که تصویر یک شیء داخلی ایده آل با یک سوژه خارجی همزمان می شود ، عاشق حالتی را تجربه می کند - گویی در مه ، افکار دچار سردرگمی می شوند ، زبان اطاعت نمی کند ، ضربان قلب تندتر می شود. او می خواهد همیشه در این مکان باشد و همچنان این احساسات را تجربه کند. تولید شده هورمون دوپامین ، که همچنین به برآوردن نیازهای مغز خزندگان کمک می کند.

هرگونه تغییر در هموستاز (مقاله "استرس چیست" ، "انواع استرس") باعث واکنش استرس می شود که منجر به رهایی می شود. آدرنالین که به بیش از حد معمول قابلیت ها کمک می کند. مرد آماده حرکت کوه است.

ترشح اندورفین به طور همزمان سطح شادی را کاهش می دهد - سروتونین بنابراین ، عاشق شدن اغلب با رنج ، افسردگی همراه است.

هر چه مدت دو نفر با یکدیگر رابطه بیشتری داشته باشند ، سطح هورمون های ذکر شده کاهش می یابد و مرحله آرامش و یکنواختی آغاز می شود. در چنین رابطه ای ، با تماس مکرر لمسی ، هورمون ها تولید می شوند. وازوپرسین و اکسی توسین (مقاله "هورمون های استرس"). این هورمون ها به تقویت وابستگی عاطفی ، حساسیت به یکدیگر کمک می کند.

سیستم هورمونی وابستگی عاطفی ایجاد می کند ، مانند وابستگی معتاد به داروی مورد استفاده. من دوست دارم این حالتها را بیشتر و بیشتر تجربه کنم.

عشق چگونه ناخودآگاه تجربه می شود. رویکرد روانکاوی

اگر یکی از شرکای ارتباطی سعی کند فقط احساسات مثبت را نشان دهد ، دیگری احساس خطر نزدیک شدن بیش از حد را دارد. نزدیک شدن بی وقفه به یکدیگر غیرممکن است. ناخودآگاه ، نزدیک شدن بیش از حد (هر کدام منطقه ایمنی خاص خود را دارد) باعث ترس از انحلال ناگهانی و از دست دادن خود می شود. در رویکرد تحلیلی ، یک درگیری داخلی به این شکل آشکار می شود - از یک سو ، فرد می خواهد به بهشت بازگردد - به رحم مادر ، وقتی همه چیز مشترک است ، هنگامی که همه نیازها برآورده می شود و سعادت کامل وجود دارد: کودک و مادر یک ارگانیسم واحد است اما از سوی دیگر ، آگاهی از خود به عنوان یک واحد شخصی جداگانه وجود دارد و نیازهایی برای خودشناسی وجود دارد که نمی توان آنها را تحقق بخشید ، زیرا بخشی از کسی هستید که نیازهای شما را برای غذا ، گرما ، راحتی ، نزدیکی احساسی برآورده می کند. تحریک ، انزجار - آن احساساتی که به شما کمک می کند تا در یک فاصله امن فاصله بگیرید. تعارض ، بروز خشم یک راه ناخودآگاه برای ایجاد مرزهایی است که امنیت شخصی را تضمین می کند. گاهی اوقات ، شریک به دنبال دلبستگی های دیگر است. این نه تنها به معنای خیانت ، بلکه غوطه ور شدن در کار ، در سرگرمی های جدید ، پروژه ها و غیره است. در عین حال ، بیش از حد احساسات منفی: انتقاد ، ناراحتی ، خواسته ها ، زمانی که دیگر درک نمی شوند ، منجر به بی تفاوتی می شود.

شما باید در رابطه خود همسو و معتبر باشید. خود را فدا نکنید ، بلکه خود را در این رابطه بمانید

به این معنی:

- ناراحت شدن هنگام توهین آمیز ، غمگین ؛

- وقتی نمی خواهید "نه" بگویید ، نشان دهنده مرزهای خود است

- مهربانی را نشان دهید و در مورد عشق خود صحبت کنید

- علیرغم رابطه خوب ، در صورت مخالفت با چیزی ، از ترسیدن شریک خود نترسید

- نشان دادن انواع احساسات مهم است

- بیاموزید که بدون احساس ترحم کودکانه برای شریک زندگی خود احساس همدردی کنید

- بیاموزید که در مورد احساسات خود بدون دست زدن به شخصیت شریک زندگی خود صحبت کنید

در مقاله بعدی ، "عشق ورزیدن. چگونه می توان رابطه را حفظ کرد؟ " چگونه یک رواندرمانگر می تواند با استفاده از روش روانشناسی عمیق "symboldrama" هنگام مواجهه با بحران در یک رابطه ، به مراجعه کننده کمک کند.

فهرست ادبیات مورد استفاده:

*به. استس "دویدن با گرگ ها"

** E. P. Ilyin "احساسات و احساسات"

S. Dimitrova "به سوی عشق"

تصویر گرفته شده از سایت

توصیه شده: