"چگونه عشق را حفظ کنیم" (ادامه مقاله "عشق ورزیدن")

فهرست مطالب:

تصویری: "چگونه عشق را حفظ کنیم" (ادامه مقاله "عشق ورزیدن")

تصویری:
تصویری: 14 راه برای زنده نگه داشتن جرقه در رابطه شما 2024, آوریل
"چگونه عشق را حفظ کنیم" (ادامه مقاله "عشق ورزیدن")
"چگونه عشق را حفظ کنیم" (ادامه مقاله "عشق ورزیدن")
Anonim

چگونه عشق را حفظ کنیم

(ادامه مقاله "عشق ورزیدن")

این مقاله یک دستورالعمل برای استفاده نیست ، این دانش است که من می خواهم به اشتراک بگذارم و امیدوارم که به گسترش تصویر جهان علاقه مندان به دلایل عدم توسعه روابط کمک کند

حرکت در مقاله

بحران های عشقی:

- مثل زن اسکلت دار ؛

- مراحل رشد عشق ؛

منابع عشق.

روان درمانی برای روابط ناکارآمد

بحران های عشق

همانطور که همه چیز در این جهان دارای مراحل توسعه است ، رابطه بین زن و مرد نیز به ترتیبی که ما ایجاد نکرده ایم توسعه می یابد. از طریق بحران های رابطه ، شرکا یاد می گیرند که این روابط را ایجاد کنند. عشق ورزیدن را بیاموزید.

گرگها برخلاف انسانها ، فراز و نشیبهای زندگی ، انرژی ، قدرت ، تغذیه یا شانس را نوعی رویداد یا مجازات خارق العاده نمی دانند. برای آنها ، فراز و نشیب ها فقط یک چیز مشخص است و گرگ ها تا آنجا که ممکن است هموار و بدون درد از آنها عبور می کنند »*.

هر بحران در یک رابطه پایان یک مرحله و فرصتی برای حرکت به مرحله بعدی ، سطح بعدی است. اما برای ادامه دادن ، گذشته باید بمیرد. ما باید با آنچه در جهان بیشتر از آن می ترسیم ، یعنی مرگ ، در این زمینه - مرگ نمادین - روبرو شویم ، اما چون نمادین است ، تقریباً به اندازه مرگ واقعی و دردناک تجربه نمی شود.

در مثلهای حکیمانه ، عشق بندرت ملاقات عاشقانه بین دو عاشق است. یک مثال می تواند مثل "اسکلت زن" باشد. "این داستان عشق در شمال یخی است. این داستان مراحلی را توصیف می کند که روح برای یادگیری عشق باید طی کند. »*

من یک داستان بسیار خلاصه از این داستان ارائه می دهم ، که در کتاب K. Estess "Running with Wolves" شرح داده شده است.

پدر به خاطر چیزی دخترش را بسیار عصبانی کرد و او را از صخره ای به دریا انداخت. در دریا ، او به انتها سقوط کرد و با گذشت زمان ، ماهی ها و ساکنان دریا بدن او را تا استخوان آروغ زدند و تنها یک اسکلت باقی ماند. یکی از ماهیگیران به دنبال صید رفت و با پرتاب یک چوب ماهیگیری ، با قلاب به دنده زن اسکلت چسبید. او تصمیم گرفت که ماهی بزرگی را صید کرده و شروع به کشیدن میله کرد. او که صید خود را بیرون کشید ، بسیار ترسید و با پرتاب چوب ماهیگیری ، با تمام قدرت به سمت ساحل قایقرانی کرد. اما اسکلت در کنار قایق گرفتار شد و به نظر می رسید که او در حال تعقیب ماهیگیر است. با شنا به ساحل ، ریبک ، عصای ماهیگیری را رها نکرد و به عقب نگاه نکرد ، با وحشت به خانه دوید و صید را به خانه خود آورد. او به خانه دوید و هنگام آتش زدن ، در زن اسکلت سوزان ، چیزی را دید که همدردی او را برانگیخت. او شروع به باز کردن دقیق خط ماهیگیری کرد ، قلاب را باز کرد و شروع به ردیف استخوان های اسکلت کرد ، آنها را آنطور که باید پهن کرد ، زیرا همه آنها در طول پرواز نورد ، پیچ خورده و تبدیل به یک توده استخوان شدند. او زن اسکلت را در یک پتو پیچید و آن را در کنار آتش گرم گذاشت. ماهیگیر به رختخواب رفت. اسکلت زن با حرص شروع به خوردن بقایای غذای پیدا شده کرد و بعد از خوردن غذا ، نگاهی به ماهیگیر خفته انداخت. دید که قطره اشکی از چشمش بیرون آمد. اسکلت زن به اشک چسبید و شروع به نوشیدن کرد. پس از مست شدن ، او با ریبک به رختخواب رفت و با چسبیدن به بدن او ، قلب او را بیرون کشید. او از قلب خود یک تنبور درست کرد و شروع به نواختن کرد. و هرچه بیشتر او بازی می کرد ، بیشتر استخوان هایش با ماهیچه ها و پوست بزرگ شده و بدن را تشکیل می داد. او بدن زن زیبایی دارد که می تواند گرم شود و می تواند زایمان کند و تغذیه کند. سپس قلب خود را سر جایش قرار داد و ریباک از خواب بیدار شد. آنها با خوشحالی زندگی می کردند ، آنها می گویند به جایی رفتند که زن اسکلت در پایین دراز کشیده بود و دیگر هرگز نیاز یا گرسنگی را نمی دانستند.

در مورد چیست؟ با استفاده از مثال داستان زن اسکلت ، سعی خواهم کرد مراحل توسعه روابط عاشقانه را نشان دهم ، و آنها را با واقعی و افسانه ای مرتبط کنم.

فاز 1 - ایده آل سازی شریک … آشنایی و شناخت در مورد دیگر اشیاء داخلی (بیشتر در مورد شیء داخلی در مقاله قبلی "عشق ورزیدن"). این مرحله حدود یک سال به طول می انجامد. با همجوشی ، همزیستی مشخص می شود. شعار یک زندگی است. بحران زمانی شروع می شود که یکی از شرکا احساس سیری می کند.

اولین مرحله عشق در یک افسانه گنجی است که به طور تصادفی پیدا شده است و به نظر می رسد که کسی می خواهد از آن فرار کند (در فرهنگ ما ، این یک افسانه در مورد شاهزاده قورباغه است).

یک ماهیگیر در یک افسانه ، با گرفتن یک طعمه ، خیال می کند که این ماهی چقدر عظیم است ، چقدر خوش شانس است و اکنون فقط سیری و رضایت در انتظار او است. او صید خود را ایده آل می کند.

او هنوز نمی داند باید چه چیزهایی را پشت سر بگذارد تا این صید واقعاً برایش ارزشمند شود.

اکثر مردم رابطه ایده آل خود را اینگونه تصور می کنند - برای یافتن شریکی زیبا تر ، باهوش تر ، ثروتمندتر و موفق تر ، و بس: زندگی یک موفقیت است! او (من) تمام زندگی ام را به حسادت همه خوشحال خواهد کرد.

فاز 2 با گذشت زمان ، اشباع عاطفی روابط کاهش می یابد ، تفاوت در علایق ، ارزش ها و جهت گیری های زندگی به سطح می آید. یکی دور می شود ، دیگری تعقیب می کند ، کنترل می کند ، ارزش خود را کاهش می دهد. کاهش ارزش پول ناشی از ترس از دست دادن است. به طوری که جدایی چندان به درد نمی خورد. از این گذشته ، شرکا اغلب فکر می کنند که اگر سرد شود ، این به معنای پایان رابطه است. آنها سعی می کنند با چسبیدن به شریک و در نتیجه از بین بردن بیشتر او از وقفه جلوگیری کنند.

در افسانه ، این مرحله زمانی توصیف می شود که ماهیگیر اسکلت را می بیند و با تمام وجود از دست او فرار می کند و زن اسکلت دار با خوشحالی از بیرون کشیدن بدنبال او می رود. این ناتوانی در تحمل دیدن زن اسکلتی و رهایی او از پیوندها است که به فروپاشی بسیاری از روابط عاشقانه تبدیل می شود.

"اما در عشق ، به معنای واقعی کلمه همه چیز به خاک تبدیل می شود. همه چيز"*.

اسکلت نماد چیست؟

Skeleton Woman جذاب ترین زن در شریکی است که دیر یا زود با آن روبرو می شویم. اینها همچنین توهمات ، انتظارات ما ، میل به دیدن تنها یک آرزوی زیبا و حریصانه برای بدست آوردن بهترین هاست که تمام زندگی ما را تغذیه خواهد کرد.

دیدن فرد منتخب خود بدون ایده آل سازی و توهم ، همانطور که او واقعاً هست ، امتحان آسانی نیست.

"شجاعت نشان دهید و عشق را بشناسید. دوست داشتن یعنی با هم ماندن. این بدان معناست که از یک دنیای فانتزی به دنیایی بروید که در آن عشق را می توان - از رو در رو به استخوان - با فداکاری - گرامی داشت. دوست داشتن یعنی ماندن ، وقتی همه چیز در تو فریاد می زند - فرار کن! "*

یکی از مراحل مشاوره روانشناسی برای زوجین ، روشن ساختن ارزش ها و اولویت های زندگی هر یک است. روشهای م areثر تکنیکهای NLP هستند که به شناسایی باورهای محدود کننده ، انتظارات ناخودآگاه کمک می کنند. با پویایی مثبت ، این درک به وجود می آید که هر یک از شرکا ارزشهای خاص خود را دارند ، اعتقادات خاص خود که از این ارزشها محافظت می کند. با هم ، باورها و ارزشها تصویری فردی از جهان تشکیل می دهند که کم و بیش متفاوت با تصویر شریک زندگی از جهان خواهد بود. هیچ کس درست و یک نفر غلط ندارد ، دو نفر هستند که باید به توافق برسند. با مشورت ، این فرایند یافتن سازش توسط روانشناس با پرسیدن سوالات "مناسب" و گسترش تصویر همه از جهان کمک می شود. انگیزه های نمادین-نمایشی (مقاله ای در مورد روش نماد-درام) به درک راه حل مشکل در زمان کوتاه کمک می کند. برای روشن شدن ارزشها و اهداف شریک ، از انگیزه هایی مانند "حیوان ، گیاه ، سنگ" ، "هدیه" ، "کافه" ، "دو بانک" استفاده می کنم. ما در ارتباط با جنس مخالف ، صرف نظر از اینکه در حال حاضر رابطه ای وجود دارد یا نه ، همین کار را با یک مشتری در تماس فردی انجام می دهیم. اگر چنین بود ، فرد نگران است: چرا شکل نگرفت؟ اگر آنها اصلاً آنجا نبودند ، پس چرا؟ مشکل چیه؟ برای جلوگیری از تکرار اشتباهات چه می توانید بکنید؟ علت اختلال عملکرد چیست؟

فاز 3 - مبارزه قدرت … توهمات در مورد ایده آل برطرف می شود و توجه بر تفاوت ها و کاستی های یکدیگر متمرکز می شود.درگیری ها و ادعاهای یکدیگر بیشتر می شود. تلاش برای انتقال مسئولیت خرابی رابطه به شریک زندگی. اینجاست که بیشترین احتمال پارگی وجود دارد. ممکن است فراق و جستجوی ایده آل جدید دنبال شود. اما ، احتمال زیادی وجود دارد که درگیری حل نشده در روابط جدید خود را تکرار کند.

در درمان گیر کرده ، در این مرحله ما با پرخاشگری کار می کنیم. ما از انگیزه های "قاچاق" ، "سرقت از بانک" ، "حاشیه جنگل" ، "حیواناتی که یکدیگر را ملاقات می کنند" و غیره استفاده می کنیم.

این دوره به شرکا می آموزد که یکدیگر را بشنوند ، در مورد آنچه می خواهند در رابطه تغییر دهند صحبت کنند. سازش پیدا کنید.

بسیاری قبلاً زندگی کرده اند ، شرکا از قبل با جنبه های مختلف یکدیگر آشنا هستند ، که این پایه واقعی برای تقویت روابط است.

"با بیرون آوردن صید ، می بینیم که این صید اصلاً آن چیزی نیست که ما تصور می کردیم. این گنجینه ای است که متأسفانه ترس از آن به ما آموخته است. این ذات ناخوشایند دیگری است. بدون زینت. بنابراین ، ما سعی می کنیم فرار کرده یا یافته خود را دور بیندازیم ، یا آن را آراسته کرده و آن را به چیزی تبدیل کنیم که نیست. اما چیزی از آن بر نمی آید. در نهایت ، همه ما مجبور می شویم هنگام ماندن در رابطه بوگمن را ببوسیم. "*

در این زمان ، شما باید در برابر ناراحتی ناشی از صحبت در مورد چیزهایی که خوشایند نیست ، گوش دادن و غرق شدن در گناه ، نارضایتی ، اما آنچه را که به عنوان اطلاعات در نظر گرفته شده است ، تحمل کنید. همه ما می دانیم که چگونه درگیری را برطرف کنیم ، زیرا در ابتدای رابطه ما این کار را انجام دادیم. و آنها این کار را بدون مشکل انجام دادند.

پس از آن مرحله 4 بازیابی و رد رقابت دنبال می شود

شرکا بر چشم اندازهای مشترک آینده تمرکز می کنند ، آگاهانه قدردانی ، عشق ، احترام به یکدیگر را نشان می دهند. آنها نه به خاطر ترس از تنهایی ، بلکه به این دلیل که با هم احساس خوبی دارند. همه سهم خود را در رابطه درک می کنند و با لذت آن را ایجاد می کنند.

مرحله دلسوزی ، بازکردن اسکلت.

باز کردن فهمیدن. لمس کردن چیزی ناخوشایند ، ترسناک ، غیر جذاب. پشت به او نکنید. ما می خواهیم ببینیم همه اینها در کل چگونه به نظر می رسند. ما می خواهیم زشتی را در خود و دیگران لمس کنیم.

زشت یعنی چه؟

ناتوانی ما در عشق ورزیدن و سوء استفاده از عشق زشت است. خیانت ما جذاب نیست ، احساس انزوای روحی ما جذاب نیست ، ویژگی های روانی ، عجایب ، سوء تفاهم ها و تخیلات نابالغ زشت است. *

اکنون آنها از تجاوز یکدیگر نمی ترسند. در هر درگیری ، مفید است که س yourselfالات زیر را از خود بپرسید:

"امروز چه چیزی باید بیشتر مرگ دهم تا زندگی بیشتری به دنیا بیاورم؟ چه چیزی باید بمیرد؟ به هر حال ، من این را می دانم ، اما جرات نمی کنم اجازه دهم همه چیز مسیر خود را طی کند. چه چیزی باید در من بمیرد تا بتوانم دوست داشته باشم؟ قدرت زشت امروز چه فایده ای برای من دارد؟ امروز چه چیزی باید بمیرد؟ چه چیزی باید زندگی کند؟ از متولد شدن از چه نوع زندگی می ترسم؟ اگر حالا نه، پس کی؟"*

در یک رابطه مهم این است که سعی کنید به دیگری آسیبی نرسانید و همچنین بتوانید هرگونه آسیب یا صدمه ای که به شما وارد شده است را ترمیم کنید.

مرحله پنجم "دوستی" وارد رابطه می شود

در دوستی واقعی بالاترین درجه نزدیکی افراد ، اعتماد به حمایت از دوست وجود دارد.

توجه به این نکته ضروری است که اگر عاشق شدن و عاشق شدن می تواند یک طرفه باشد ، دوستی مستلزم جذب بین فردی است. تجلی احساسات دوستانه در هر دو طرف و همچنین ارضای نیازهای عاطفی ، در مقایسه با عشق ، آگاهانه تر ، ماهیت عمل گرایانه تری دارد.

M. Argyll سه دلیل برای ایجاد روابط دوستانه ذکر می کند:

1) نیاز به کمک مادی و اطلاعات ، اگرچه دوستان آن را به میزان کمتر از خانواده یا همکاران ارائه می دهند.

2) نیاز به حمایت اجتماعی در قالب مشاوره ، همدردی ، ارتباط محرمانه (برای برخی از زنان متاهل ، دوستان در این زمینه مهمتر از شوهران هستند) ؛

3) فعالیتهای مشترک ، بازیهای مشترک ، جامعه مورد علاقه. **

مردم اغلب دوست هستند ، از نظر خلق و خو و روحیات متفاوت هستند.یک فرد باز و تکانشی می تواند با یک فرد خجالتی و بلغمی دوست شود. چنین روابطی فرصتی را برای همه فراهم می کند تا بتوانند خود را با حداقل رقابت بیان کنند. دوستان با حضور دیدگاهها ، ارزشها ، نظرات مشترک متحد می شوند.

دوستان به هم اعتماد دارند.

در افسانه ، مرحله بعدی در این واقعیت ظاهر می شود که ماهیگیر در کنار زن اسکلت به خواب می رود.

"به خواب رفتن در رویا معصوم" مرحله بعدی است.

چنین معشوقی خواب عقل می خوابد ، نه خواب احتیاط. هنگامی که خطر نزدیک است احتیاط واقعی وجود دارد و احتیاطی غیر موجه که ریشه در زخم های قدیمی دارد. این مورد باعث می شود مردان و زنان دست و پاگیر و بی تفاوت باشند ، حتی وقتی دوست دارند عشق و محبت نشان دهند. کسانی که می ترسند تحت هدایت یا گوشه گیری قرار گیرند ، یا کسانی که بارها و بارها با صدای بلند اعلام می کنند که تمایل به آزادی دارند ، افرادی هستند که اجازه می دهند طلا از انگشتان آنها عبور کند.

در این مرحله از بی گناهی ، ماهیگیر به حالت روح جوان باز می گردد ، زیرا در خواب او ترس و خاطرات دیروز یا زودتر را نمی شناسد. در خواب ، او به دنبال جايگزيني يا جايگاه شخصي نيست. در رویا ، او تجدید را تجربه می کند.

اعتماد او نتیجه این واقعیت نیست که معشوق قصد صدمه زدن به او را ندارد. او معتقد است که هر زخمی که به او وارد می شود بهبود می یابد ، این برای زندگی قدیمی است. مورد جدیدی در پی خواهد بود.

جایی که یکی به پایان می رسد ، دیگری آغاز می شود - این معنایی است که باید به آن اعتماد کرد. *

6 مرحله عشق مستلزم امتناع هر یک از شریک زندگی از سناریوی والدین خود و توانایی دیدن در معشوق خود نه موردی که قابل دستکاری و استفاده است ، بلکه موضوعی با حقوق مشابه خود ، دارای عقاید ، عقاید و اراده خاص خود است.

با قرار گرفتن در موقعیتی که احساس می کنیم یک موضوع ارزشمند هستیم ، فردی که می تواند زندگی کاملاً جدا از دیگری داشته باشد ، اما در کنار شریک زندگی خود بماند ، زیرا این انتخاب آزاد مشترک ما است ، ما به طور شفاهی از یکی از عزیزان خود دعوت نمی کنیم که بدون حضور در آنجا حضور داشته باشد. از دست دادن خودمان به عنوان یک شخص

یک قطره اشک بریز

با همان اجتناب ناپذیری که اسکلت یک زن در سطح ظاهر شد ، این اشک اکنون به سطح می آید. این حسی در کمین مرد است. او فرمان عشق به خود و دیگری است. در حال حاضر ، با پرتاب کردن تمام خارها و خارهای دنیای واقعیت ، مرد زن اسکلتی را به سمت تخت خود می کشاند و به او اجازه می دهد تا عمیق ترین احساس خود را بنوشد. در این تجسم ، او می تواند تشنگی دیگری را سیراب کند.

اشکها نه تنها احساسات را بیان می کنند ، بلکه لنزهایی هستند که از طریق آنها یک دید جدید ، یک دیدگاه جدید به دست می آوریم. *

موضع گیری زمانی است که ما چیزی ارزشمند خلق می کنیم که شما به آن اعتقاد دارید ، و آنچه که دوست عزیز شما به آن اعتقاد دارد. این علاقه به چیزی ، ایجاد یک پروژه جدید ، تجارت ، خلاقیت است. حمایت متقابل در اجرای پروژه ها ، اطمینان از ارزش و اهمیت آنها ، علاقه صادقانه - این همان چیزی است که مرحله عشق "تنبور قلب" معنی می کند. تنبور در مثل از قلب ساخته شده است. از نظر نمادین ، این می تواند به معنای اعتماد به صمیمی ترین دیگران باشد.

انرژی ، احساس نزدیکی ، تنهایی ، میل ، ملال - همه اینها در چرخه های نسبتاً فشرده افزایش و کاهش می یابد. میل به نزدیکی و جدایی می آید و از بین می رود. ماهیت زندگی -مرگ -زندگی نه تنها به ما می آموزد بلکه به ما یاد می دهد که بیماری باید برعکس درمان شود ، زیرا درمان کسالت یک اقدام جدید است ، برای تنهایی - نزدیکی ، و احساس محدودیت - تنهایی. *

بدون پذیرش این نظم زندگی ، می توانیم به بیراهه برویم. در دوره ای که ایجاد آن ضروری است ، ما انرژی را در سرگرمی بی حد و حصر بی اندازه پول ، در پی ریسک غیرموجه ، ماجراهای جنسی خطرناک "تخلیه" می کنیم. همه اینها غیرقابل اندازه گیری ، بیش از حد ، غیرقابل اندازه گیری خواهد بود - زیرا همه این اقدامات منجر به ارضای نیاز به خلق ، خودشناسی نمی شود. در این مورد ، ما با احساس بی عدالتی ، ناامیدی ، احساس اتلاف وقت روبرو می شویم و فرصت ها از دست رفته است.هر از گاهی ، ما احساس نارضایتی ، تنش ، استرس ظریف داریم ، که باید در جهت مورد نیاز ما استفاده شود - برای رسیدن به اهدافمان ، اجرای پروژه های برنامه ریزی شده.

یک رابطه عاشقانه به این شکل باید شکل بگیرد - هر یک از شرکا ، دیگری را متحول می کند. قدرت و انرژی همه گره خورده است ، این برای یک نفر است. او به پیچیده ترین ریتم ها و احساسات به او دانش می دهد. که فقط می توانید تصور کنید. چه کسی می داند که آنها با هم چه خواهند کرد؟ ما فقط می دانیم. تا بقیه روزها سیر شوند. *

روان درمانی برای بحران های رابطه

روان درمانی برای مشکلات روابط هم به صورت زوج درمانی و هم به صورت فردی امکان پذیر است.

همانطور که در بالا ذکر شد ، اگر در یک یا چند مرحله انتقالی از رابطه ، یکی از شرکا دچار ضربه قبلی خود شود (انواع آسیب ها در مقاله "انواع ضربه ، چکار باید کرد") ، سپس درمان فردی برای یکی شریک و حمایت از دیگری توصیه می شود.

در زوج درمانی ، ما تعیین می کنیم که رابطه در چه مرحله ای به هم خورده است و با اختلاف نظرهایی که وجود دارد کار می کنیم: خواه پرخاشگری باشد ، نظام ارزشی ، اهداف مشترک ، اعتماد ، پذیرش دیگری و غیره.

منابع عشق

مشکلات و درگیری ها با در نظر گرفتن موقعیت شریک و منافع آنها از طریق مذاکره حل می شود.

ما با هم بودن را یاد می گیریم. یک مهارت خوب برای بیرون آمدن از موقعیت مشکل این است که از خود بپرسید: با حل این مشکل چه می آموزم؟ چرا ، چرا الان این اتفاق برای من می افتد؟

در مواقع بحرانی ، لازم است منابع خود را برای مقاومت در برابر استرس تقویت کنیم. در واقع ، تحت استرس ، نه تنها پسرفت روابط ، بلکه عقب نشینی شخصی هر یک از شرکا وجود دارد. توانایی مقابله با استرس حالت اولیه پشتیبانی را برای تصمیم گیری های خاص فراهم می کند. مشکلات را بدانید و بر آنها غلبه کنید.

در گروه مدیریت استرس موثر ، ما یاد می گیریم که از آگاهی ، نامگذاری ، بیان احساسات خود و بیان احساسات خود یاد بگیریم ، که این یک مهارت ضروری برای حل تعارض سازنده است. توانایی پاسخگویی به تأثیرات به نحو قابل قبول اجتماعی ، شما را هم از درگیری های مخرب و هم از بیماریهای روانی نجات می دهد. آرامش و مهارت های مراقبت از خود ، پیشگیری خوبی از موقعیت های استرس زا و از بین رفتن روابط است.

برای مشاوره زوجین ، درمان زوج ، لازم است که هر دو شریک تقریباً در یک منبع بدون شکست در آسیب باشند. اگر یکی از آنها "شکست خورد" ، پس ما با او در تروما کار می کنیم ، و دیگری به درمان حمایتی حسی برای این دوره توصیه می شود.

کتابهای مورد استفاده:

*به. استس "دویدن با گرگ ها"

** E. P. Ilyin "احساسات و احساسات"

S. Dimitrova "به سوی عشق"

توصیه شده: