2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من در مورد تجربه حاد مشکلات با نوزاد ، به ویژه اگر او اولین باشد ، ایده ای دارم و چندین روز در مورد آن فکر می کنم.
بسیار دشوار است که از زمینه متهم کننده صحبت کنیم (نه از نظر یک ایده ، زیرا در افکار هیچ سرزنش وجود ندارد ، بلکه در سطح زبان است) ، زیرا هر مادری می فهمد که او یک بزرگسال است ، من در کنارش هستم - فردی که کاملاً به او وابسته است. با تمام میل خود نمی تواند خلق و خو را کنترل کند ، زیرا او به سادگی زندگی می کند ، مستقیماً به این یا آن واکنش نشان می دهد.
و سپس الگویی از این تفکر ظاهر شد - این در مورد "همکاری" با نوزاد ، در مورد همزیستی ، در مورد سازگاری ، در مورد وحدت برای زنده ماندن در دوران سخت ، با هم عمل می کند.
به یاد می آورم که چقدر خسته بودم و چگونه نیاز به حمایت از فرزند اولم داشتم و چگونه استراحت می کنم ، وقتی با یکی از این چهار کودک هستم ، حتی اگر نوزاد باشد. در واقع ، هیچ چیز تغییر نمی کند - بچه ها از نظر خواب / حالت تقریباً یکسان هستند ، اما نگرش من تغییر کرده است - این درست است. واضح است که استراحت ، به هر حال ، مربوط به تنهایی است ، اما همانطور که قبلا بود ، زمانی که من در ابتدا مادری را به عنوان یک مشکل ، محدودیت ، محرومیت ، و عارضه درک کردم دیگر وجود ندارد.
البته ، هنگامی که زندگی با یک کودک غلبه و انتظار تلقی می شود ، در نهایت ، هنگامی که او سر خود را نگه می دارد / می نشیند / می خزد / راه می رود / به باغ می رود / به مدرسه می رود / به آپارتمان خود نقل مکان می کند) ، سپس این زندگی در تنش 24/7 است در برخی موارد ، سیستم عصبی برنمی خیزد ، تحریک پذیری به یک زمینه دائمی تبدیل می شود و تمایل به انجام هر کاری که می خواهید انجام دهید ، فقط تنها ماندن با کودک نیست - بیشتر و بیشتر.
علاوه بر این ، تجربه گناه از این جهت است که نمی توان با ایده های مارمالاد شکلاتی شما / دیگران درباره یک مادر ایده آل ، محرومیت از خواب ، مشکلات در برآوردن نیازهای شما ، تغییر شدید در شیوه زندگی ، یک ازدواج معمولی مطابقت داشت. بحران (کل سیستم خانواده با استقرار اعضای جدید خانواده بازسازی می شود) ، تشدید ویژگی های شخصیتی خود به دلیل آستنی پس از زایمان و تغییرات هورمونی.
راه نجات در اینجا می تواند "تعدیل" افکار برای همزیستی با نوزاد باشد. بله ، به نظر می رسد ساده است ، اما ، البته ، این یک کار درونی دشوار است ، زیرا قدرت فرآیندهای اینرسی و الگوهای کلیشه ای عالی است. اما راه توسط راه رفتن تسلط پیدا می کند - مسیر حداقل یک نگاه در این جهت خواهد بود و سپس می توانید دراز بکشید و به طور نامحسوس شروع به خزیدن کنید - و در آنجا ، در مقطعی ، راه رفتن آسان تر و آسان تر خواهد بود. در مسیر ارتباطات عصبی جدید
توصیه شده:
مرز ها. به طرز غیرقابل تحمل گرم - به طرز غیرقابل تحملی سرد
موضوع مرزها در زمینه روابط انسانی یکی از مبرم ترین موضوعات است. در واقع ، در تماس ها ، ما دائماً با دیگران تماس می گیریم ، برخی از طرفین ما. اگر بسیار نزدیک شویم ، یعنی مرز را زیر پا بگذاریم ، بسیار آسان است که در یک ادغام قرار بگیریم. این می تواند آنقدر سریع اتفاق بیفتد که شخص به سادگی متوجه این روند نشود.
سبکی غیرقابل تحمل عاشق بودن
من در اینترنت به دنبال تصویرسازی مقاله ای در مورد یک مادر خوب بودم. و با آن برخورد کردم. این اینفوگرافیک را آنقدر کنجکاو دیدم که احتمالاً شگفتی خود را با شما در میان می گذارم . اولین چیزی که من توجه کردم حداقل الزامات برای معشوقه ها بود. از نظر تعداد ، یک معشوقه تقریبا نیمی از تعهدات یک مادر را دارد.
اگر ارتباط با مادر غیرقابل تحمل است. قسمت دوم: چرا مادر من را دوست ندارد؟
وقتی با افرادی صحبت می کنم که مطمئن هستند مادرشان آنها را دوست ندارد ، می پرسم چرا آنها این تصمیم را گرفتند. در پاسخ می شنوم: او همیشه به من فحش می دهد ، از من راضی نیست. او دائماً از من به اقوام شکایت می کند. شما یک کلمه محبت آمیز از او نخواهید شنید.
آیا شما نیز آزادی ، بی دقتی و سبکی غیرقابل تحمل بودن را می خواهید؟
من رایج ترین راه ها برای رهایی از مشکلات و نگرانی ها را می دانم. هر کدوم قیمت خودشو داره و لذت خاص شما) به سراغ کتاب ، غذا ، الکل ، بیماری ، روان پریشی بروید یا فقط بروید. یا شاید شما "درک اسرار جهان" را ترجیح می دهید؟ هر کدام را انتخاب کنید:
سبکی غیرقابل تحمل محتوا
سبکی غیرقابل تحمل محتوا. ما سعی می کنیم غیر ممکن را انجام دهیم ، خود زندگی را در سطح متافیزیکی بکشیم ، زندگی ذهنی خود را به منطقه ای خالی از هر گونه جزء ذهنی تبدیل کنیم. ما به طور غریزی آنچه را که برای خودمان ساده تر است انتخاب می کنیم و این اشکالی ندارد.