چگونه می توان از خیانت ، خیانت ، از دست دادن جان سالم به در برد و زندگی را آغاز کرد؟

تصویری: چگونه می توان از خیانت ، خیانت ، از دست دادن جان سالم به در برد و زندگی را آغاز کرد؟

تصویری: چگونه می توان از خیانت ، خیانت ، از دست دادن جان سالم به در برد و زندگی را آغاز کرد؟
تصویری: آیا پس از خیانت، می توان زندگی مشترک را ادامه داد؟ 2024, آوریل
چگونه می توان از خیانت ، خیانت ، از دست دادن جان سالم به در برد و زندگی را آغاز کرد؟
چگونه می توان از خیانت ، خیانت ، از دست دادن جان سالم به در برد و زندگی را آغاز کرد؟
Anonim

اگر فردی س theال "چگونه می توان بیشتر زندگی کرد؟" را پرسید ، احتمالاً مجبور شد یک شوک قوی و آسیب زا به روان تحمل کند - از دست دادن یک عزیز (یا جدایی) ، یک شغل مورد علاقه ، رابطه ای که با آن بسیاری وجود داشت. امیدها ، خیانت یا هر رویداد دیگری که "از زیر پای خاک بیرون کشیده شود". چگونه می توان در چنین شرایطی از خود محافظت کرد و از حالت شوک و استرس روانی خارج شد؟

اول از همه ، شما باید از هر گونه عمل عجولانه و خشن خودداری کنید و "دراز بکشید". اغلب افراد تحت تأثیر عاطفی شروع به بازی با دیگران می کنند و سعی می کنند به آنها صدمه بزنند یا خود را مجبور به رنج جسمی کنند.

در حالت شوک شدید ، می توانید اشتباهات زیادی را نه تنها در زندگی خود مرتکب شوید. به همین دلیل است که شما فقط باید به خودتان اجازه دهید زندگی کنید (غذا بخورید ، بخوابید ، با عزیزان خود ارتباط برقرار کنید ، بهداشت شخصی را فراموش نکنید) و روح شما در این مدت استراحت کند. عدم مراقبت شخصی مناسب و خواب کافی می تواند منجر به مشکلات جدی تری از جمله افسردگی شود.

هنگامی که درد شروع به فروکش می کند ، این سال مطرح می شود - چگونه می توان زندگی کرد؟ فرایند بیرون آمدن از حالت شوک را می توان با شروع یک زندگی جدید مقایسه کرد و در این مرحله مهم است که به خود و توانایی های خود ایمان داشته باشید ، شروع به تعیین اهداف کنید و در مورد چیزی رویایی داشته باشید.

شما می توانید آینده خود را تصور کنید (برای مثال ، شش ماه بعد ، بسته به مرحله ای که فرد در آن رویداد را تجربه می کند). اگر خاطرات دردناک شروع به محو شدن می کنند ، این علامتی برای حرکت است - برای رویاپردازی ، برنامه ریزی ، تعیین اهداف و حرکت به سمت رسیدن به آنها. در این مرحله ، مهم است که همه چیز را به عنوان کاملا امکان پذیر و متناسب با توانایی های خود درک کنید. یک فرد باید درک کند که تغییراتی در زندگی ایجاد خواهد شد ، آنها ممکن هستند و قطعاً رخ خواهند داد. به صورت دوره ای ، خاطرات ظاهر می شوند ، این کاملاً طبیعی است ، بگذارید قطعات دلپذیر یا بدی از شرایط تجربه شده در سر شما باشد - به یاد داشته باشید ، گریه کنید ، غمگین باشید یا از ناتوانی در رختخواب بچرخید.

دریافت و دادن احساسات بسیار مهم است ، بنابراین شما قطعاً باید یک گفتگو را پیدا کنید که بتوانید در مورد همه چیزهایی که تجربه کرده اید صحبت کنید ، صحبت کنید ، گریه کنید. گاهی اوقات ، برعکس ، شما برای گفتگو در مورد موضوعات انتزاعی به شخصی نیاز دارید تا بتوانید به دنیای واقعی بروید یا فقط سکوت کنید.

گام بعدی این است که یاد بگیرید چگونه از چیزهای کوچک لذت ببرید و لذت ببرید (به عنوان مثال ، غذاهای خوشمزه - بستنی ، میوه ها ، گوشت). بخورید و از آن لذت ببرید - این زندگی است. چه چیز دیگری می تواند باعث ایجاد احساسات مثبت شود؟ گلها ، پرتوهای گرم خورشید ، تصاویر زیبا در اینترنت ، فیلم جالب ، پیاده روی در پارک ، حیوان خانگی.

با گذشت زمان ، باید چیز جدیدی را امتحان کنید ، به دنبال خلاقیت باشید ، در کلاسهایی شرکت کنید که لذت و لذت را به ارمغان می آورد. مهمترین چیز این است که هرگز تسلیم نشوید. می توانید نگران باشید ، گریه کنید ، ناراحت باشید ، اما نمی توانید تسلیم شوید - زندگی به پایان نرسیده است و باید به جلو حرکت کنید. با کنار آمدن با چنین بحران زندگی ، فرد قوی تر می شود و در آینده زنده ماندن از شوک آسان تر خواهد بود.

چه چیز دیگری می تواند کمک کند؟ توصیه می شود نه تنها رویدادی را که باعث شوک اخیر شده است ، بلکه بحران های قبلی در زندگی را در هنگام وقوع چنین چیزی به خاطر بیاورید. برای کنترل استرس چه منابعی را مدیریت کردید؟ کی اونجا بود؟ چگونه بر شرایط بحرانی قبلی غلبه کردید - شاید هیچ کاری انجام ندادید و چندین ماه استراحت کردید ، سعی کردید حواس خود را پرت کنید ، یا برعکس ، تمام وقت آزاد خود را با سرگرمی مورد علاقه خود پر کنید؟ درک این نکته مهم است که اگر شوک قبلی را تجربه کرده ام ، اکنون می توانم آن را انجام دهم.

زندگی پر از بحران های کوچک و بزرگ است.آنها به طور منظم اتفاق می افتند و مردم اغلب در تمام طول زندگی خود دچار بحران می شوند ، مظنون نیستند که می توانند متفاوت زندگی کنند. نیازی به ترس از بحران ها نیست ، آنها مانند چراغ های سیگنال هستند که نشان می دهد زمان تغییر فرا رسیده است ، بدون آن زندگی کامل غیرممکن است. اما این که چه تغییراتی در حال حاضر برای هر یک از ما شخصاً س questionالی است ، و ما باید خودمان بدون کمک و توصیه به آن پاسخ دهیم. بحران نشان می دهد که زمان توقف ، نگاه به گذشته ، ارزیابی دقیق زمان حال و بازتعریف آینده فرا رسیده است. بحران محرکی برای رشد بیشتر است. زنده ماندن در این حالت دشوار است ، اما کاملاً امکان پذیر است.

توصیه شده: