یکی از دلایل هشدار

فهرست مطالب:

تصویری: یکی از دلایل هشدار

تصویری: یکی از دلایل هشدار
تصویری: یکی از دلایل تحریم انتخابات - مصباح:مردم چکاره‌اند که.. 2024, ممکن است
یکی از دلایل هشدار
یکی از دلایل هشدار
Anonim

غالباً برای درخواست مشكل برای غلبه بر اضطراب با من مشورت می شود. یک نیروی مکنده و مکنده.

وقتی به نظر می رسد همه چیز خوب است. خوب ، یا قابل قبول است. هنگامی که حداقل نیازها برآورده می شود ، زمانی که به نظر می رسد زندگی به گونه ای تنظیم می شود که دیگران دارند ، جیره استاندارد اجتماعی: کار وجود دارد ، رابطه وجود دارد ، زمان برای "رفتن به سینما" وجود دارد.

اما اضطراب عذاب می دهد. و دلگیر کننده ترین چیز این است که دلیل این اضطراب مشخص نیست.

علاوه بر این ، با ترس ، همه چیز روشن است: من از عنکبوت می ترسم یا از پرواز با هواپیما می ترسم ، یا از جدا شدن می ترسم ، از رئیس می ترسم یا سقوط روبل. با یک ترس خاص راحت تر است ، ملموس است ، می توانید با آن کار کنید. و وقتی چیزی شما را ناراحت می کند با چه چیزی کار کنید ، اما مشخص نیست - دقیقاً چیست؟

و اغلب در حین کار ، ما با یک مشتری ساده به دلیل ساده ای برخورد می کنیم:

من بیشتر می خواهم ، اما کمتر موافقم

من بیشتر از آنچه دارم یا چیز دیگری می خواهم ، اما نمی توانم / می ترسم از عهده آن برآیم ، بنابراین به کمی بسنده می کنم ، به چیزهای کمی بسنده می کنم.

یعنی من فقط یک رابطه را نمی خواهم ، بلکه می خواهم در یک رابطه به من احترام گذاشته شود ، من می خواهم احساس واقعی کنم. اما من قبلاً رابطه دارم. نوعی رابطه ، اما نه آن گونه که من واقعاً مشتاق آن هستم. اما من به این رابطه می چسبم ، با حداقل مجموعه مزایایی که این شریک خاص به من می دهد موافقم ، اما من بیشتر می خواهم.

من می خواهم در یک شرکت بزرگ کار کنم یا فقط شناور باشم ، تجارت خود را باز کنم ، کارهای خودم را انجام دهم. اما من به این کار می چسبم ، زیرا این است: نزدیکتر به خانه ، می توانید یک ساعت زودتر بروید ، حقوق به موقع پرداخت می شود. من به چیزهای کمی بسنده می کنم ، سعی می کنم به این فکر نکنم که چقدر شخص دیگری را می خواهم ، چگونه این برای من کافی نیست.

و صرف نظر از این که این سال چه چیزی را لمس می کند ، یک فرد در خود پتانسیل بیشتری را احساس می کند ، بیش از آنچه که دارد. اما نکته مهم این است که او باور نمی کند که چیزهای بیشتری برای او ممکن است. او باور نمی کند ، زیرا در تمام زندگی به او آموخته اند که به داشته های خود قانع باشد ، نه اینکه از دیگری بخواهد. در ابتدا ، یک فرد محدود بود ، سپس این محدود کننده در ساختار شخصیت ترکیب شد و به یکی از عناصر آن تبدیل شد.

و این محدود کننده شما را در منطقه آشنایی نگه می دارد: در این رابطه ، در این شغل ، در این شهر / کشور ، در این شرکت ، در این شیوه زندگی. در جایی در اعماق خود ، می دانید که پتانسیل شما از همه اینها بالاتر است. اینکه بتوانید به آنچه می خواهید برسید. اما این محدودکننده در زمزمه کپک زده ای در گوش می گوید:

"اگر این شغل را از دست بدهید ، شغل دیگری پیدا نمی کنید!"

"شما خیلی می خواهید - کمی خواهید گرفت!"

"این همه برای شما نیست ، شما توانایی ها / هوش / قدرت / زمان کافی ندارید"

"این نوع زندگی برای دیگران است ، اما شما در کف خود بنشینید و قایق را تکان ندهید."

و غیره…

و او اینجاست ، خانم اضطراب. در داخل ، همه چیز فریاد می زند که چقدر از چنین زندگی تنگ و تنگ هستید ، اما ترس ها و تردیدها شما را در محدوده معمول نگه می دارد. شما یاد می گیرید که به داشته های خود قانع باشید. فقط به این دلیل که شما عادت ندارید آنچه را که مستحق آن هستید به دست آورید. آنچه واقعاً می خواهید.

مثل این است که بخواهید فیل را داخل جعبه کبریت بگذارید. فیل تنگ است و در جعبه ناراحت کننده است. اما برای اینکه آن جا بماند ، باید فیل را متقاعد کنید که این فقط اندازه آن است ، که دیگر جعبه های بزرگ قبلاً برچیده شده اند ، که فیل مجاز نیست در آزادی زندگی کند. آنچه در جعبه است چندان بد نیست ، بلکه خوب است - گرم ، خشک ، بدون کنه. این که هر کس حداقل نوعی جعبه دریافت نمی کند ، اما می گیرد ، باید از آن سپاسگزار باشد. وگرنه مست شد.

و یک فیل چه احساسی دارد؟ اینکه او "همه چیز دارد" ، هیچ چیز برای شکایت وجود ندارد - گرم ، خشک ، بدون کنه. اما در عین حال ، او با یک اضطراب نامفهوم عذاب می دهد. اما به خودش اعتراف کند که تنگ و ناراحت است ، بیمار - فیل نمی تواند. زیرا در این صورت شما باید کاری در مورد آن انجام دهید. شما باید از جعبه خارج شوید ، به دنبال مکان خود باشید. به دنبال تسویه حساب خود باشد ، اما این به او آموزش داده نشد. به او آموختند که فشار بیاورد ، وارد شود ، خود را فروتن کند و "سپاسگزار باشد". و انداختن آنچه وحشتناک است ترسناک است ، زیرا جعبه کبریت درست در کنار شماست. قبلاً وجود دارد. حداقل چیزی است.هنوز جایگزین دیگری وجود ندارد. فیل به کوچک می چسبد ، زیرا می ترسد که بزرگ را به دست نیاورد. او به آن نمی رسد

و در اینجا حداقل گرم ، خشک است و کنه وجود ندارد.

خودت را شناختی؟

توصیه شده: