در دفاع از دفاع روانی

تصویری: در دفاع از دفاع روانی

تصویری: در دفاع از دفاع روانی
تصویری: مکانیزم‌های غریزی روانی انسان در دفاع از خود 2024, ممکن است
در دفاع از دفاع روانی
در دفاع از دفاع روانی
Anonim

در واقع ، مکانیسم دفاعی توسط زیگموند فروید ، بنیانگذار روانکاوی کشف شد. او دفاع را به عنوان "مقاومت" درک می کرد - چیزی که مانع از "ترمیم" بیمار می شود. و برای مدت طولانی این نگرش نسبت به دفاع در میان روانکاوها غالب بود. با گذشت زمان ، روان درمانگران دریافته اند که هرچه بیشتر با دفاع دفاعی مراجعان مبارزه کنند ، درمانگر به طرز ناامید کننده تری از خود دفاع می کند ، یا حتی درمان را به طور کامل ترک می کند. اما دفاع وظیفه دیگری دارد - آنها روان انسان یا تصویر او را از خود در برابر چیزی که می تواند آنها را از بین ببرد محافظت می کنند و سطح اضطراب را به قابل تحمل کاهش می دهند. روان از دفاع نه به این دلیل که "بد" است ، بلکه به این دلیل که منابع لازم برای تجربه برخی رویدادها را ندارد ، استفاده می کند.

درمانگران شناختی-رفتاری با مفهوم "تحریف های شناختی" عمل می کنند ، روانکاوان به طور معمول دفاع را به دو دسته بالاتر و پایین تقسیم می کنند ، و درمانگران گشتالت دفاع را در یک دنباله خاص در منحنی چرخه تماس قرار می دهند و حتی می گویند که آنها را روش نامیدن درست تر است. از سازماندهی تماس بیایید در مورد آنها صحبت کنیم:

اولین مورد این است ادغام … در ادغام هیچ جدایی به "من" و "نه-من" وجود ندارد ، "ما" وجود دارد ، بدون آن نمی توان ارگاسم گرفت ، عاشق شد ، طیف وسیعی از احساسات غروب آفتاب ، کتاب ها ، فیلم ها را تجربه کرد (وقتی کتاب می خوانید و احساس می کنید که قهرمانی است که ماجراهایی را پشت سر می گذارد) ، احساس کنید که بخشی از خانواده ، جامعه هستید. جنبه منفی ادغام این است که نمی توان تشخیص داد که دقیقاً من چه می خواهم و به طور کلی ، آنچه هستم. و اگر نیازهایی داشته باشم ، در حال ادغام شدن ، درک آنچه می خواهم و چگونه به آن می رسم بسیار دشوار است.

مکانیسم بعدی این است معرفی … این فرآیندی است که طی آن مفاهیم ، معیارهای رفتاری ، اخلاق ، ارزشها توسط فرد بدون بررسی انتقادی و بدون جذب پذیرفته می شود. در اصل ، آموزش و پرورش بدون ورود غیرممکن است. یک فرد کوچک این جهان را از طریق توضیحات والدینش تشخیص می دهد - شما نمی توانید انگشتان خود را به سوکت فرو کنید ، نمی توانید دعوا کنید ، باید بگویید "متشکرم". دانش آموز اطلاعات را از یک کتاب درسی یا از معلم دریافت می کند.

معرفی زمانی مشکل ساز می شود که قوانین زیادی وجود داشته باشد ، آنها اجرا نشوند یا دیگر مرتبط نباشند. سپس شخص احساس می کند که به نظر می رسد همه چیز را درست انجام می دهد ، اما "هیچ شادی وجود ندارد". یا معلوم می شود آنچه او می خواهد و به آن احتیاج دارد به شدت ممنوع است.

پس از ورود به منحنی چرخه تماس ، فرافکنی … این فرآیندی است که در آن او برخی از خواص و احساسات یک شخص را به افراد دیگر نسبت می دهد. احساس تحسین و عشق بر اساس طرح ریزی است ، این یکی از پایه های همدلی است. به لطف فرافکنی ، می توانیم بفهمیم چه اتفاقی برای دیگران می افتد.

اثر منفی فرافکنی این است که فرد احساسات خود را تشخیص نمی دهد و خود را از امکان آگاهی و تغییر محروم می کند. و اغلب همه چیز بد به دیگران نشان داده می شود (آنها شر ، احمق ، بی رحم هستند و من همه سفید و زیبا هستم)

مکانیسم بعدی این است بازتاب مجدد … این زمانی است که احساس یا عملی که به دیگری هدایت می شود ، به خودم هدایت می کنم. بازاندیشی یک مکانیسم ضروری اجتماعی است که نظم درونی بر اساس آن استوار است. به شما این امکان را می دهد که در صورت نامناسب برآوردن نیاز را متوقف کنید. اگر بازاندیشی به یک دفاع "دوست داشتنی" تبدیل شود ، آنگاه فرد گوشه گیر می شود و حتی ممکن است از احساسات یا نیازهای خود آگاه نباشد. بازتاب بیش از حد منجر به علائم روان تنی می شود.

انعطاف پذیری - وقتی شخصی کاری را با دیگری انجام می دهد که دوست دارد برای خودش دریافت کند. این اساس مراقبت از یکدیگر و راهی برای "پرسیدن بدون درخواست" است. اما خطر شنیده نشدن وجود دارد. و این نقطه ضعف آن است. و همچنین در این واقعیت است که شخص آنچه را که نیاز دارد خود می دهد ، بدون توجه به نیازهای او.

و آخری می رود خودخواهی … این یک عادت ناخودآگاه است که سعی می کنید خود و جهان اطراف خود را بیش از حد کنترل کنید. مقدار مشخصی کنترل مفید است ؛ این اساس آگاهی و نظم است.اما اگر بیش از حد قوی شود ، فرد نمی تواند آرامش کامل داشته باشد.

در پایان ، من می گویم که خلاص شدن از شر دفاع های روانی غیرممکن است ، زیرا آنها اساس عملکرد روان ما هستند ، اما می توانید آنها را بشناسید (یعنی بدانید که من در شرایط خاص چگونه واکنش نشان می دهم و چرا) ، درست (به عنوان مثال ، همان درونگراها را می توان به طور کامل تغییر داد یا آنها را رها کرد ، و اگر متوجه انعطاف پذیری یا انحراف شدید ، می توانید دریابید که من چه می خواهم و به چه راههای دیگری برای به دست آوردن خواسته من فکر می کنید).

"تنظیمات" صحیح دفاع روانی می تواند زندگی را بسیار جالب تر و لذت بخش تر کند.

توصیه شده: