ما حمله می کنیم ، ما مورد حمله قرار می گیریم: نظریه و عمل دفاع روانی

فهرست مطالب:

تصویری: ما حمله می کنیم ، ما مورد حمله قرار می گیریم: نظریه و عمل دفاع روانی

تصویری: ما حمله می کنیم ، ما مورد حمله قرار می گیریم: نظریه و عمل دفاع روانی
تصویری: خوردن زنجبیل برای چه کسانی ممنوع است؟ 2024, آوریل
ما حمله می کنیم ، ما مورد حمله قرار می گیریم: نظریه و عمل دفاع روانی
ما حمله می کنیم ، ما مورد حمله قرار می گیریم: نظریه و عمل دفاع روانی
Anonim

حملات روانی

آیا تا به حال مواردی را در زندگی خود تجربه کرده اید که پس از برقراری ارتباط با کسی وضعیت شما بدتر شود: خلق و خوی شما بدتر شده ، تحریک یا بی علاقگی ظاهر شده است ، نارضایتی داخلی ، اعتماد به نفس شما در توانایی های شما تضعیف شده است؟ اگر پاسخ این س yesال مثبت است ، می توانید مطمئن باشید که قربانی یک حمله روانی شده اید.

آیا تا به حال افراد دیگر را سرکوب کرده اید ، آنها را تحت اراده خود قرار داده اید ، آنها را مجبور به انجام کاری ناخوشایند کرده اید؟ اگر چنین است ، شما خودتان از تکنیک های حمله روانی استفاده کرده اید.

حمله روانی چیست ، روش ها و علل آن چیست و چگونه در برابر آن دفاع کنیم؟

حمله روانی عبارت است از هرگونه اقدام یا گزاره ای که در نتیجه آن فرد از تمامیت روانی درونی خود محروم می شود.

برای دفاع موفقیت آمیز در برابر چنین حمله ای ، باید بدانید که در حال وقوع است. حمله روانی ، برخلاف حمله جسمی ، همیشه بلافاصله قابل مشاهده نیست. غالباً تحت پوشش یک گفتگوی تجاری یا دوستانه ، راهنمایی خیرخواهانه ، بحث فلسفی در مورد یک مشکل ، شورای خانواده و غیره پنهان می شود.

یکی از روشهای موجود برای درک واقعیت حمله روانی ، نظارت بر حالات ناراحت کننده ای است که در فرآیند ارتباط بوجود می آید.

ظاهر چنین حالتهایی در فرآیند ارتباط کاملاً توسط I. Ilf و E. Petrov در قسمت توضیح داده شده است که چگونه ترکیب بزرگ کنترل رهبر سابق اشراف را در دست گرفت. اجازه دهید این حالتها را لیست کرده و آنها را با مثالهایی از قسمت نشان داده شده نشان دهیم.

ظاهر در هنگام ارتباط با احساس ناراحتی روانی: عصبی ، هیجان ، وحشت ، احساسات ناخوشایند در بدن.

ایپولیت ماتویویچ هرگز با چنین جوان خوش خلقی مانند بندر کاری نداشت و احساس بدی داشت.

او گفت: "خوب ، می دانی ، من می روم."

- کجا میخواهید بروید؟ جایی برای عجله ندارید پردازنده گرافیکی به تنهایی به سراغ شما می آید.

تجلی کلیشه های خاص رفتاری ، نقش های تحمیلی.

ایپولیت ماتویویچ … جرات ترک نداشت. او از اینکه فکر می کرد یک مرد ناشناس در سرتاسر شهر که یک رهبر سابق به آنجا رسیده است ، غر می زند احساس خجالتی شدیدی کرد. سپس - پایان همه چیز ، و شاید آنها هنوز به زندان بروند.

ایپولیت ماتویویچ با التماس گفت: "بالاخره ، شما به کسی نمی گویید که من را دیده اید ،" آنها واقعاً فکر می کنند که من یک مهاجر هستم.

عدم توازن در توزیع مسئولیت ها این اتفاق می افتد زمانی که یک فرد ، در حین ارتباط ، ناگهان متوجه می شود که باید چیزی را "مجبور" کند ، نمی داند که این باید از کجا ناشی شود.

Ippolit Matveyevich ، رانده شده به ناامیدی … تسلیم شد.

او گفت: خوب ، من همه چیز را برای شما توضیح می دهم.

ایپولیت ماتویویچ فکر کرد: "در نهایت ، بدون دستیار کار دشواری است ، اما به نظر می رسد که او یک کلاهبردار بزرگ است. چنین شخصی می تواند مفید باشد."

چرا به ما حمله می شود؟

در زندگی همه ، موقعیت های مشکل ساز وجود دارد که تجربیات ناخوشایند زیادی را به همراه دارد. با نگاه دقیق به چنین موقعیت هایی ، می توانید متوجه شوید که موقعیت هایی که برای یک فرد مشکل ساز و ناخوشایند است ممکن است به هیچ وجه توسط افراد دیگر مورد توجه قرار نگیرد.

همچنین می توان به یک قاعده دیگر اشاره کرد: تقریباً در زندگی هر فرد شرایط مشابهی وجود دارد. بنابراین ، یک نفر قربانی رسوایی های خانوادگی می شود ، دیگری اغلب در خیابان مورد آزار و اذیت قرار می گیرد ، نفر سوم به کارهای سنگین در محل کار متهم می شود و دائماً به دلیل شکست آنها مورد سرزنش قرار می گیرد ، نفر چهارم دائماً با شرکای انتخابی زندگی خود مشکل دارد و غیره.

صرف نظر از اینکه فرد چقدر کامل است ، چنین موقعیت هایی همچنان سر راه او قرار می گیرد ، زیرا دقیقاً چنین شرایطی منبع رشد معنوی بیشتر است.در تلاش برای یافتن راهی برای خروج از چنین شرایطی ، شخص ویژگی هایی را که فاقد آن است ، ایجاد می کند ، قوانین طبیعت را که قبلاً کشف نشده است درک می کند. با این حال ، چنین شرایطی می تواند نه تنها رشد معنوی ، بلکه اتلاف انرژی قابل توجهی را نیز به همراه داشته باشد.

چرا این اتفاق می افتد؟ چه چیزی باعث می شود که یک شخص بارها و بارها دچار همان مشکل شود؟ چه عواملی باعث ایجاد این مشکلات برای او می شود؟ پاسخ واضح است. منبع مشکلات و آهن ربا برای موقعیت های مربوطه خود شخص است ، یا بهتر بگویم همسویی پرانرژی او.

پس چرا به ما حمله می شود؟ در نگاه اول ، دلایل هر گونه حمله در ویژگی های روانی مهاجم (متجاوز) نهفته است. با این حال ، چنین رفتاری با دلایل عمیق تری همراه است که یکی از آنها وجود سناریوهای زندگی است که بر اساس آن هر فرد زندگی می کند و عمل می کند.

متجاوز ، مانند قربانی ، تحت کنترل سناریوی خاصی است که او را به چنین شکلی از رفتار سوق می دهد. دلیل ناخودآگاه رفتار پرخاشگرانه ، تمایل به تحمیل نقش خاصی به طرف مقابل در همان سناریو است. با ماهیت مشابهی برای توسعه رویدادها ، متجاوز و قربانی می توانند در نهایت یک جفت همزیستی نسبتاً پایدار از افراد را ایفا کنند که در یک سناریو نقش مکمل ایفا می کنند. بنابراین ، هدف اصلی متجاوز از بین بردن تمامیت افراد مورد حمله است و مهمتر از همه ، تحمیل نقش خاصی به او در سناریوی خود.

از سوی دیگر ، فرد مورد حمله ممکن است سوالی داشته باشد: "چرا من در هر مورد خاص قربانی حمله شدم؟" در واقع ، فردی که توسط یک متجاوز بالقوه قربانی شناخته می شود ، قربانی نوع خاصی از حملات روانی می شود.

انرژی درگیری

علاوه بر ملفه روانشناختی ، هر حمله ای یک جزء انرژی نیز دارد. هرگونه درگیری بین افراد در سطح فیزیکی فقط بازتاب تعارض مربوطه در سطح انرژی است و تضاد انرژی معمولاً از مدتها قبل از حالت فیزیکی شروع می شود و مدتها پس از آن پایان می یابد.

یک وضعیت درگیری از زمانی شروع می شود که شروع به آشفتگی می کند و با پایان دادن به مزاحمت پایان می یابد. به عنوان مثال ، شما یک مکالمه سخت و ناخوشایند در پیش دارید. چند روز قبل از او ، شما آماده می شوید ، عصبی می شوید ، از نظر ذهنی در مکالمه شرکت می کنید.

پس از چنین گفتگویی ، ممکن است طعم ناخوشایندی باقی بماند ، احساس نارضایتی ، تمایل به "پایان" ذهنی ، تغییر محتوای مکالمه. این مکالمه حتی ممکن است در سطح فیزیکی انجام نشود ، اما در سطح انرژی ، این درگیری همچنان ادامه دارد.

بنابراین ، تعامل بین مردم یک فرایند پیچیده تبادل انرژی است که در آن انرژی ساطع و جذب می شود. چنین تبادل انرژی همیشه برای همه شرکت کنندگان در تعامل مفید نیست. غالباً فرد ارتباطات را در وضعیت بسیار بدتری از آنچه با آن ارتباط برقرار شده است ، رها می کند.

دو نوع کار انرژی وجود دارد که می تواند برای هر فرد در فرآیند ارتباط ذاتی باشد.

انرژی تابشی

با این روش کار پر انرژی ، فرد بار خاصی از انرژی عاطفی را در گفتار یا اعمال قرار می دهد و آن را بر روی طرف مقابل نشان می دهد. هرچه شخص چنین انرژی را در گفتار یا اعمال خود بگذارد ، تأثیر بیشتری بر دیگران دارد. البته ، همه نمی دانند چگونه انرژی را حذف کنند ، بسیار کمتر این کار را آگاهانه انجام می دهند.

جذب انرژی

نوع دیگر کار انرژی ، جذب انرژی است. جذب انرژی دیگران در زمینه شخص زمانی اتفاق می افتد که او توجه ، افکار ، خواسته های دیگران را به خود جلب کند. با این حال ، همه نمی توانند انرژی جذب شده را جذب کنند. برای برخی ، این انرژی فقط آسیب می رساند.

برای حمله انرژی ، می توان از جذب انرژی و تابش آن استفاده کرد. با این حال ، مکانیسم این حملات متفاوت است. در حالت اول ، به نظر می رسد که فرد با یک جریان هدایت شده بیش از حد شدید انرژی "در حال عبور" است ، و در حالت دوم ، "به میدان مهاجم" می چسبد ، که باعث می شود انرژی خود را برای مدت طولانی رها کند.

بنابراین ، اساس هر حمله جریان انرژی ساطع شده توسط مهاجم است. در اصل ، فردی با مراکز انرژی بسیار پیشرفته می تواند فقط در سطح انرژی بدون استفاده از کلمات و حرکات حمله کند. با این حال ، یک وضعیت شایع تر زمانی است که انرژی با استفاده از حرکات و کلمات مناسب حذف می شود ، بنابراین ، نوع حمله را می توان با توجه به نوع رفتار فرد تعیین کرد.

در اینجا نمونه ها و روش های حملات مختلف آورده شده است

1. حمله به جزء جهان بینی یک فرد

چنین حمله ای تلاشی است برای تحمیل برخی از شیوه های خود برای دیدن جهان یا دیدگاه های خود در مورد برخی مسائل. این بر اساس ناتوانی مهاجم در تأیید همه اجزای یک مفهوم مشخص است.

دو نوع اساسی از این نوع حملات وجود دارد. اولین آنها شامل هر بیانیه ای است که به صورت طبقه بندی شده خطاب به مخاطب است: "انسان برای کار آفریده شده است (عشق ، رنج …)".

شکل دیگر چنین حمله ای تلاش برای مجبور کردن فرد به بررسی مشکلات خود است ، بنابراین انرژی ذهنی او را به خود اختصاص داده و او را از ادامه ارتباط منصرف می کند. این تکنیک به عنوان یک روش کمکی برای تضعیف دفاع روانی و انرژی مورد حمله قرار می گیرد ، گاهی قبل از استفاده از تکنیک 1. به عنوان مثال: "چه چیزی شما را نگران می کند (تکنیک 2)؟ شخص همیشه نگران است وقتی که عشق ندارد (پول ، ارتباطات …) (تکنیک 1) ".

یک شکل غیر کلامی از این نوع حملات روانی می تواند نگاه نزدیک به تجزیه و تحلیل ، درک یا تکان دادن مغرورانه سر و غیره باشد.

2. حمله هوشمند

حمله فکری شامل روشهای مختلف فشار اطلاعات است که هدف از آنها محروم کردن فرد از امکان تفکر منطقی سازگار است. انواع زیر از چنین حملاتی را می توان تشخیص داد:

استفاده از اصطلاحات خاص ، آشکارا ناشناخته یا برای طرف مقابل کاملاً روشن نیست

جریان فراوان گفتار ، ساختارهای منطقی پیچیده ای که سریعتر از آنچه شنونده قادر به تجدید نظر انتقادی در آنها است انجام می شود

همچنین روشهای "زبانی" خاصی وجود دارد که به لطف آثار R. Bandler و D. Grindler به طور گسترده ای شناخته شده است:

o پیش فرض ها - مفروضات ضمنی که به وسیله ابزارهای زبانی وارد ارتباط شده اند: "همانطور که می فهمید ، من نمی توانم این کار را انجام دهم" ، "البته شما می دانید که …". فرض "همانطور که می فهمید …" به طور طبیعی به شریک تحمیل می شود ، چه برسد به اینکه بپذیرید که چیزی نمی دانید یا نمی فهمید …؛

o حذف مواردی مانند "روشن" ، "واضح": "آیا با ما می آیی؟"

o عملگرهای اساسی باید و فرصت ها: "آیا ارزش فکر کردن دارد ، شما باید زنده بمانید؟" - حضور چنین اپراتوری به شکل بازجویی جمله را به جمله منفی تبدیل می کند

o کلیات-فرمول هایی مانند: "یک مرد باید صبور باشد." درجه بالایی از تعمیم ، درک انتقادی آنها را غیرممکن می کند

یک روش جالب ، هرچند پیچیده تر ، ایجاد یک "چنگال اطلاعات" است ، به عنوان مثال. ثبت همزمان دو پیام متضاد به عنوان مثال ، تناقض بین محتوای پیام و کامل بودن احساسی آن ، تضاد بین معنی پیام و موقعیت: "من نمی خواهم حواس شما را پرت کنم ، اما …". یک نوع پیام حاوی دو معنی متضاد نیز ممکن است ، اما این نیاز به مهارت خاصی از مهاجم دارد

روش ایجاد سقوط اطلاعات را می توان با مثال زیر نشان داد: در حضور همکاران ، A شروع می کند در مورد صلاحیت خود به B چیزی بگوید که چندان خوشایند نیست ، اما سپس ، مانند اینکه خود را به خاطر آورد ، متوقف می شود: "متاسفم ، این جلوی همه نیست …"

3. حمله به حوزه حسی

مطمئناً در زندگی شما موردی پیش آمده است که از تعریف و تمجید خجالت می کشید. اگر چنین است ، شما قربانی این نوع حملات هستید. علیرغم پوچ بودن این واقعیت ، فقط درصد بسیار کمی از مردم قادرند بدون سایه ای از خجالت (همانطور که واقعاً به آنها می گویند) تعارفات صادقانه را بپذیرند.

نوع دیگری از حملات حسی ، آزمایش ترحم است. به عنوان مثال: "ببین با من چه کردی …" ، "زندگی من را به چه چیزی رسانده است …". نتیجه چنین حمله ای احساس ترحم یا گناه است ، سنگینی که در ناحیه قلب ظاهر می شود.

شکل غیر کلامی حمله حسی عبارت است از ابراز عشق با نگاه ، اشاره ، و همچنین گریه ، گریه خطاب به افراد مورد حمله.

4. حمله "قدرت"

حمله قدرت در واقع یک حمله به معنای پذیرفته شده عمومی است ، هدف از آن ارعاب شخص ، شکستن اراده او است. چنین حمله ای می تواند یک توهین ساده باشد ، یک تهدید: "من اکنون این کار را با شما انجام می دهم". سفارش: "بیا اینجا بیا"

شکل دیگر حمله نیرو ، یادآوری بدهی های واقعی یا تصور شده شخص است.

اشکال غیر کلامی این نوع حملات می تواند مشت محکم مشت زدن ، بازی با سلاح ، جویدن هنگام صحبت کردن و غیره باشد.

یک گزینه جالب برای حمله قدرت "نگه داشتن در زمینه خود" است. اگر در هر زمان از مکالمه احساس کردید دیگر نمی خواهید ارتباط برقرار کنید و چیزی مانع از قطع ارتباط می شود ، "ناخوشایند" است - شما قربانی چنین حمله ای شده اید.

البته ، با گذشت زمان ، شخصی که خود را در موقعیت مشابهی قرار می دهد ، می تواند به کار خود بپردازد ، اما مقداری احساس گناه را با خود همراه می کند ، که در سطح پر انرژی نقض تمامیت انرژی انسان است رشته.

5. حمله در حوزه جنسی

خوانندگان ممکن است فیلم Basic Instinct را به خاطر بسپارند. شخصیت اصلی ، با بازی شارون استون ، از این تکنیک بسیار مثر استفاده کرد ، به عنوان مثال ، در هنگام بازجویی در ایستگاه پلیس. ماهیت این نوع حملات در بیان نشانه های همدردی جنسی با فرد در زمانی است که او آماده این کار نیست.

در جامعه ما ، که به دلیل سنت ها ، تابوها از جنسیت حذف نشده اند ، این نوع حملات می تواند بسیار م seemثر به نظر برسد ، زیرا تنها درصد کمی از مردم در این زمینه مجتمع ندارند.

حملات جنسی همچنین می تواند شامل شوخی ها یا حکایات مبتذل ، حرکات ناپسند و غیره باشد.

اشکال غیر کلامی چنین حملاتی عبارتند از حرکات اروتیک ، نوسان باسن ، نگاه های دعوت کننده ، بازی شهوانی با اشیاء.

اگر مهاجم نه تنها از انرژی خود ، بلکه از انرژی برخی از نهادهای اجتماعی استفاده کند: گروهی از افراد ، یک شرکت ، یک سازمان یا یک نهاد دولتی ، هر نوع حمله روانی را می توان بطور قابل توجهی افزایش داد.

روشهای مختلفی برای استفاده و بر این اساس منابع انرژی وجود دارد که می تواند در حمله مورد استفاده قرار گیرد:

وضعیت: سن ، موقعیت ، وضعیت در یک سیستم خاص. به عنوان مثال: "من به عنوان رئیس شما باید به شما بگویم …" ؛

نماینده ، متکی به وابستگی به اشخاص ثالث مشخص یا انتزاعی ، به عنوان مثال: "من از پتر پتروویچ هستم" ، "از طرف تیم ، اجازه دهید …" ، "مردم می بینند شما با من چه کردید"

سنتی: اتکا به هنجارهای "پذیرفته شده عمومی" ، مانند اخلاق ، سنت ها ، نظرات عمومی پذیرفته شده. برای مثال ، عبارت ها را مقایسه کنید: "شخص نباید برای ثروت تلاش کند" و "کتاب مقدس می گوید که شخص نباید برای ثروت تلاش کند"

به عنوان مثال ، مبتنی بر نمادهای پذیرفته شده از سلطه ، مهاجم از نظر روانشناختی موقعیت مطلوب تری را در پیش می گیرد (در یک دیس ، در سمت راست ، از افراد مورد حمله ، روی میز و غیره)

یکی از انواع متداول پرخاشگری روانی ، دستکاری است ، که عبارت است از استفاده آگاهانه یا ناخودآگاه از تکنیک های خاص روانشناختی به منظور کنترل شخص به هر نحو.

با تشکر از انتشار دانش روانشناختی ، اجرای گسترده آنها در زمینه های مختلف فعالیت های انسانی ، در درجه اول در تبلیغات و مدیریت ، این شکل از تجاوز روانی بیشتر و بیشتر در حال گسترش است. با این حال ، این موضوع ، و همچنین روش های محافظت در برابر حملات روانی ، موضوع مقاله های بعدی در بخش روانشناسی ما خواهد شد.

روشهای دفاع روانی

همانطور که هر فرد به طور ناخودآگاه روشهای حمله روانی را در اختیار دارد ، اکثر مردم نیز دارای روشهای دفاع روانی هستند. با این وجود ، تسلط آگاهانه بر این روش ها بسیار مفید است ، زیرا به شما امکان می دهد دامنه حملات روانی منعکس شده را گسترش دهید.

روش های دفاع روانی را می توان به سه تکنیک اساسی کاهش داد که در نوع کار با انرژی متفاوت است.

1. فاصله از متجاوز

این روش با عقب نشینی افراد مورد حمله به درون خود ، در امور خود ، و تلاش برای منحرف کردن خود از وضعیت ناامید کننده همراه است. این روشی است که شوهر به طور ناخودآگاه از آن استفاده می کند و در پاسخ به سرزنش های همسرش ، بینی خود را در روزنامه یا تلویزیون دفن می کند.

روش فاصله گذاری به عنوان روشی برای حفاظت از انرژی توسط اکثر کتابهای درسی جادویی و روانشناسی توصیه می شود. در سطح انرژی ، این شبیه تلاش برای احاطه کردن خود با یک لایه محافظ ، دیوار ، گرداب انرژی و غیره به نظر می رسد ، در نتیجه انرژی متجاوز را وارد نمی کند.

مهمترین عیب روش فاصله این است که هرگونه دفاع ساخته شده به این ترتیب تنها تا زمانی که انرژی مهاجم برای آن کافی باشد ، دوام می آورد ، علاوه بر این ، منفعل بودن ، این دفاع به متجاوز اجازه می دهد تا نیروهای خود را مجدداً گروه بندی کرده و یک سیستم کاملتر پیدا کند. راه حمله

این افسانه که انرژی متجاوز "از دیوار بیرون می زند" و به مهاجم باز می گردد ، به ندرت در واقعیت تحقق می یابد.

2. ضد حمله

ضد حمله نیز یک روش رایج دفاع روانی است. از نظر انرژی ، ضد حمله ، آزادسازی جریان انرژی به سمت جریان انرژی مهاجم ، معمولاً از چاکرای به همین نام است. ضدحمله معمولاً به یک رسوایی معمولی و "کتک زدن" تبدیل می شود.

به عنوان مثال ، "خم شدن" از نوع روشنفکرانه به این شکل است: "من فکر می کنم که …" - "شما در اشتباه هستید زیرا …" - "نه ، در مشاجرات شما اشتباهی وجود دارد …" و غیره.

در نتیجه این نوع فعل و انفعالات ، ذخیره انرژی هر دو طرف در حال کاهش است و در نهایت ، یکی از آنها - ذخیره ای که ذخیره انرژی آن در حال تمام شدن است - از بین می رود. درگیری قدرت با درجه ای از احتمال به یک دعوای معمولی تبدیل می شود.

3. روش استهلاک روانی

در لحظه تجاوز روانی ، مهاجم یکپارچگی انرژی خود را از دست می دهد ، زیرا مجبور است ذخیره انرژی را از سایر مراکز انرژی به مرکزی که جریان از آن خارج می شود ، تغییر دهد.

ماهیت روش استهلاک روانی این است که به متجاوز با پیامی در مرکز که در نتیجه حمله بیشتر در او ضعیف شده است پاسخ داده شود ، و در نتیجه تمامیت پر انرژی حمله او از بین برود.

علائم کاهش ارزش روانی موفق عبارتند از:

• قطع جریان انرژی از طرف مهاجم ، نقض یکپارچگی روانی وی ، که می تواند با کمی حیرت بیان شود.

• از بین بردن ناراحتی های روانی در افراد مورد حمله.

توجه داشته باشید که با استهلاک روانی موفق ، افراد مورد حمله نباید احساس کینه ، تحریک یا احساس مقاومت در برابر افراد مورد حمله داشته باشند.

در غیر این صورت ، استهلاک نیست ، بلکه یک رسوایی معمولی است.

مانند یک حمله ، جذب شوک را می توان با حمایت از egregor های مختلف افزایش داد.

روش استهلاک روانی در نوشته های پیروان مکتب تجزیه و تحلیل معاملاتی ، به عنوان راهی برای خروج از یک بازی روانشناختی (E. Bern) ، بر اساس پاسخهایی مانند "Adult" - "Adult" (T. Harris) تدوین شد.. در ادبیات داخلی ، روش کاهش ارزش روانی ، به عنوان نوعی محافظت در برابر دستکاری ، ابتدا در آثار لیتوواک شرح داده شد.

استهلاک روانی انواع حملات

استهلاک حمله توسط جزء جهان بینی یک فرد

به عنوان یک قاعده ، افراد دارای حوزه فکری قوی دارای حوزه احساسی و حسی ضعیفی هستند. بنابراین ، پاسخ بر اساس استفاده از این گویها منجر به نابودی حمله می شود.

برای این نوع حملات نیز برخی از تکنیک های بالشتک مخصوص وجود دارد. یکی از این تکنیک ها «واسطه گری» است. تکنیک "میانجیگری" شامل جدا کردن یک فرد و مفهوم او است ، به عنوان مثال. در سطح انرژی - برای جدا کردن شکل فکر از مرکز انرژی که آن را تغذیه می کند.

مثلا:

حمله: "انسان یک موجود اجتماعی است!"

استهلاک: "بنابراین ، شما به این مفهوم پایبند هستید که شخص یک موجود اجتماعی است."

در نگاه اول ، این دو عبارت از نظر معنا تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند ، اما اولین جمله آنها یک فرمول سفت و سخت است که ادعا می کند درست است و شما را به شکل خاصی از رفتار تشویق می کند ، و دیگری فقط یک مفهوم انتزاعی است شخص پایبند است

میانجیگری را می توان چندین بار پیاپی انجام داد و هر یک از موارد بعدی اهمیت آنچه گفته شد را به طور قابل توجهی تضعیف می کند.

به عنوان مثال: "انسان یک موجود اجتماعی است" - "تعداد معینی از مردم به این مفهوم پایبند هستند و تا آنجا که من می بینم شما به آنها تعلق دارید" (3 واسطه).

میانجیگری را می توان با یک عبارت بازجویی تقویت کرد: "چه مدت است که به این مفهوم پایبند هستید؟" این روش باعث می شود که انرژی های مهاجم مجبور شوند به س questionالات بازتابی پاسخ دهند.

با کمک میانجیگری ، انواع دیگر حملات را می توان از بین برد ، به عنوان مثال ، حمله به حوزه حسی.

"شما نسبت به من احساس نارضایتی دارید (عشق ، نفرت)" - چنین فرمولی باعث جدا شدن فرد و شکل تفکر احساسات او می شود. یک نوع با دو واسطه امکان پذیر است.

"به نظر من شما به من احساس می کنید."

جلوگیری از حمله هوشمند

با این نوع حملات ، به احتمال زیاد تضعیف حوزه حسی-احساسی است. به همین دلیل است که معلم ها وقتی می بینند که دانش آموزان در پشت کلاس در حال جیغ زدن یا بغل کردن هستند ، عصبانی می شوند.

با استفاده از این ویژگی ، به راحتی می توانید جریان صحبت های مزاحم خود را با تمرکز بر چیزی که به شما لذت می بخشد ، قطع کنید. این می تواند نوشیدن قهوه ، چشیدن سیگار و غیره باشد. شوخی های مسطح ، به ویژه جوک های مبتذل ، و سایر روش های بازی احمقانه وسیله ای عالی برای جذب چنین حملاتی است.

همچنین می توان با کمک تصحیح عقلانی از چنین حملاتی جلوگیری کرد ، به عنوان مثال: "وقتی می گویید" فرا شخص "دقیقاً منظور شما چیست؟" تکنیک اخیر می تواند به ویژه در دفع حمله ای که با کلی گویی همراه است دفع شود: "همه مردان حرامزاده هستند" - "منظور شما دقیقاً چه کسی است؟"

حملات قدرت تقویت کننده

در لحظه حمله قدرت ، حوزه فکری و حسی مهاجم ضعیف می شود. روش استهلاک مشهور که توسط روان درمانگر روستوف Litvak پیشنهاد شده است ، بر اساس استهلاک احساسی حملات قدرت است. اصل این روش با مثال زیر نشان داده شده است.

"شما یک بز هستید" - "بله ، من یک بز هستم (با لبخند شاد و برخورد صادقانه خوب نسبت به متجاوز)".

این رفتار معمولاً مهاجم را شوکه می کند و توسعه حمله را برای او غیرممکن می کند. در عین حال ، در توسعه عملی این م mostثرترین تکنیک ، معمولاً دو سوء تفاهم بوجود می آید که اثر استهلاک را نفی می کند.

اولا ، با پاسخ شما گناه خود را نمی پذیرید ، بلکه نگرش شادی خود را نسبت به زندگی و همه جلوه های آن بیان می کنید.دوم ، پاسخ باید صادقانه صمیمانه باشد. با بیان عبارت لازم ، فشار دادن دندان های خود و از بین بردن نفرت نسبت به فردی که به شما حمله کرده است ، به نتیجه مثبتی دست نخواهید یافت.

اگر شما یک فرد غیر انسانی هستید و می خواهید در نهایت متجاوز را به پایان برسانید ، می توانید بگویید: "بله ، من یک بز هستم ، اما علاوه بر این ، یک بد اخلاق ، یک بد اخلاق ، یک حرومزاده و غیره و می توانم آن را ثابت کنم … خوشحالم که به این توجه کردید … "و غیره ، در حالی که (صادقانه) در مورد نگرش صادقانه خوب نسبت به طرف مقابل را فراموش نکرده اید (!)

استهلاک هوشمند تقریباً به شرح زیر است:

- تو بز هستی

- لطفاً دلیل آن را توضیح دهید.

گزینه ها: "از کجا می دانید؟" ، "چه چیزی در رفتار من باعث می شود شما چنین فکر کنید؟"

توجه داشته باشید که در این مثالها می توان یکی دیگر از ویژگیهای مهم استهلاک موفق را مشاهده کرد - اگر شخصی واقعاً از شما شکایات خاصی دارد ، به او این فرصت را می دهید که آنها را بیان کند (و به خودتان گوش دهید).

استهلاک "جنسی" حمله قدرت

البته ، این استهلاک عمدتا با هدف سرکوب حمله اعضای جنس مخالف انجام می شود ، به عنوان مثال:

- تو بز هستی

- شما از نظر شهوانی عصبانی هستید.

با این حال ، گزینه های پیچیده تر نیز ممکن است. یکی از آنها "روش رژوسکی" است که شامل "بافتن" عناصر ابتذال در مکالمه است ، فقط در حدی که بتوان گفتگو را در حالت کمی شرم آور نگه داشت:

- به چه زبانهایی صحبت می کنید؟

- روسی ، اوکراینی و فرانسوی.

یک عنصر مهم در استهلاک حملات قدرت ، توانایی سرکوب عملکرد طرف مقابل است که دوست ندارید. یک روش قابل اعتماد برای دستیابی به این نتیجه به شرح زیر است: در یک شوخی یا شکل قابل قبول دیگر ، شخص را به انجام این عمل "دستور" دهید. حتی اگر او متوقف نشود ، اشتیاق او به طرز محسوسی از بین می رود. به عنوان مثال: "من به شما چند نظر می دهم …" - "صحبت کنید" (با صدای شاد ، پر از آمادگی و لبخند شاد).

حملات غیر کلامی و جذب شوک غیر کلامی

همانطور که قبلاً بارها ذکر شده است ، مهمترین عنصر استهلاک کلمات نیست ، بلکه پیام انرژی همراه است که مدار انرژی مهاجم را از بین می برد. از این جا نتیجه می شود که با توانایی کافی در حذف انرژی ، استهلاک را می توان بدون کلمات به دلیل جزء غیر کلامی یا مستقیماً در سطح انرژی انجام داد.

می توان از کوسن های غیر کلامی برای جلوگیری از حملات کلامی استفاده کرد ، اما هنگام دفع حملات غیر کلامی نیز کاملاً ضروری است. علاوه بر مواردی که قبلاً توضیح داده شد ، در اینجا انواع متداول حملات غیر کلامی ذکر شده است:

1. ضربه زدن "دوستانه" اما دردناک روی شانه.

2. اصلاح یقه ، سایر قسمتهای لباس ، "حذف" ذرات گرد و غبار.

3. حرکات فعال در زمینه خود در سطح یکی از مراکز انرژی.

4. بوکس کمیک.

5- تمایل دائمی شریک گفتگو برای نزدیک شدن ، ورود به منطقه صمیمی شما عمیق تر از آنچه شما تصدیق می کنید.

توجه داشته باشید که حملات غیرکلامی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: حملات مرتبط با نفوذ به حوزه طرفین و بدون آن. از آنجا که اولین نوع خطرناک تر است ، ما در درجه اول بر استهلاک آنها تمرکز می کنیم.

اصل کلی استهلاک تجاوز غیر کلامی مشابه آنچه ما قبلاً در نظر گرفتیم است: تجاوز غیر کلامی از طریق یک حرکت متقابل در سطح مرکز انرژی متجاوز ، که در اثر حمله تضعیف می شود ، استهلاک می شود. به عنوان مثال ، در پاسخ به ضربه محکم و دوستانه روی شانه ، می توانید شروع به بغل کردن مخاطب خود کنید ، بنابراین دستان خود را به هم وصل کنید ، فردی که یقه را تنظیم می کند می تواند در پاسخ به یک دکمه در سطح شکم "راست" شود. اگر فردی سعی می کند سر شما را بزند ، بی سر و صدا بنشینید (به عنوان مثال ، برای بستن توری) ، و در صورت از دست دادن ، ناراحتی قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.

برای اینکه جذب شوک م effectiveثرتر باشد ، لازم است عمق نفوذ حرکات شما به میدان مهاجم با عمق نفوذ حرکات او در میدان شما مطابقت داشته باشد. همچنین مهم است که شروع حرکت بالشتک شما تا حد ممکن به شروع حرکت حمله ای نزدیک باشد. البته ، حرکات شما باید با هنجارهای پذیرفته شده در خرده فرهنگ مربوطه مطابقت داشته باشد.

اقدامات باید تا حد ممکن برای مهاجم غیرقابل پیش بینی باشد ، حتی الامکان حتی بر خلاف انتظارات او. به عنوان مثال ، اگر شریکی تلاش می کند وارد حوزه شما شود ، فرار نکنید ، بلکه حرکت به سمت خود را آغاز کنید. یک "ریتم نامناسب" ، یک انتقال شدید به عدم تعادل مهاجم کمک می کند: به عنوان مثال ، با قرار گرفتن در موقعیت "نگه داشتن در میدان" ، به آرامی به نگهدارنده نزدیک شوید ، در صورت امکان وارد منطقه صمیمی خود شوید ، و سپس ناگهان برگشت ، ناگهان میدان خود را ترک کرد.

نگاه و لبخند عناصر قدرتمندی برای محافظت غیر کلامی هستند. نماها با اشباع انرژی تعدیل می شوند و جهت آنها متفاوت است. توانایی حذف انرژی از طریق چشم ها نشان دهنده سطح نسبتاً بالایی از توسعه انسان است. در مورد لبخند - هنوز برای کسی مزاحمت ایجاد نکرده است.

در پایان بحث تکنیک های استهلاک ، ما به یک نکته دیگر توجه می کنیم. استهلاک خوب اجرا شده هنوز امنیت روانی کاملی را در فرایند ارتباطات برای شما فراهم نمی کند. متجاوز با به هوش آمدن دوباره می تواند دست خود را امتحان کند ، شاید به شکلی پیچیده تر. شما باید برای این و برای استهلاک جدید آماده باشید. به تدریج ، متوجه خواهید شد که چنین وضعیت آمادگی درونی به خودی خود تلاش برای حمله را سرکوب می کند و برعکس ، از دست دادن آن ، میل به پنهان شدن ، ناامنی ، کینه آنها را جذب می کند.

جنبه های اخلاقی استهلاک

شاید برای خواننده این سوال پیش بیاید که استفاده از روشهای استهلاک روانی چقدر اخلاقی است؟ در واقع ، بیشتر روشهای استهلاک خارج از آداب معاشرت است. با این حال ، هر حمله روانی نیز خارج از مرزهای آداب است! علاوه بر این ، آداب کلاسیک دقیقاً سیستم هنجارهایی است که برای محافظت از افراد در برابر احتمال حملات روانی از یکدیگر طراحی شده است. با این حال ، در جامعه مدرن ، عملاً خرده فرهنگ هایی وجود ندارد که هنجارهای آنها با آداب کلاسیک مطابقت داشته باشد.

بنابراین ، استفاده از استهلاک تنها راه برای حفظ یکپارچگی در چنین خرده فرهنگ ها است. اگر هنجارهای ارتباطی ، حفره ای را برای حمله باقی می گذارند ، آن را برای محافظت از خود باقی می گذارند.

نمونه هایی از استهلاک موفق

1. عیسی به کوه زیتون رفت.

2. و صبح دوباره به معبد آمد و همه مردم نزد او رفتند. نشست و به آنها آموزش داد.

3. سپس کاتبان و فریسیان زنی را که به زنا گرفته شده بود نزد او آوردند و او را در میان قرار دادند.

4. به او گفتند: معلم! این زن را به زنا گرفته بودند.

5. و موسی در قانون به ما دستور داد چنین افرادی را سنگسار کنیم: شما چه می گویید؟

6. آنها این را گفتند و او را وسوسه کردند تا چیزی پیدا کند که او را متهم کند. اما عیسی ، خم شد ، با انگشت روی زمین نوشت و هیچ توجهی به آنها نکرد.

7. هنگامی که آنها همچنان از او س questionال می کردند ، او خود را بلند کرد و به آنها گفت: کسی که در بین شما بدون گناه است ، اجازه دهید اولین کسی باشد که به سوی او سنگ پرتاب می کند.

8. و دوباره ، با خم شدن پایین ، روی زمین نوشت.

9. آنها چون این را شنیدند و به دلیل وجدان خود محکوم شدند ، یکی پس از دیگری شروع به ترک کردند ، از بزرگان گرفته تا آخرین. و عیسی تنها ماند و زن در وسط ایستاده بود. (یوحنا 8: 1-9)

خوجه به حمام آمد. مهماندار با دانستن اینکه خوجه مرد فقیری است ، یک حوضچه نشت کرده و یک حوله پاره شده به او داد. خوجه در این باره چیزی نگفت و پس از شستشو ، دو برابر بیشتر از آن چیزی که باید به دستیار حمام داد.

وقتی یک هفته بعد خوجه به همان حمام آمد ، مهماندار با انکار سخاوت خوجه ، به او خدمات کاملی داد. وقتی رفت ، خوجه نصف قیمت معمول را پرداخت.

- چرا اینقدر پول کم می دهید؟ - مهماندار حمام شگفت زده شد.

- و من برای امروز گریه نمی کنم ، بلکه برای آخرین بار گریه می کنم.

- و کی پول امروز را می دهید؟

- اما امروز برای آخرین بار پول پرداخت کردم. - جواب داد هجو.

(ماجراهای خوجه نصرالدین)

-آیا به کشور خود اختصاص داده اید؟

- خوشحالم که به همراه جنابعالی برای میهن می میرم.

(ماجراهای سرباز شجاع اووجک)

نمونه هایی از استراتژی های موفقیت آمیز در زمینه تقویت بالش

خروج از وابستگی به نقش (استهلاک Scheherazade)

اجازه دهید این بار نمونه ای را از داستانهای 1001 شب به خاطر بیاوریم (به هر حال ، اعتقاد بر این است که این داستانها توسط صوفیان نوشته شده است و حاوی بسیاری از حکمت باطنی است). شاه شهریار ، همسر خود را به خیانت گرفت ، از همه زنان ناراحت شد و هر شب عصر شروع به گرفتن همسر جدیدی کرد و صبح بعد از اولین و آخرین شب عروسی او را اعدام کرد. خواننده به خاطر خواهد آورد که شهرزاده تنها زن زنده مانده بود.

Scheherazade زنده ماند زیرا او قوانین بازی را تغییر داد. به جای رابطه جنسی معمولی ، که شاه شهریار خواسته بود و او از سایر زنان موقت دریافت کرده بود ، او نیز به خود اجازه می داد تا داستانهایی بگوید. بنابراین ، استهلاک Scheherazade استهلاک تغییر بازی سوم است.

باید به خاطر داشت که با رعایت قوانین تحمیل شده توسط دشمن ، هرگز نمی توانید برنده شوید ، زیرا دشمن این قوانین را برای خود ایجاد کرده است.

بنابراین ، ماهیت این استهلاک شامل این است که به خود حق دهید قواعدی را تعیین کند که بر اساس آنها زندگی و بازی می کند ، و در نتیجه ، حذف درج مربوطه در اجنا (که این حق را می گیرد) حذف شود.

روانشناسان آمریکایی مدلی از رفتار قاطعانه (خود جرأت جو) را توسعه داده اند. از نظر روانشناسی ، رفتار قاطعانه رفتار یک فرد کامل است. در زیر حقوق به اصطلاح ادعایی ، یعنی حقوقی که هر شخصی بدون قید و شرط از آن برخوردار است.

10 حقوق قاطع اساسی

• من حق دارم به رفتار ، افکار و احساسات خود امتیاز دهم و در قبال عواقب آنها مسئول باشم.

دستکاری در خرافات: من نباید در مورد خودم و رفتارم به شیوه ای بدون تشریفات و مستقل از دیگران قضاوت کنم. در حقیقت ، من همیشه باید توسط شخص عاقلی که از اقتدار برخوردار است مورد قضاوت و بحث قرار گیرم ، نه خودم.

• من حق دارم که عذرخواهی نکنم یا رفتار خود را توضیح ندهم.

دستکاری در خرافات: من مسئول رفتارم در مقابل دیگران هستم ، مطلوب است که به آنها حساب بدهم و هر کاری را که انجام می دهم توضیح دهم ، و از آنها به خاطر اعمالم عذرخواهی کنم.

• من حق دارم به طور مستقل در نظر بگیرم که آیا من اصلاً یا تا حدی مسئول حل مشکلات دیگران هستم.

خرافه دستکاری: من نسبت به برخی نهادها و افراد بیشتر از خودم تعهد دارم. توصیه می شود عزت خود را فدا کرده و سازگار شوم.

• من حق دارم نظرم را تغییر دهم.

دستکاری در خرافات: اگر قبلاً دیدگاهی را بیان کرده ام ، هرگز نباید آن را تغییر دهم. من باید عذرخواهی کنم یا اعتراف کنم که اشتباه کردم. این بدان معناست که من صلاحیت ندارم و قادر به تصمیم گیری نیستم.

• من حق دارم اشتباه کنم و مسئول اشتباهات باشم.

دستکاری در خرافات: من نباید اشتباه کنم و اگر اشتباهی مرتکب شوم ، باید احساس گناه کنم. مطلوب است که من و تصمیماتم کنترل شوند.

• من حق دارم بگویم "نمی دانم".

دستکاری در خرافه: مطلوب است که بتوانم به هر سالی پاسخ دهم.

• من حق دارم از حسن نیت دیگران و نگرش خوب آنها نسبت به من مستقل باشم.

دستکاری در خرافات: مطلوب است که مردم با من خوب رفتار کنند ، برای دوست داشتن ، من به آنها نیاز دارم.

• من حق دارم تصمیمات غیر منطقی بگیرم.

خرافه دستکاری: توصیه می شود که من به منطق ، دلیل ، عقلانیت و اعتبار هر کاری که انجام می دهم احترام بگذارم. آنچه منطقی است نیز منطقی است.

• من حق دارم بگویم: "من شما را نمی فهمم."

دستکاری در خرافه: من باید مراقب و حساس به نیازهای دیگران باشم ، باید "ذهن آنها را بخوانم".اگر این کار را نکنم ، یک نادان بی رحم هستم و هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت!

• من حق دارم بگویم: "من اهمیتی نمی دهم".

خرافه دستکاری: من باید سعی کنم در مورد همه اتفاقاتی که در جهان رخ می دهد ، توجه و احساساتی باشم. من احتمالاً موفق نخواهم شد ، اما باید سعی کنم با تمام وجود به آن دست یابم. در غیر این صورت ، من بی احساس هستم ، بی تفاوت

توصیه شده: