2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ازدواج به عنوان تعیین خانواده از نظر اجتماعی رسمی ، نوعی زمینه برای ویژگی های فرهنگ آن زمان است ، از این رو فوق منیت جامعه است ، و چارچوبی است که انگیزه های ناخودآگاه در آن بیداد می کند.
بدیهی-باورنکردنی از تاریخ روابط خانوادگی.
1. ازدواج کارکنان نظامی و دولتی در قرن 19 تنها با رضایت مقامات مجاز بود.
استاد مشهور فقه ، مایر در "حقوق مدنی روسیه" خود در این باره نوشت: "محتوای دریافتی از دولت توسط پرسنل نظامی به ندرت برای نگهداری مناسب از یک فرد تنها و برآوردن نیازهای خدمات کافی است". به این معنا که مدیران باید ارزیابی کنند که آیا شخص خاصی در یک محل خدمت خاص حداقل برای دو نفر درآمد کافی دارد یا خیر. و همچنین مقامات باید از این که سرباز دارای املاک یا سهام است مطلع باشند. رده های پایین اصلاً ازدواج ممنوع بود!
در رابطه با همه کارکنان دولت ، قاعده این بود که اگر مقامات در مورد ازدواج مطلع نشوند ، این ازدواج هنوز معتبر تلقی می شود ، اما یک توبیخ شدید در کارنامه ثبت شده است.
2. یک حکم وحشتناک در طلاق عبارت "محکومیت به تجرد دائمی" بود. به عبارت دیگر ، "تاج تجرد" بدنام. به عنوان مثال ، چنین مجازاتی مربوط به "فرض انکارناپذیر ناتوانی در ازدواج" ، یعنی ناتوانی در زندگی خانوادگی بود. این موارد شامل ، اما محدود به ، ناتوانی جنسی و عدم انجام وظایف زناشویی جنسی ، ناتوانی در حمایت از خانواده یا مراقبت از عزیزان ، و زنا و تعصب است.
این نکته در یادداشت هایی در مورد خانواده الیسف ، گابریل گرور ، نوه بزرگ تاجر الیسف ، که اکنون در فرانسه مسئول مطالعه زبان روسی است ، به عنوان بازرس کل وزارت آموزش و پرورش ، ذکر شده است.
بنابراین گرور می گوید که چگونه دختر تاجر الیسف ، لیزا ، با پسر بازرگان ، ستوان نویتسکی ازدواج کرد. اما پس از 11 سال ازدواج ، وی تقاضای طلاق کرد و شوهرش تجرد را محکوم کرد. شوک او آنقدر زیاد بود که پس از یک ماه و نیم بر اثر سکته قلبی درگذشت.
به هر حال ، در مورد الیسف ها. بیوه بنیانگذار سلسله ، دهقان بزرگ سابق پیتر الیسف ، ماریا از او ارث 2 صنف بازرگانان را دریافت کرد. آنها سه پسر بزرگسال داشتند ، اما خود مارگاوریلنا این تجارت را آغاز کرد و چند سال بعد درآمد برای 1 صنف ارائه کرد. یعنی ، او یک زن الیگارشی شد ، که در سال 1832 نیز از مجموعه ای باورنکردنی بود.
و یک داستان باورنکردنی دیگر. همه فروشگاه معروف مسکو الیسفسکی را می شناسند. تذهیب و فراوانی. بنیانگذار آن میلیاردر گریگوری الیسف است ، آخرین سلسله غذا ، که توسعه آن نه به دلیل انقلاب ، بلکه به دلیل یک مشکل خانوادگی متوقف شد.
در سن 50 سالگی ، گریگوری الیسف به همه چیز دست یافت: یک تامین کننده غذا برای کاخ ، فرانسه به او سفارش داد که بزرگترین واردات را داشته باشد ، سهامدار اولین کارخانه خودروسازی روسیه ، پرورش دهنده اسب ، اشراف دریافت کرد. او دارای پنج فرزند بود که بیش از سایر کودکان تجار به علم علاقه داشتند.
و در سن 50 سالگی عاشق همسر 29 ساله جواهرساز ورا شد. هنگامی که برای سرمایه خود طلاق گرفت ، او جوانترین دختر محبوب خود ماشنکا را ترک کرد. او به شدت تحت مراقبت بود ، اما پسران متخصصانی را در سطح بالایی استخدام کردند که خواهر پدر میلیاردر به سرقت رفت و پنهان شد. همسر سابق الیگارشی بلافاصله پس از طلاق خود را بر روی داس خود حلق آویز کرد. و گرگوری ، سه هفته پس از تشییع جنازه ، با ورا ازدواج کرد و با ترک همه امور خود در روسیه ، برای همیشه عازم فرانسه شد. پسران ، پدر خود را مسئول مرگ مادر خود می دانستند ، او و شغل خانوادگی ، اشراف و میراث را رها کردند.
توصیه شده:
تمرین "نمی خواهم-نمی خواهم"
من یک تکنیک عالی به شما می دهم که به شما کمک می کند خواسته های واقعی خود را بهتر بشناسید و کسانی را که ارتباط خود را با خواسته های خود قطع کرده اند ، جهت دهی کنید. 1. 2 برگ کاغذ و یک قلم تهیه کنید. 2. مورد اول "100 آرزوهای من"
من هیچ چیزی را احساس نمی کنم و چیزی نمی خواهم. بی تفاوتی چگونه ما را می بلعد
این یک شکایت بسیار رایج است. فقدان احساسات ، فیلمی از بی تفاوتی ، که به طور نامحسوس یک زندگی کامل را درگیر می کند ، آن را با کسالت ، بی تفاوتی و بی معنایی کثیف غرق می کند. روتین غبار آلود و خستگی مداوم همراهان ابدی این حالت هستند. بگذارید خانم بی علاقگی را به شما معرفی کنم.
من دیگر او را نمی خواهم. و من اصلاً کسی را نمی خواهم چرخه تماس جنسی و خرابی های آن
حوزه صمیمیت و جنسیت مملو از اسطوره ها ، جزم ها و تابوهای بسیار است که از یک سو ، در ظاهر علمی ، از سوی دیگر ، در ظاهر انسان و بزرگسالان تداخل ایجاد نمی کند. زنان اغلب در جلسات با سوالات مربوط به روابط به من مراجعه می کنند و در روند کار ، به هر طریقی ، س questionsالات نارضایتی از زندگی جنسی آنها ایجاد می شود.
"من دیگر او را نمی خواهم. و من اصلاً کسی را نمی خواهم. " چرخه تماس جنسی و خرابی های آن
حوزه صمیمیت و جنسیت مملو از اسطوره ها ، جزم ها و تابوهای بسیار است که از یک سو ، در ظاهر علمی ، از سوی دیگر ، در ظاهر انسان و بزرگسالان تداخل ایجاد نمی کند. زنان اغلب در جلسات با پرس و جو در مورد روابط ، به من مراجعه می کنند و در روند کار ، به هر طریقی ، س questionsالات نارضایتی از زندگی جنسی آنها ایجاد می شود.
چرا نمی توانم ازدواج کنم و کار پیدا کنم؟
"من تحصیلات خوبی دارم ، اجتماعی هستم و می دانم که خوب به نظر می رسم ، اما در عین حال به طور مزمن قادر به یافتن مردی نیستم که در نهایت می خواهم با او زندگی کنم و شغلی که دوست دارم در آن کار کنم. . مردانی که من را دوست دارند ، من را دوست ندارند.