چگونه هنر گام های کوچک را یاد می گیرم

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه هنر گام های کوچک را یاد می گیرم

تصویری: چگونه هنر گام های کوچک را یاد می گیرم
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, ممکن است
چگونه هنر گام های کوچک را یاد می گیرم
چگونه هنر گام های کوچک را یاد می گیرم
Anonim

یکی از اشکالات من تمایل به داشتن همه چیز است! و بلافاصله! و بیشتر!))))

اما زندگی به گونه ای است که او به ندرت چنین هدایایی می دهد. چه بخواهم و چه نخواهم ، مردم تقریباً همه دستاوردهای بزرگ را به تدریج و مرحله به مرحله انجام دادند. و اگرچه از نظر فکری همیشه می فهمیدم که فیل باید قطعه به قطعه خورده شود ، اما در عمل ، 2-3 شکست کوچک ، علاقه را کاملاً دلسرد می کرد.

دویدن صبحگاهی برای من به یک کشف بسیار جالب و تجربه جدید تبدیل شد.

در کودکی ، من به ورزش نمی پرداختم و برای تربیت بدنی ترجیح می دادم فرم ورزشی خود را فراموش کنم. من هرگز با فیگور خود مشکلی نداشتم ، بنابراین برای مدت طولانی هیچ توجهی به ورزش نداشتم. حتی زمانی که در کلینیک کاهش وزن شروع به کار کردم ، بارها توصیه هایی در مورد مفید بودن پیاده روی صبحگاهی ارائه کردم و نتایج مثبتی را از والدین و مراجعانم دیدم ، اما من خودم به طور سیستماتیک این کار را انجام ندادم.

و تابستان امسال ، برایم کاملاً نامحسوس ، دویدن صبحگاهی وارد زندگی من شد و به بخش مهمی از آن تبدیل شد. همه چیز با این واقعیت شروع شد که دوست ماریوپول من به ملاقات من آمد ، او عاشق خوابیدن تا ساعت 12 بود ، و پسرم در ساعت 8:00 بیدار شد ، بدون هیچ وجدان وجدان به اتاق نشیمن رفت ، کارتون ها را روشن کرد ، و تمام مکالمات من در مورد نیاز به خواب شخص دیگری هیچ تاثیری بر او نداشت. بنابراین ، من تصمیم گرفتم که آموزش ورزش به کودک مفید است ، و صبح ما شروع به رفتن به ورزشگاه ، که در حیاط ما بود ، کردیم.

به یاد آوردن اینکه کودکان فقط کارهایی را که والدینشان انجام می دهند ، انجام می دهند ، نه آنچه را که به آنها گفته می شود ، بنابراین ، به اصطلاح ، برای الهام بخشیدن به پسرم برای ورزش کردن شروع کردم. این چیزی شبیه به این بود - پسرم در حال گرفتن پروانه ها و ملخ ها در چمن بود ، با همه ورزشکارانی که در ورزشگاه ملاقات کرد آشنا شد و سپس تصویر را دراز کشیده در وسط یک میدان مصنوعی سبز ، به ابرها نگاه کرد ، در حالی که من به او دادم یک مثال))))

من به سرعت متوجه شدم که نمی توانم 2 دور در اطراف ورزشگاه بدوم - این سخت بود ، سخت بود ، نفس کافی نداشتم و دویدن هرگز سرگرمی مورد علاقه من نبود ، بلکه برعکس ، همیشه فکر می کردم که این مال من نیست. اما رفتن به خانه در عرض 15 دقیقه یا گرفتن پروانه ها در چمن نیز برای من لذت بخش نبود ، بنابراین شروع به دویدن کردم و وقتی سخت شد ، ایستادم و با سرعتی که برایم راحت بود راه رفتم. خیلی زود من یک سیستم دریافت کردم - یک دایره دویدم ، یک پیاده روی کردم ، سپس دوباره تنهایی دویدم و به همین ترتیب 6 بار. و بعد از ورزش ، دوش و صبح موفق شدم))

خیلی سریع ، چنین بارهایی برای من راحت شد ، و من به تدریج شروع به افزایش آنها کردم. من نه 1 دایره ، بلکه 1 ، 5 و در حال حاضر 8 بار دویدم. و پس از 3 هفته چنین آموزشی ، من قبلاً شروع به تناسب اندام کردم و احساس کردم که کار درستی را انجام می دهم. و وقتی یکی از دوستان متوجه شد که من به زودی مکعب هایی در مطبوعات خواهم داشت و چند جوان از چهره من تعریف کردند ، من از ادامه کار الهام گرفتم))))

به ترتیب متوجه شدم برای اجرای سیستماتیک مهم است که بدن و خواسته های خود را احساس کنید.

مثلا:

- من نمی توانم خیلی زود صبح یا همزمان بدوم. برای من مهم است که بیدار شوم ، نیم ساعت دیگر در خانه قدم بزنم ، تنظیم کنم و فقط بعد از آن به دویدن بروم.

- معلوم شد که پس از 100 گرم ویسکی ، کبد در اولین دور شروع به درد می کند و از دویدن در مهمانی خوب امتناع می کند ، اما پس از 1-2 لیوان شراب سفید خشک می توانید با او موافقت کنید ، او دمدمی مزاج خواهد بود کمی ، و سپس در دور سوم همه چیز خوب می شود و برنامه به طور کامل اجرا می شود.

- من نمی توانم زیر باران بدوم ، حتی دوش آب داغ هم من را از چرت نجات نمی دهد.

- و اگر در سرما دویدید ، اما باید تنفس خود را کنترل کنید ، در غیر این صورت برونشیت ایجاد می شود.

- و من نمی توانم هر روز مستقیم بدوم. گاهی سفر ، گاهی باران.

بنابراین ، من هر زمان که بخواهم و تا آنجا که می خواهم می دوید ، اما در همان زمان مکعب ها شکل می گیرند و شکل بیشتر تسکین ورزشی می یابد) و این یک فعالیت بسیار دلپذیر است)))

به هر حال ، معلوم شد که در طول دویدن واقعا:

- احساسات منفی به خوبی زندگی می کنند - انواع کینه و عصبانیت ؛

- افکار هوشمندانه و جالب به وجود می آیند ، در سر همه چیز در قفسه های آن گذاشته شده است.

- خلق و خوی بسیار افزایش می یابد و هزینه سرزندگی برای کل روز وجود دارد.

این تجربه چگونه در موارد دیگر به من کمک می کند؟

وقتی کار جدیدی را شروع می کنم و چیزی پیش نمی رود ، به یاد می آورم که 4 ، 8 کیلومتر را بلافاصله شروع نکردم. این امر مستلزم گوش دادن به خود ، انتخاب گزینه مناسب و آموزش ، انجام هر روز کمی است. بنابراین ، اگر به دلایلی نتوانم همه کارها را در یک جلسه انجام دهم ، موضوع را به تعویق می اندازم تا تمایلی به پایان آن وجود داشته باشد.

به عنوان مثال ، من چند روز این پست را آماده می کردم)))) ابتدا ، هنگام دویدن ، نام "هنر قدم های کوچک" را به دست آوردم و به یاد آوردم که اگزوپری چنین دعایی دارد. امروز من عکس گرفتم ، و سپس ، با وقفه برای مرغ دریایی و کارهای خانه ، این متن را نوشتم))) من همچنین یک عکس و یک لیست کوچک از کارهایی که انجام می دهم) دارم

متن زیادی به دست آمد))) امیدوارم خسته کننده نباشد)))) اکنون می توانید خود را برای بهره وری خود ستایش کنید)) و فکر کنید چه کتابی بنویسید))

_

با تشکر از توجه شما.

با احترام ، ناتالیا اوسترتسوا ،

روانشناس ، روان درمانگر ،

وایبر +380635270407 ،

اسکایپ / ایمیل [email protected].

توصیه شده: