2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مهم نیست از کجا آمده است. اعم از روان درمانی ، محیط جدید ، صاعقه ، یا فقط توسعه در زندگی دخالت کرده است ، همه افراد تغییر می کنند. و به تدریج تصویر فردی که زندگی خود را با او مرتبط کرده اید در حال تغییر است. البته ، ساده ترین راه برای نوشتن هر چیز جدیدی که در شخص دیگری پیدا می کنید سرزنش شخص دیگر است. درگیری ها به این شکل آغاز می شوند که می توان آنها را معمولاً کوچک بحران نامید.
این بحران های کوچک اغلب در زندگی خانوادگی اتفاق می افتد و مهم این است که مراقب باشیم ، زیرا این چیست؟ این زمانی تغییر می کند که روش معمول شما برای برقراری ارتباط با شخص دیگر مناسب نباشد. و این تغییرات فقط به یک "آداپتور" نیاز دارد که به شما امکان می دهد تنظیم کنید. این می تواند به دلیل س questionsالات مهم رخ دهد:
- من در مورد این واقعیت که شریک زندگی من امروز کمی متفاوت است چه احساسی دارم؟
- وقتی می بینم شریک زندگی ام تغییر کرده است ، چه احساسی دارم؟ آیا خواسته های جدیدی وجود دارد؟ آیا می توانم این را در رابطه ارسال کنم؟
ما همیشه یکدیگر را مجبور به تغییر در روابط می کنیم. اگر کر و کور نباشیم. اما این نیز مملو از جدایی است.
اگر به تغییر توجه دارید ، نسبت به خود و دیگران حساس هستید ، در این صورت با تغییر خودتان تعادل را در دوران بحران های کوچک باز می گردانید. و سپس با هر سال ازدواج ، هر دو شریک کمی متفاوت هستند. و بعد از 10 سال شما حتی شادتر از ابتدا خواهید بود.
اگر بحران را نادیده بگیرید ، چه اتفاقی می افتد؟
شما می توانید با پرخاشگری ، سرزنش و تلاش برای تغییر شریک زندگی خود واکنش نشان دهید. بدترین کاری که می توانید انجام دهید تلاش و رابطه است. این یک کار ناامید کننده ، ناامید کننده و مضر است. به خود توجه کنید ، چگونه خود را می بینید ، چگونه آماده تغییر هستید. در غیر این صورت ، بحران های کوچک به یک بحران بزرگ انباشته تبدیل می شود ، که اغلب به آن بحران 7-10 سال ازدواج می گویند ، هنگامی که همه چیزهایی که از دست رفته است به تمام زمینه های رابطه ضربه می زند. وقتی به یکدیگر نگاه می کنید و می فهمید که دیگر نمی خواهید چنین زندگی کنید.
و این خوب است
اگر به بحران های کوچک توجه نکرده اید ، نمی توانید متوجه بحران بزرگ نشوید. از بین خواهد رفت. و او به شما فریاد می زند که باید تغییر کنید. اگر تغییر نکنید ، به عنوان یک سیستم خواهید مرد. اما چگونه تغییر کنیم؟ به همین ترتیب ، مراقب خود باشید. چه احساسات ، خواسته ها ، نیازهای جدیدی دارید؟ با این موضوع چگونه برخورد می کنید؟
حرف زدن تجمل است. صحبت زوجین با یکدیگر متوقف می شود. و در عین حال ، درک ها ، نیازها و خواسته های جدیدی که متوجه شده اید می توانند موضوع چنین گفتگوهایی شوند.
اگر تجربه بحران های کوچک را دارید ، حل بحران بزرگ آسان تر خواهد بود. اما این اتفاق هم می افتد که برگشتی وجود ندارد. گاهی اوقات اتفاق می افتد که نقطه برگشتی گذشته است و بهترین کار متفرق شدن است.
برای جلوگیری از این اتفاق ، امروز از خود س questionsال کنید:
- شریک زندگی من طی یک یا دو یا سه سال گذشته چگونه تغییر کرده است؟
- در مورد این تغییرات چه احساسی دارم؟
- در این زمینه چه واکنش ها و خواسته های جدیدی دارم؟
- چه چیزی می خواهم بگویم ، اطلاع دهم ، در حال حاضر از شریک خود در رابطه با آنچه متوجه شده ام بپرسم؟
و مهمترین آنها:
- من امروز چه چیزی می خواهم به این شخص بدهم که دیروز مربوط نبود؟
حرکت از فلسفه "دریافت" به فلسفه "بخشیدن" بسیار مهم است. از فلسفه کمیابی تا. منابع برای تغییر - در قسمت "آنچه می خواهم بدهم". اگر شروع به درک این موضوع کنید ، با سرعت فوق العاده ای تغییر خواهید کرد. و به یاد داشته باشید - روان درمانی همیشه طرف شما و طرف رابطه شما است.
توصیه شده:
چرا مردم بدون رابطه رها می شوند
یک فرد می تواند بگوید که می خواهد رابطه داشته باشد ، اما هیچ اتفاقی در زندگی او نمی افتد و روابط ظاهر نمی شود. هنگامی که پیشنهاد می کنید برای ملاقات با شخصی بروید ، به نظر می رسد که شخص آماده است ، اما همه اطرافیان یکسان نیستند ، همه درست نمی گویند یا به طور کلی مشغول هستند.
چرا ، نه چرا کودکان مریض می شوند
هنگامی که کودک بیمار می شود ، تقریباً 100 parents موارد والدین برای درمان به پزشک مراجعه می کنند. یک یا دو یا یک ماه می گذرد و بیماری باز می گردد. پزشکان و والدین در مورد "کودکان مکرر بیمار" صحبت می کنند. اما اگر علت بیماری در ضعف سیستم ایمنی نهفته باشد ، چه می شود؟ بیماری را در سطح روانی و نه جسمی در نظر بگیرید.
درک مردم را بیاموزید! هر آنچه مردم می گویند واقعیت ندارد
من مطمئن هستم که هر یک از شما حداقل یکبار با موقعیتی روبرو شده اید که شخصی یک چیز را به شما می گوید ، اما کاری کاملاً متفاوت انجام می دهد. چرا این اتفاق می افتد؟ این یک دروغ ، ضعف ، ناامنی است … انگیزه افراد در این لحظه چیست؟ در زندگی ، درک افراد بسیار مهم است.
مردم و مردم
آنچه در روان درمانی اتفاق می افتد را می توان به دو قسمت بخش درمانگر و بخش مراجعه کننده تقسیم کرد. بله ، با هم ، این دو بخش چیزی کلی را تشکیل می دهند ، به نام اتحاد درمانی ، که به عنوان پیش نیاز تغییرات مطلوب در مشتری عمل می کند. این اتحاد شامل دو نفر ، دو شخصیت با مجموعه ویژگی های خاص خود ، دو واحد مستقل است.
چرا آنها می روند (تأملاتی در مورد روند گروه)
سعی می کنم نظرات خود را در این مورد در اینجا به اشتراک بگذارم: از خودم شروع می کنم. با شخصیت رهبر گروه. برای من ، ثبات ، آگاهی و باز بودن من بسیار مهم است. فرصتی برای به اصطلاح (به خوبی توصیف پرز در "نفس ، گرسنگی و پرخاشگری") نقطه تبعیض آمیز.