2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
سعی می کنم نظرات خود را در این مورد در اینجا به اشتراک بگذارم:
از خودم شروع می کنم. با شخصیت رهبر گروه. برای من ، ثبات ، آگاهی و باز بودن من بسیار مهم است. فرصتی برای به اصطلاح (به خوبی توصیف پرز در "نفس ، گرسنگی و پرخاشگری") نقطه تبعیض آمیز. هنگامی که برخی از نظرات یا قطب ها پشتیبانی نمی شوند ، گرچه جریانهای ترجیحات ، پسندیده ها و ناپسندهای خودشان سعی دارند من را به این یا آن بانک میخکوب کنند
این "جانبداری" تسهیل کننده اجازه می دهد تا هر شرکت کننده در یک محیط کم و بیش امن ظاهر شود.
ذهن آگاهی به من کمک می کند که بعد از انجام مراحل گروهی "از قلم نیفتم" ، بلکه سرعت خود را کاهش داده و ابتدا به کارهای خود و سپس به شرکت کنندگان ، به آنچه برای آنها اتفاق می افتد توجه کنم. این امر در مرحله پیش از تماس ، هنگامی که اعتماد ، صراحت ، توانایی در گروه بودن ، باز شدن در آن شکل می گیرد بسیار مهم است.
گشودگی این است که به گروه نشان دهم چه اتفاقی برای من می افتد. با آگاهی از تجربیات خود ، بسیار مهم است که آنها را در قالب هایی قرار دهید که اعضای گروه بتوانند هضم کنند. عدم ریختن آنها در شکل اصلی خود ، اما پنهان نکردن آنها ، زیاد کشیدن آنها با عبارات و کلمات زیبا.
هرچه کمتر پنهان ، پنهان ، "مبهم" باشد ، ثبات گروه به طور کلی و ایمن تر بودن هر یک از شرکت کنندگان در آن است.
تعامل رهبران زمانی بسیار مهم است که دو نفر (یا چند نفر) از آنها وجود داشته باشد. هرچه تنش مبهم و حتی ناخودآگاه میزبانان بیشتر باشد ، این امر بیشتر در گروه منعکس می شود. به محض اینکه رهبران شروع به درک آنچه در تماس بین آنها می شود ، بحث و گفتگو ، نظارت و حتی صحبت در گروه می کنند ، خود گروه پایدارتر می شود
برای گروه ، در ابتدای فرآیند ، نه تنها مرزهای قابل درک خود پروژه مهم هستند ، بلکه مرزهای روابط میزبانان دیگر نیز در نحوه تقسیم فضای گروه بین خودشان ، چگونه مهم است. آنها به فضای شخصی یکدیگر احترام می گذارند ، اینکه چگونه می توانند آزادانه و ایمن در همکاری ارائه شوند. اگر این مرزها وجود نداشته باشد یا ساختمان آنها به تاخیر بیفتد ، گروه با اضطراب و بی ثباتی واکنش نشان می دهد.
افراد خاص
نمونه هایی از ویژگی ها را بیان می کنم.
یکی از شرکت کنندگان به دلیل عدم تحمل شرم خود در حضور پسرش ، گروه را ترک کرد. او در اولین جلسه ، زمانی که کسی در مورد شکایت آنها از مادرش صحبت کرد و برخی از شرکت کنندگان از این موضوع حمایت کردند ، او را کشف کرد. که زن به آن بسیار خشونت آمیز واکنش نشان داد ، از مجریان ، روند ، روش تدریس و غیره انتقاد کرد.
یکی دیگر از شرکت کنندگان یک حساسیت بسیار شدید نشان داد (عملکرد شخصیت به شدت غالب بود) او استدلال های زیادی در مورد اینکه چگونه باید باشد ، چگونه باید باشد ، و غیره داشت.
و همه چیز خوب خواهد بود اگر بقیه اعضای گروه در یک محدوده شرم و بی حسی قرار بگیرند. اما آنها با این پارامترها از نظم بزرگی برخوردار بودند (خوب ، به علاوه ، منهای هر کدام در جهت خود). و وجود چنین افراد خاصی در گروه تنش زیادی را ایجاد می کند که تحمل آن برای همه اعضای گروه دشوار است. حتی اگر مجریان معجزه های حرفه ای نشان دهند ، تنش را قانونی کنند ، به تفاوت درک توجه کنند ، اقامت در فضای گروهی برای افراد خاص دشوار است. اینجاست که درمان شخصی می تواند مفید واقع شود و کسانی که از آن استفاده می کنند به احتمال زیاد در گروه باقی می مانند.
ناتالیا بارسوکووا
توصیه شده:
روند درمان یا اینکه چرا خیالات در مورد آن باعث بیماری می شود
P. S. قطعه ای از کتاب جدید من در مورد سایکوسوماتیک جنس 👨👩👦 واقعیتی که فرد به آن می رسد گاهی می تواند بسیار دردناکتر از خود بیماری باشد. اما ما عمداً اصرار داریم که هر بیماری باید درمان شود. فرایند درمان خود به عنوان چیزی در نظر گرفته می شود که محدودیت هایی را بر خود بیماری اعمال می کند و تأثیر واقعیت یا محیط را افزایش می دهد.
تأملاتی در مورد مامان 9. بند ناف بریده نشده ، یا نحوه انتخاب مادر شوهر
روز دیگر کنفرانسی برگزار شد که در آن من تمام روز را "عمودی" هدایت می کردم - یک آزمایشگاه خلاق که به مشکلات خانوادگی اختصاص داده شده بود. افراد و قالب ها تغییر کردند - اینها بحث های گروهی ، جلسات نمایشی ، نظارت بود. روز در گفتگوی جالب ، سرزنده و باز گذشت.
احساسات برای چیست ، چرا آنها را بیان می کنید و چرا در مورد آنها صحبت می کنید؟
من اغلب به این س questionsالات پاسخ می دهم: چرا احساسات مورد نیاز است؟ چرا آنها را زندگی می کنند؟ چرا آنها را بیان کنید؟ چرا در مورد آنها صحبت می شود؟ تصمیم گرفتم ساختار دهم. در اینجا من بر تفاوت بین احساسات ، احساسات ، تجربیات و غیره - "
گروه درمانی: تفاوت گروه درمانی با درمان فردی
بنابراین ، تفاوت بین روان درمانی فردی و گروهی چیست؟ من فکر می کنم گروه درمانی وقتی برای شما بسیار مفید است احساس می کنید چیزی در زندگی شما درست نیست ، زمان تغییر چیزی فرا رسیده است ، اما تعیین اینکه چه چیزی بطور خاص بسیار دشوار است … البته ، در درمان فردی این مسئله نیز حل می شود ، اما ویژگی گروه درمانی این است که داستانهای مختلف دیگر اعضای گروه را می شنوید ، و برخی از آنها می توانند در روح شما طنین انداز شوند ، و خواهید فهمید:
معشوقه چرا آنها از آنها جدا می شوند؟
من کتابی دارم که هنوز نتوانستم نوشتن آن را تا انتها به پایان برسانم. در عنوان پیش نویس کار ، این چنین آمده است: " معشوقه : داشتن یا نداشتن ؟! کتابی برای تصمیم گیری درست توسط شوهران خیانتکار " … همانطور که می توانید تصور کنید ، این برای مردان در نظر گرفته شده است که تقریباً هرگز متوجه عواقب ناشی از زنا و خود او نیستند.