دنیای روانشناسی مدرن. باتورین نیکولای الکسویچ

فهرست مطالب:

تصویری: دنیای روانشناسی مدرن. باتورین نیکولای الکسویچ

تصویری: دنیای روانشناسی مدرن. باتورین نیکولای الکسویچ
تصویری: RASME ZENDAGI 21 06 2016 رسم زندگی روانشناسی اجتماعی WMV V9 2024, آوریل
دنیای روانشناسی مدرن. باتورین نیکولای الکسویچ
دنیای روانشناسی مدرن. باتورین نیکولای الکسویچ
Anonim

با احترام عمیق ، مصاحبه ای اختصاصی با یک متخصص در زمینه تشخیص روان - به روان خوانندگان عزیز تقدیم می کنم - روانشناس روسی ، دکترای روانشناسی ، آکادمی آکادمی بین المللی روانشناسی ، پروفسور ، رئیس گروه تشخیص و مشاوره روانشناسی ، دانشکده روانشناسی ، دانشگاه ایالتی اورال جنوبی - نیکولای آلکسیویچ باتورین.

چه مدت است که در زمینه تشخیص های روانی فعالیت می کنید؟ چگونه شروع کردید؟

من کار خود را در زمینه تشخیص های روانی در دهه 60 قرن گذشته آغاز کردم ، بنابراین می توانم با اطمینان بگویم که بسیاری از روش های "پیری" در تشخیص روانشناسی در روسیه وجود دارد. تا کنون ، بسیاری از روانشناسان روسی ، از سابقه تکنیک های تشخیصی روانی آگاهی ندارند ، هنوز از تکنیک هایی استفاده می کنند که در دهه های 40-50 قرن گذشته در کشورهای مختلف توسعه یافته و در اتحاد جماهیر شوروی اقتباس شده است ، به عنوان مثال ، اولین شکل آزمون وکسلر ، اولین نسخه های 16PF ، CPI و نسخه های دیگر. … آنها عمیقا متأسفند که نمی فهمند و حتی مشکوک نیستند که ابزارهای اندازه گیری در تشخیص های روانی باید بهبود یابند ، تجدید نظر شوند ، دوباره تنظیم شوند. بسیاری از پایان نامه ها ، از جمله پایان نامه های دکتری ، هنوز بر اساس استفاده از این روش های قدیمی هستند. و این در حالی است که در روسیه در طول سالها ، روشهای جدیدی ایجاد شده است که از نظر اعتبار و قابلیت اطمینان آزمایش شده است. زمانی ، من و همکارانم ، همراه با گروهی از روانشناسان دانشگاه لنینگرادسکرو (سن پترزبورگ کنونی) ، گروه کاملی از تکنیک ها را توسعه دادیم. به عنوان مثال - UIT HRC (آزمون فکری جهانی سن پترزبورگ - چلیابینسک) ، PIT HRC (آزمون فکری نوجوانان HRC) ، KIT HRC (آزمون فکری فشرده HRC) برای تشخیص سطح و ساختار هوش. در عین حال ، روشی برای اندازه گیری نه تنها سطح هوش در دانش آموزان ، بلکه محاسبه سطح هوش در یک سال نیز پیشنهاد شد تا از پیوند دادن شاخص های فردی با مقایسه آنها با میانگین شاخص های آماری در نمونه های بزرگ جلوگیری شود.. به نظر ما ، این شاخص ها در طول توسعه هوش جالب تر هستند. از آنجایی که شناخت پویایی تغییرات و شناسایی عوامل اجتماعی م thisثر بر این فرایند از اهمیت بیشتری برخوردار است ، به طوری که اقدامات اصلاحی مناسب به موقع در رابطه با یک دانش آموز خاص انجام شود. این تحقیق بیش از 20 سال به طول انجامید. علاوه بر این ، من حدود 12 تکنیک را در زمینه های مختلف تشخیص روانشناسی توسعه داده ام. امروزه روشهای من به طور گسترده در روسیه استفاده می شود.

در مورد وضعیت روانپزشکی امروز چه می توانید بگویید؟

مانند سایر علوم ، تشخیص های روانی نیز باید دارای روش تحقیق باشند. اگر چنین نیست ، دیگر علم نیست. حتی ضروری است که ماهیت پدیده های روانی خود را درک کنیم ، و درک کنیم که روان انسان چیست. متأسفانه ، روانشناسان مدرن واقعاً به درک ماهیت روان نزدیک نشده اند. به نظر من ، روانشناسی مدرن هنوز تلاشی برای مطالعه پدیده های بسیار بسیار پیچیده است. من معتقدم که روانشناسی و همراه با آن تشخیص های روانی ، در حال حاضر در حال تجربه یک بحران جهانی است. این امر شرایطی برای تشخیص های روانی کاذب و روان کاذب ایجاد می کند. به نظر من به همین دلیل است که بسیاری از روانشناسان دروغین در حال حاضر طلاق گرفته اند. این یک موضوع بسیار مهم است و خوب است که آن را به تدریج در مقالات خود فاش کنید.

و به نظر شما روانشناسی در چه زمانی شکوفا می شود؟

به عنوان یک روانشناس نسبتاً مجرب ، من معتقدم که این اتفاق زودتر از 50-100 سال رخ نخواهد داد.تا کنون ، نتایج مطالعاتی که در آمریکا ، اروپا و روسیه انجام می شود ناامید کننده است. و در درجه اول به دلیل مشکلات در درک ماهیت پدیده های ذهنی به عنوان چنین است. و مشکلات اندازه گیری این پدیده ها در حال حاضر با این موضوع مرتبط است. به همین دلیل قبل از علمی اندازه گیری پدیده های ذهنی هنوز بسیار دور هستند. در حالی که غالب است مقطع تحصیلی و اعتماد به نفس ، و این بسیار دور از اندازه گیری است. بدیهی است که هرگونه ارزیابی نمی تواند نتیجه مستقیم برای جسم اندازه گیری شده ارائه دهد. ارزیابی تنها چیزی را ارائه می دهد که با متوسط شدت آماری پدیده مورد مطالعه متناسب است.بنابراین ، تقریباً همه تکنیک های تشخیص روانی امروزه نیز بر اساس شاخص های آماری متوسط است. برای این ، یک نمونه بزرگ گرفته می شود ، یک مطالعه با استفاده از تکنیک خاصی انجام می شود و مقادیر متوسط و انحرافات استاندارد محاسبه می شود. در واقع ، این امر تنها می تواند شدت پدیده ذهنی را در یک فرد خاص در مقایسه با شاخص های متوسط گروهی از مردم ارزیابی کند. همانطور که قبلاً گفتم ، معلوم می شود که امروز ما هنوز اندازه گیری نداریم ، فقط یک برآورد وجود دارد. بر این اساس ، نتیجه گیری در مورد ویژگی های پدیده های ذهنی یا از مقایسه با میانگین یا بر اساس مشاهدات درون نگر و ارزیابی ذهنی شدت برخی از پدیده های ذهنی ، بیش از حد ذهنی است. با این حال ، همه اینها افراطی است. این رویکرد ما را از تعیین سطح واقعی پدیده های ذهنی دور می کند. اینگونه است که اندازه گیری های غلط ، تشخیص اشتباه و در نتیجه درمان شبه به دست می آید. تصادفی نیست که روانشناسان باتجربه در واقع با استفاده از روشهای تشخیص روانی ، با تکیه بر شهود و مقایسه آنها با موارد قبلی ، از استفاده از روشهای روان درمانی خودداری می کنند. و در نتیجه ، آنها مجبور می شوند خود را در یک سطح با پزشکان قرن هفدهم و هجدهم ببینند.

به نظر شما در 20 سال گذشته می توانیم در مورد چه زمینه ای در زمینه روان درمانی تشخیص دهیم - پیشرفت یا عقب گرد؟

تشخیص های روانی اکنون راکد است. تشخیص های روانی تقریباً در سطحی که در دهه 70 قرن گذشته بود ، منجمد شد. اساساً چیز جدیدی در حال توسعه نیست. شرکتهای ناشران تکنیک های تشخیص روان ، تکنیکهای جدیدی را با نامهای جدید ارائه می دهند ، که یا مشابه نمونه های شناخته شده هستند ، یا بازسازی آنها. همه اینها به این دلیل است که روانشناسی نمی تواند چیز جدیدی در درک ماهیت پدیده های ذهنی ارائه دهد. تنها زمانی که این اتفاق می افتد ، تشخیص های روانی قادر خواهند بود رویکردی اساساً جدید برای اندازه گیری پدیده های ذهنی ایجاد کنند. اما ابتدا ، آن را برای دهمین بار تکرار می کنم ، لازم است ماهیت این پدیده ها را درک کنیم. تا کنون ، روانشناسان مدرن در این زمینه ، به معنای واقعی کلمه ، به سادگی مغز کافی برای درک "محصول" کار همین مغز ندارند.

امروز فعالیت علمی خود را در چه جهاتی انجام می دهید و چرا این مسیرهای خاص را انتخاب کرده اید؟

با توجه به این واقعیت که من از امکانات تشخیص های روانی بسیار ناامید شده ام ، توسعه هر روش جدیدی را متوقف کردم. من معتقدم که تکنیک های جدید همان معایبی را خواهند داشت که من قبلاً آنها را درک کرده ام. و رسیدن به چیزی که اساساً جدید است هنوز از عهده من یا سایر روانشناسان خارج است. یک گام عظیم در پیش روی همه علوم لازم است. من در مورد آن مطمئن هستم.

اکنون من روشهای قدیمی خود را رواج می دهم ، اما در عین حال ، بر خلاف اکثر توسعه دهندگان روانشناسی ، من صریح و صادقانه در مورد مشکلات موجود هم در روانشناسی و هم در تشخیص روانشناسی صحبت می کنم. وظیفه امروز من این است که مشکلاتی را که روانشناسان هنگام استفاده از تکنیک های کلاسیک تشخیص روانی برای مردم دارند توضیح دهم. من سعی می کنم چشم آنها را به نقص روشهای مدرن باز کنم.همانطور که قبلاً گفتم ، در واقع ، همه روشهای جدید در روان درمانی ، تغییرات در یک موضوع هستند ، چه در رویکردها و چه در درک.

نیکولای الکسویچ ، امیدوارم به نام متداول پروژه من توجه کرده باشید - "روانشناسی و روانشناسی". وقتی می گوییم "روانشناسی" نام عمومی برای جهت گیری روانشناسی شبه است. چگونه می توانید روند روانشناسی کاذب امروز - در کشورهای CIS ، در اروپا ، ایالات متحده را مشخص کنید؟

به نظر من ، مهمترین دلیل وجود روانشناسی کاذب و تشخیص های نادرست ، ناتوانی در درک ماهیت واقعی پدیده های ذهنی در سطح کنونی توسعه روانشناسی و به طور کلی علم است.

و در خاتمه ، لطفاً از نزدیکترین برنامه های علمی خود برای ما بگویید - کنفرانس ها ، کتابها ، احساساتی که برای جامعه علمی آماده می کنید. اکنون من در حال توسعه یک مدل (مفهوم) جدید از ایده های مربوط به شخصیت انسان هستم. "مدل ساختاری-سلسله مراتبی شخصیت" نامیده می شود. مفهوم من بر اساس آثار روانشناس روسی -آمریکایی است (او در دانشگاه ایالتی لنینگراد کار کرد ، و سپس برای زندگی و کار در آمریکا نقل مکان کرد) - لو مارکوویچ وکر. امیدوارم بتوانم همه اینها را کامل کرده و به شکل قابل فهم و قابل هضم در آورم. بر اساس این نظریه ، من به عنوان بخشی از دوره "روانشناسی شخصیت" سخنرانی می کنم. همچنین قصد دارم کتابی در این باره بنویسم.

به نوبه خود ، می خواهم قدردانی خود را ابراز کنم نیکولای الکسویچ برای یک مکالمه غنی و پاسخهای کاملاً صادقانه و در نتیجه تا حد زیادی غیر محبوب در جامعه روانشناسی مدرن. بیش از یک مصاحبه با نیکولای الکسویچ برنامه ریزی شده است. بنابراین ادامه دارد …

توصیه شده: