رابطه جنسی خود را آرام کنید

فهرست مطالب:

تصویری: رابطه جنسی خود را آرام کنید

تصویری: رابطه جنسی خود را آرام کنید
تصویری: ۵ اشتباهی که آقایان در رابطه جنسی خود مرتکب میشوند 2024, آوریل
رابطه جنسی خود را آرام کنید
رابطه جنسی خود را آرام کنید
Anonim

نویسنده: آرینا خولینا منبع: snob.ru

مردم یکدیگر را دوست ندارند. بنابراین ، جنس آنها چنین است.

نه به معنای "آنها دوست ندارند" هنگام ملاقات یا زندگی مشترک - و ، اینک ، آنها خیلی دوست ندارند. و وقتی نمی دانند چگونه عاشق شوند ، نمی دانند چگونه تحسین کنند ، و باز شوند و مهربان ، شاد ، شاد باشند. آنها هرگز نمی دانند چگونه - نه در اولین لحظه ، نه در یک سال. این باعث می شود رابطه جنسی به چیزی عجیب تبدیل شود. خوب است اگر فردی بسیار مست باشد - هنوز آزاد می شود. اما با این وجود ، اگر او رفتار ظریف خود را ادامه دهد ، بیگانگی ، محدودیت و بی اعتمادی بلافاصله بر احساسات تأثیر می گذارد.

به عنوان مثال ، یک مرد جوان ، خوش تیپ (حتی بسیار زیبا) و باهوش و به طور کلی ، رابطه جنسی با او بد نیست. اما این مرد زنجیر شده است. از نظر جسمی - اینجا همه چیز خوب است. از نظر احساسی. او همه چیز را طبق برخی طرح ها ، طبق قوانین خودش دارد. او روابط را ارزیابی می کند ، حتی اگر امروز برای اولین و آخرین بار باشد ، و برچسبی به آنها می زند. به آنها می پردازد ، محاسبه می کند. نه به این دلیل که می توان به طور جدی آن را محکوم کرد - هر کس فرهنگ خاص خود را دارد ، اما یک مرد در همان زمان چیزی را از دست می دهد. او تا آنجایی که می توانست رابطه جنسی خوبی ندارد. شما می دانید وقتی مدام احساس ناراحتی می کنید چگونه اتفاق می افتد و انواع صداها ناخوشایند به نظر می رسند و نور مانع می شود. همه اینها رابطه جنسی چندان خوبی نیست. وقتی خوب هستید ، به چیزی توجه نمی کنید. زیرا این داستان مانند یک هواپیما است ، به عنوان مثال ، با یک بوئینگ -737: با سرعت 220 پرواز می کند ، اما در 200 اینطور نیست ، اگرچه بسیار سریع حرکت می کند.

من یک دوست داشتم که فقط سه بار با او ملاقات کردیم و پس از آن به کشورهای مختلف رفتیم. صادقانه بگویم ، من واقعاً در همان دقایق ابتدایی او را دوست نداشتم و فکر کردم که ما فقط یک نوشیدنی می خوریم ، صحبت می کنیم و متفرق می شویم.

اما او آنقدر خنده دار ، آنقدر شوخ ، باهوش ، مهربان ، صادق و باز بود که ما رابطه جنسی فوق العاده ، عالی و شگفت انگیزی داشتیم. او فوراً عاشق من شد ، من بیست دقیقه بعد عاشق او شدم. البته این عشقی نیست که از یک رابطه طولانی و خدایا ببخش "جدی" شروع شود. (روابط "جدی" باعث تمایل به خودکشی یا شروع به کشتن مردم می شود - آنها از زیرزمینی مرطوب ، تاریکی و ناامیدی تنفس می کنند.) این یک عشق فوق العاده بدون ادامه بود ، با این درک که ما در قاره های مختلف زندگی می کنیم و حتی سعی نخواهیم کرد ملاقات. اما این مرد - او می دانست چگونه و می خواست دوست داشته باشد. صبح به نظرم رسید که صد سال است او را می شناسم ، او برای من یک شخص نزدیک است. شاید ، با همان خلسه ای که این دوست من دارد ، من عاشق لباس یا کیف هستم و او کامپیوتر خود را دوست دارد ، اما این مهم نیست ، نکته اصلی این است که ما به احساسات باز هستیم.

وقتی به همه اینها فکر کردم ، متوجه شدم که بهترین رابطه جنسی در زندگی من با چنین مردانی بوده است. با آنها فوراً احساس می کنید که با بهترین دوست خود هستید (نه از نظر جنسیت ، بلکه از نظر روحی). و مهم نیست که شب / صبح را با آنها گذراندم یا چند سال.

پس از همه ، این اتفاق می افتد که شما چندین سال با یک فرد زندگی می کنید و ناگهان متوجه می شوید که رابطه جنسی در تمام این مدت فقط کمی بالاتر از حد متوسط بوده است. دوست پسر شما نیز مانند دفعه اول محتاط بود. به نظر می رسد او همیشه در جلیقه ضد گلوله است.

می تواند متفاوت به نظر برسد. برخی همیشه از شما شکایت دارند ، حتی حسادت شدید. این نیز حفاظت است. اگر آنها همیشه به این فکر می کنند که آیا می توانید به آنها خیانت کنید یا خیر ، آنها واقعاً عاشق نیستند. آنها به سادگی قدرت انجام این کار را ندارند. آنها باورنکردنی هستند ، و عشق نوعی اعتماد است ، وقتی شما آنقدر خوشحال هستید که زمانی برای رنج و شک وجود ندارد.

البته ، مردم به رابطه جنسی نیاز دارند - و آنها این کار را انجام می دهند و بر ترس خود غلبه می کنند. اما حتی پس از گذراندن تمام زندگی خود ، ممکن است درک نکنید که رابطه جنسی در واقع چیست. به عنوان مثال ، یک زن و شوهر برای استراحت به چند ماه زمان نیاز دارند ، اما آنها در حال حاضر بهترین زمان را از دست داده اند و بلافاصله وارد مرحله عادت می شوند. البته در مقطعی ، آنها تقریباً موفق می شوند همان حالت را بدست آورند: آنها قبلاً بدون کلاه ایمنی و نامه زنجیره ای هستند ، اما هنوز با لباس خواب نیستند. اما این فقط یک پژواک است.

گاهی اوقات افراد با تخیلات مختلف اشتیاق را تحریک می کنند.برخی از دوستان من انواع رابطه جنسی را که فقط وجود دارد ، در مکان ها و شرایط مختلف امتحان کرده اند ، اما می توانید از آنها دیدن کنید - آنها به لذت مورد نظر خود نمی رسند. برداشتهای جدید آنها را هیجان زده می کند - آنها "چیزی برای نوشتن در خانه" دارند ، اما هنوز هم قابل توجه است که آنها خیلی خوشحال نیستند. انگار خیلی گرسنه هستید ، به دیدار می روید و غذای زیاد و زیادی وجود دارد ، اما چندان خوش طعم نیست. به نظر می رسید او غذا خورده است ، اما شادی زیادی دریافت نکرد.

یک بار در یک باشگاه جنسی بودم و به نظرم چقدر خسته کننده بود. دقیقاً به این دلیل که در چنین باشگاه هایی افراد فقط می خواهند از یکدیگر فاصله بگیرند ، آنها صمیمیت ، احساس عاشق بودن را نمی خواهند. آنها هیجان می خواهند. و برانگیختگی شدید و رابطه جنسی خوب یک چیز نیستند. تحریک فنی است: تحریک زیاد ، رابطه جنسی ، شاید حتی ارگاسم - ماموریت انجام شد ، می توانید به خانه بروید ، روزنامه بخوانید.

البته هرکسی هر طور که می خواهد خط خطی می کند. اما به هر حال ، همه به دنبال رابطه جنسی خیره کننده هستند ، همه می خواهند به ماه پرواز کنند ، هوشیاری خود را از دست بدهند ، هم کاتارسیس فیزیکی و هم احساسی را تجربه کنند. و این را تنها زمانی می توان احساس کرد که از هیچ چیز نمی ترسید و خود را از هیچ چیزی محروم نمی کنید ، وقتی برای شما آسان است که با فردی باشید که بسیار دوستش دارید.

ما در یک فرهنگ مسخره پرورش یافته ایم که مردم علی رغم آن عشق می ورزند و این باعث می شود ما ناتوان شویم. عشق به عنوان تحمل ، عشق به عنوان غلبه و فروتنی. و همچنین رابطه جنسی هیچی ، بهتر خواهد شد ، باید منتظر باشیم. و سپس فرزندان ، وام مسکن و سایر تعهدات وجود دارد. و به همین دلیل است که مردم انتظار زیادی ندارند - برخی رابطه جنسی ، برخی روابط ، و خدا را شکر ، این بهتر از هیچ است. در مقابل آنها ، به نظر می رسد که عاشق شدن بلافاصله یک آبشار است ، آن را می کشد. همه چیز به جهنم خواهد رفت. شما باید خود را کنترل کنید ، در غیر این صورت بدون سکان و بدون بادبان عجله خواهید کرد.

همه احتمالاً دوستانی دارند که سالها با هم زندگی کرده اند و مثلاً در رابطه جنسی دهانی مشغول نیستند. آنها اصلاً نمی دانند این چیست - آنها بسیار بدنام هستند. من یک دوست پسر داشتم که واقعاً از ورزش کردن خوشم نمی آمد ، او در آخرین نوجوانی خود برای آخرین بار آن را امتحان کرد. ما هر دو در یک حالت هیستریک دور هم جمع شدیم ، به نظر می رسید که ما یکدیگر را دوست داریم ، اما در واقع دو نفر وجود نداشت که برای یکدیگر کمتر مناسب باشند. با وجود کلاسیک بود. و سپس او شروع به ملاقات با یکی از آشنایان من کرد - و آنها چنان اشتیاق وحشیانه ای داشتند ، آنقدر یکدیگر را دوست داشتند که همه تعصبات از او دور شد.

عشق (یا عاشق بودن) آزاد می کند. از خودمان. به نحوی این اتفاق می افتد - شاید احساسات آنقدر قوی باشند که نمی توان تظاهر به خستگی کرد. و باز هم ، اینجا مهم نیست ، چند ساعت یا چند سال است. شما فقط باید خود را متقاعد کنید که احساسات خطرناک نیستند ، ترسناک نیستند ، تجهیزات بدبخت خود را بردارید و فقط از زندگی لذت ببرید ، بدون س questionsال ، عذاب و تردید که مانند برخی سوسک ها تکثیر می شود.

سکس عشق است. آمین

توصیه شده: