2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"مهمترین چیز این است که سالم باشیم ، و بقیه دنبال خواهند شد" - این شعار بسیاری از نسل ها است ، این به معنای واقعی کلمه از والدین به فرزندان منتقل می شود. این شامل ترس و تنها معیار رفاه انسان است.
سلامتی است! چه چیز دیگری نیاز دارید؟
اگر مادران ما نگران سلامت جسمانی بودند ، نسل فعلی در مورد سلامت عاطفی و روانی آموخته اند ، حتی بسیاری از آنها کلمه "سایکوسوماتیک" را می شناسند. بنابراین ، آنها سعی می کنند در بیمارستان قدم نزنند ، با پزشکان تلاقی نکنند ، برای آزمایش سالانه به آزمایشگاه نیایند. به هر حال ، معیار موفقیت سلامتی است. چگونه می توانید خودتان را متقاعد کنید که کاملاً سالم هستید؟ هرگز به نقطه نظر دیگری گوش ندهید.
بنابراین ، یک بیماری جدی همیشه ناگهانی ، غیر منتظره ، مانند برف روی سر ، مانند دوش آب سرد است.
یک بیماری جدی آنفولانزا یا حتی رینیت مزمن نیست ، درد مفاصل یا سرفه نیست. این چیزی است که زندگی فرد را تهدید می کند - درمان نمی شود ، درمان آن دشوار است ، یا درمان به عنوان یک معجزه درک می شود. یک بیماری جدی شخصیت و سرنوشت یک فرد را می بلعد ، خیلی اتفاق نمی افتد ، حتی بیشتر از آن غیر قابل دسترس می شود.
یک بیماری جدی فرد را از زندگی "عادی" خود جدا می کند ، می تواند او را با بسیاری از افراد - اقوام ، بستگان و عزیزان - به اشتراک بگذارد. این می تواند بسیاری را از بین ببرد و در عوض هیچ چیز ندهد - زندگی برای یک فرد می تواند ناراحت کننده باشد ، به دلیل مصرف داروها و روش ها ، ممکن است اتفاق بیفتد که فرد تمام وقت آزاد و نیروی باقی مانده خود را صرف جمع آوری پول برای این داروها و روش ها کند. اما سخت ترین امتحان تنهایی است. از آنجا که همه زندگی به سرعت در جایی می شتابد ، اتفاقی در مورد دوستان و اقوام می افتد و یک بیمار به شدت بیمار در مرکز مرگ قرار دارد. در این مرحله ، رنج بی نهایت است - شکست های عصبی ، عصبانیت ، فریاد ، نزاع و درگیری ، البته این فریاد از جانب برای کمک است. زیرا قدرت رو به اتمام است و رنج فقط شتاب بیشتری می گیرد.
حالت تنهایی در لحظه ای ایجاد می شود که شخص متوجه می شود هیچ کس احساسات خود را با او در میان نمی گذارد. او با چیزی وحشتناک و ترسناک ، ناامید کننده و ناامید کننده تنهاست.
اشتباه بسیاری این است که در خود بسته می شوند ، تصمیم می گیرند "بگذار با وجود همه آنها بمیرم" ، تلخ می شوند و در حالت شوک قرار می گیرند "چه کرده ام ، چه بر سر من آمده است".
در بیماری جدی ، مراحل مشابه عزاداری وجود دارد:
- انکار (نمی تواند باشد!)
- پرخاشگری (چرا من و نه دیگران!)
- چانه زنی (من درست می گویم و سپس همه چیز شفا می یابد!)
- افسردگی (همه ناامید کننده)
- پذیرش (همانطور که هست)
و شخص تمام این مراحل را به تنهایی پشت سر می گذارد ، زیرا مراجعه به متخصص مانند این است که خود را در معرض جنایت قرار دهد ، مانند پذیرش غیرقابل تحمل "اما من موفق نیستم و کاملاً ، به تنهایی".
به محض ورود شکل بیماری به زندگی فرد ، او یک انتخاب دارد. یا برای همیشه در یک مرکز مرده بمانید یا حرکت به سمت بیماری را آغاز کنید. من رزرو نکردم - نه برای درمان! یعنی به بیماری.
بله ، هیچ کس این انتخاب را در زندگی روزمره انجام نمی دهد و افرادی که بیماری جدی را تجربه نکرده اند آن را درک نمی کنند.
زیرا علیرغم باز بودن شکل بیماری ، درک نکردن اینکه چرا و چرا آمده است ، پیام را از چه کسی و از چه کسی آورده است ، چگونه رمزگشایی کرده و آن را در زندگی خود ایجاد کند - هیچ فرصتی برای درمان وجود نخواهد داشت. و اگر وجود داشته باشد ، آن فرد از آنجا عبور می کند.
این معنای بزرگ تنهایی در بیماری است - شخص نمی تواند توسط مادر یا پدر ، شوهر یا همسر به خود نزدیک شود ، یا در نهایت به سراغ خود می رود یا هرگز با خود ملاقات نمی کند.
توصیه شده:
آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است
آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است. به عنوان یک روانشناس ، می توانم بگویم که خشم در یک فرد فقط در دو مورد رخ می دهد: - اگر نیازهای واقعی او برآورده نشود ؛ - هنگامی که آنها مرزهای آن را نقض می کنند: احساسی ، فیزیکی ، سرزمینی ، مالی.
علل بیماری و علل سلامتی
علل بیماری های بدن فیزیکی ، علاوه بر آسیب های مادرزادی ، نه در حوزه فیزیکی ، بلکه در حوزه روانی-روانی-ارادی نهفته است. در قسمت غیر فیزیکی که در آن تصمیم گیری می شود. تصمیمات می تواند هم آگاهانه و هم ناخودآگاه باشد (دادن یا ندادن انگیزه بیدار شده برای نشان دادن آن به بیرون).
افسردگی: یک بیماری ، بیماری یا هوس؟
طبیعت ما را به گونه ای خلق کرده است که همه چیز لازم برای سازگاری بهتر با جهان را در اختیار داریم. چندین احساس اساسی وجود دارد که مجموعه اصلی رویدادهایی را تشکیل می دهد که در روند زندگی تعبیه شده اند. زندگی ایمن نیست و ما ترس داریم. حسی که به ما کمک می کند درجه خطر را تعیین کرده و در زمان نجات پیدا کنیم.
تنهایی به عنوان منطقه راحتی رهایی از تنهایی
تنهایی به عنوان منطقه راحتی رهایی از تنهایی. یکی از دلایل تنهایی این است که تنهایی مناسب صاحبان آن است. برای یافتن یک زوج و ایجاد رابطه ، باید تلاش کنید ، و اغلب قابل توجه. و برای تنهایی نیازی نیست کاری انجام دهید! بنشین و کاری نکن. آیا خانواده می خواهید؟ - آره
تنهایی وجودی. انواع تنهایی
تنهایی وجودی نوعی اشتیاق است ، یک اضطراب روانی قوی همراه با غم و ملال که فرد به طور مداوم یا در دوره های خاصی از زندگی تجربه می کند. بیایید نگاه دقیق تری داشته باشیم - این حالت چیست ، چگونه تجربه می شود ، دلایل وقوع آن چیست؟ تنهایی دو نوع است - بیرونی و درونی.