2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
روزی روزگاری در زمان اتحاد جماهیر شوروی ، وقتی من 28 ساله بودم و خواهرم 18 ساله بود ، ما با او در بالتیک بودیم. در آن زمان ما چیزی در قفسه ها نداشتیم ، اما آنجا تقریباً مانند خارج از کشور بود. فرهنگ دیگر ، مد ، کالاها. من همه چیز را به یکباره می خواستم. به یاد دارم که تمام پول را خرج کردم ، اما هیچ چیز به یاد ماندنی به دست نیاوردم و از سفر ناامید شدم. و خواهر کوچکتر 10 ساله من برای خودش یک کیف مسافرتی زیبا خرید و تمام پول را خرج کرد. من او را نفهمیدم و عصبانی بودم. اگر برای هر روز وسایل ضروری ندارید ، برای کیفی که به ندرت از آن استفاده می کنید هزینه کنید؟ ما حتی در این مورد اختلاف نظر داشتیم. اما خواهرم گفت که از هیچ چیز پشیمان نیست و او واقعاً این کیف را می خواهد. بعداً فهمیدم که به شجاعت او برای تحقق خواسته اش حسادت می کنم. این درس را تمام عمرم به یاد دارم. سپس ساختار بتنی عقل گرایی من شکسته شد. تا به حال ، با انتخاب ، احساسات و خواسته هایم را جلو می برم ، اما با خرد و دلیل مشورت می کنم.
شاید بهترین تمثیل در مورد نحوه ایجاد خواسته ها:
- یک مغازه در حومه جهان وجود داشت. برای مدت طولانی هیچ علامتی روی آن نبود - یک بار توسط یک طوفان منتقل شد و صاحب جدید شروع به خراب کردن آن نکرد ، زیرا همه ساکنان محلی قبلاً می دانستند که فروشگاه خواسته ها را می فروشد.
مجموعه فروشگاه بزرگ بود ، در اینجا تقریباً همه چیز را می توانید بخرید:
قایق های تفریحی بزرگ ، آپارتمان ها ، ازدواج ، پست نایب رئیس یک شرکت ، پول ، فرزندان ، شغل مورد علاقه ، چهره زیبا ، پیروزی در مسابقات ، اتومبیل های بزرگ ، قدرت ، موفقیت و موارد بسیار دیگر. فقط مرگ و زندگی فروخته نشد - این توسط دفتر مرکزی انجام شد ، که در کهکشان دیگری واقع شده بود.
همه کسانی که به فروشگاه آمدند (و کسانی هستند که آرزو می کنند ، هرگز وارد مغازه نشده اند ، اما در خانه مانده اند و فقط آرزو می کنند) ، اول از همه ، ارزش خواسته خود را پیدا کرده اند.
قیمتها متفاوت بود. به عنوان مثال ، شغلی که دوست دارید ارزش رها کردن ثبات و قابلیت پیش بینی ، تمایل به برنامه ریزی و ساختاردهی زندگی به تنهایی ، ایمان به قدرت خود را دارد و به خود اجازه می دهید در جایی که دوست دارید کار کند و نه در جایی که نیاز دارید.
قدرت کمی بیشتر ارزش داشت: شما باید برخی از اعتقادات خود را رها کنید ، بتوانید توضیحی منطقی برای همه چیز بیابید ، بتوانید دیگران را رد کنید ، ارزش خود را بدانید (و باید به اندازه کافی بالا باشد) ، به خودتان اجازه دهید که بگوید با وجود تأیید یا عدم تایید دیگران ، "من" ، خود را اعلام کنید.
برخی از قیمت ها عجیب به نظر می رسید - ازدواج تقریباً بدون هیچ چیزی به دست می آمد ، اما یک زندگی شاد گران بود: مسئولیت شخصی برای خوشبختی خود ، توانایی لذت بردن از زندگی ، شناخت خواسته های خود ، امتناع از تلاش برای مطابقت با اطرافیان ، توانایی قدردانی آنچه دارید ، به خودتان اجازه می دهید شاد باشید ، آگاهی از ارزش و اهمیت خود ، امتناع از پاداش "فداکاری" ، خطر از دست دادن برخی دوستان و آشنایان.
همه کسانی که به فروشگاه آمدند آماده نبودند که بلافاصله یک آرزو بخرند. برخی با دیدن قیمت ، بلافاصله برگشتند و رفتند. دیگران مدت ها در فکر بودند و پول نقد را می شمردند و به این فکر می کردند که از کجا پول بیشتری بگیرند. شخصی شروع به شکایت از قیمت های بسیار بالا کرد ، درخواست تخفیف کرد یا به فروش علاقه داشت.
و کسانی بودند که تمام پس اندازهای خود را برداشتند و آرزوی ارزشمند خود را دریافت کردند ، و در کاغذهای زیبا و خش خش پیچیده شده بودند. سایر مشتریان با حسادت به افراد خوش شانس نگاه می کردند ، شایعاتی که صاحب فروشگاه با آنها آشنا بود ، و این میل بدون هیچ مشکلی به آنها می رسید.
غالباً از صاحب فروشگاه خواسته می شود که قیمت ها را کاهش دهد تا تعداد مشتریان افزایش یابد. اما او همیشه امتناع می کرد ، زیرا کیفیت خواسته ها نیز از این امر رنج می برد.
وقتی از صاحبخانه پرسیده شد که آیا او از شکستن می ترسد ، سرش را تکان داد و پاسخ داد که در همه زمانها روحهای شجاعی آماده ریسک و تغییر زندگی خود ، رها کردن زندگی معمول و قابل پیش بینی ، قادر به باور خود وجود خواهند داشت ، داشتن قدرت و امکانات لازم برای پرداخت هزینه تحقق خواسته های خود.
و صد سال در درب فروشگاه اعلان بود: "اگر خواسته شما برآورده نشد ، هنوز بهای آن پرداخت نشده است."
توصیه شده:
درباره حرص و طمع مردانه و درباره کتهای خز زنانه
آندری زلوتنیکوف برای وبلاگ TSN "شما دوست دارید سوار شوید ، عاشق حمل سورتمه هستید" حکمت عامیانه . "سرش با وجود چشمهای سنگی مرده اش با زیبایی شگفت انگیز برخورد کرد. اما فقط سر او را دیدم الهه باشکوه تمام بدن مرمر خود را در خزهای پهن پیچید و با لرزش ، مانند یک گربه در یک توپ پیچیده نشست.
انواع و علل حرص. چگونه طمع را از بین ببریم
حرص چیست؟ ماهیت این مفهوم چیست؟ دلایل وقوع چیست؟ و اگر حرص و آز شما را آزار می دهد ، با چکار باید کرد؟ حرص و طمع یک تمایل بی حد و حصر برای تملک یا مصرف است. تعریف دیگری نیز وجود دارد که به طور مختصر و مختصر توضیح می دهد که حرص چیست - گرسنگی از ترس می ترسد.
ترس از فقر و حرص و طمع چگونه تجارت را نابود می کند
من اغلب از همکاران جوان می شنوم که چگونه هنگامی که مشتری جلسه را لغو می کند یا حتی نزد روانشناس دیگری می رود ، یا فقط می رود و تصمیم می گیرد که به اندازه کافی غذا خورده است ، ناراحت و عصبانی می شوند. من این س askال را می پرسم: "دقیقاً چه چیزی باعث می شود از تصمیم مشتری خود برای عدم مراجعه به شما عصبانی شوید؟"
اتصال دوگانه - کمی درباره افراد اسرار آمیز با خواسته های مضاعف
یک چیز جالب وجود دارد - پیام های دوگانه. این زمانی است که مادر به کودک می گوید "دوستت دارم" ، و در این زمان نفرت در چهره او دیده می شود. و کودک نمی تواند به هیچ یک از پیام ها واکنش نشان دهد تا دچار آشفتگی نشود. خوب ، اگر او معتقد باشد که مادر دوست دارد ، یک سیگنال مهم را نادیده می گیرد (به هر حال ، سیگنالی در مورد خطر).
حسادت و حرص و طمع این غم سنگین را به وجود می آورد
در هیچ موردی قصد حرص و آز را ندارم و حرص و حسد را تحقیر می کنم. برای چی؟ این در همه ما ذاتی است. و حتی جنبه های مثبت زیادی نیز دارد. حسادت غالباً توسعه را برانگیخته و الهام می بخشد. اگرچه ، البته ، ممکن است وجود را مسموم کند. حرص و طمع باعث می شود بیشتر مراقب خود ، منابع ، زمان و انرژی خود باشیم.