اتصال دوگانه - کمی درباره افراد اسرار آمیز با خواسته های مضاعف

تصویری: اتصال دوگانه - کمی درباره افراد اسرار آمیز با خواسته های مضاعف

تصویری: اتصال دوگانه - کمی درباره افراد اسرار آمیز با خواسته های مضاعف
تصویری: Old قدیمی ترین رمان تمام قد جهان】 داستان ژنجی - قسمت 1 2024, آوریل
اتصال دوگانه - کمی درباره افراد اسرار آمیز با خواسته های مضاعف
اتصال دوگانه - کمی درباره افراد اسرار آمیز با خواسته های مضاعف
Anonim

یک چیز جالب وجود دارد - پیام های دوگانه. این زمانی است که مادر به کودک می گوید "دوستت دارم" ، و در این زمان نفرت در چهره او دیده می شود. و کودک نمی تواند به هیچ یک از پیام ها واکنش نشان دهد تا دچار آشفتگی نشود. خوب ، اگر او معتقد باشد که مادر دوست دارد ، یک سیگنال مهم را نادیده می گیرد (به هر حال ، سیگنالی در مورد خطر). و اگر او باور نکند ، مادرم آزرده می شود (و این دوباره یک خطر است). به طور خلاصه ، هر کس ممکن است بگوید ، اما کودک دریافت کرد. گویی به نوعی سازوکاری است که هیچ راه خروجی از آن وجود ندارد.

این ارتباط فایده ای دارد (برای کسی که این گونه ارتباط برقرار می کند سودمند است): برقراری ارتباط با پیام های دوگانه ، همیشه حق با شما خواهد بود و طرف مقابل شما همیشه یک احمق است. هیچ گزینه ای وجود ندارد. بهترین ابزار ترولینگ

اما در اینجا ما در مورد کودکی صحبت نمی کنیم که یک بزرگسال به این طریق با او ارتباط برقرار می کند.

در اینجا ما در مورد بزرگسالانی صحبت می کنیم که "خواسته های" خود را به همان شکل تدوین می کنند. بنابراین من به نوعی رابطه می خواهم ، اما واقعاً نه. بنابراین من این شغل را می خواهم ، اما اگر به طور ناگهانی نتیجه ای حاصل نشد ، پس با آن انجیر ، من واقعاً نمی خواستم. یا من واقعاً این کار را می خواهم ، اما نیم ساعت برای مصاحبه دیر آمدم و با پیراهنی مچاله آمدم. خوب ، و غیره

در این قسمت می توان فرض کرد که نیازهای چنین فردی در دوران کودکی اصلاً برآورده نشده است. یعنی کودک چیزی در آنجا می خواست و بزرگترها در انجیر بودند. خواستن مضر نیست زیاد نمی خوای؟ اینجا رو ببین ، مریض شدی این در ساده ترین شکل آن است. و همچنین چنین بزرگسالانی بودند که فقط آنچه را که نمی خواست به کودک می دادند و در هیچ موردی آنچه را که او می خواست به او نمی دادند. آنها می گویند ، مادر بهتر می داند.

و سپس کودک متوجه می شود که خواستن در واقع گنگ است. و درد می کند. خواسته هایی که برآورده نمی شوند اگر کسی نداند دردناک و ناخوشایند است.

و خدا رحمتش کند ، وقتی این "دردناک" در بزرگسالان اتفاق بیفتد ، زنده می ماند. و برای یک کودک ، این یک تراژدی واقعی است.

و سپس شخص یاد می گیرد که دو طرفه بخواهد. خوب ، من به نوعی آن را می خواهم ، و به نظر می رسد که من آن را نمی خواهم ، و من آن را می خواهم ، نمی خواهم ، من سر شما را اذیت می کنم تا متوجه نشوید من واقعاً چه می خواهم. و چیزی که من نمی خواهم. و آیا من اصلا چیزی می خواهم؟

مشکل چنین فردی این است که او آنقدر می ترسد که این درد را تجربه کند - درد دریافت نکردن آنچه می خواهد ، به طوری که خودش نمی داند چه می خواهد. او فراموش کرد که چگونه می خواهد ، حتی در دوران کودکی.

و سپس این مهارت - مهارت خواستن ، باید دوباره توسعه یابد. خوب ، چگونه می توان مطبوعات را بارگیری کرد یا چگونه می توان با ویندوز دهم کار کرد. در ابتدا غیر معمول است ، و سپس مانند طاقچه است.

با این حال ، یک گرفتاری در اینجا وجود دارد. وقتی واقعاً چیزی را می خواهید و تمایل به رفتن در این جهت وجود دارد. یعنی شانس رسیدن به خواسته شما. اما احتمال بدست آوردن آن وجود ندارد. و این نیز باید درک شود.

اگرچه حتی اگر آن را دریافت نکنید ، باز هم بازخورد است. اما این یک داستان دیگر است.

پوشیدن ماسک راحت است. استفاده از ماسک زیاد راحت تر است. نکته اصلی این است که فراموش نکنید ، اما "من واقعی هستم" در پشت این ماسک ها کجاست.

توصیه شده: