درباره مادری

فهرست مطالب:

تصویری: درباره مادری

تصویری: درباره مادری
تصویری: چشم‌انداز: چگونه می‌توان به توافقی جمعی درباره زبان‌های مادری در ایران رسید؟ 2024, ممکن است
درباره مادری
درباره مادری
Anonim

دنیای زن پر از نقش های متفاوت است. مادر ، همسر ، عروس ، دوست دختر ، همکار ، دختر ، همسایه. نه نه. اینها زنان متفاوتی نیستند. آنها یکی و یکسان هستند.

هر یک از این نقش ها دارای یک سری قوانین و مقررات است که زن باید از آنها پیروی کند. اگر مادر ، پس مراقبت ؛ اگر یک همسر ، پس یک زن عاشق و اقتصادی ؛ اگر یک عروس است ، پس مطیع و ملایم ، و غیره

این قوانین از دوران کودکی در ناخودآگاه تأثیر می گذارد. یک دختر جوان با مجموعه ای از نگرش های ذهنی در مورد آنچه می توان و نمی تواند انجام شود به بلوغ می رسد. یک بار بسیار ناخوشایند ، می توانم به شما بگویم.

این نسخه های رفتاری در ایجاد احساس گناه بسیار مفید است. مادر باید مهربان ، مهربان ، دلسوز باشد. تصویر زنی با رژگونه سالم روی صورت ، با گرمای چشم ، که روی تخت فرزندش خم شده و لالایی می خواند ، فوراً در افکار من ظاهر می شود.

اما در زندگی اینطور نیست.

این مادر با موهای برآمده ، سیاهی زیر چشم ، از تخت کودک به آشپزخانه می شتابد. و هنوز پیاده روی و آمدن پسر بزرگتر از مدرسه وجود دارد. با او ، باید وقت داشته باشید تا همه درس ها را انجام دهید ، یک کاردستی بسازید. اوه بله … و شوهر من باید به زودی برگردد ، و احتمالاً او چیزی برای خوردن می خواهد ، اما شما ، طبق معمول ، وقت نداشتید ، زیرا کوچکتر نمی تواند با آن کنار بیاید. کتابهای هوشمندانه می نویسند که اگر کودکی گریه می کند ، نمی توانید او را فریاد بزنید ، باید فوراً آن را بردارید تا بتواند گرما و بوی مادر را احساس کند.

بله ، همه چیز درست است و همه چیز روشن است ، اما…. چرا نمی توانم آن را انجام دهم؟ مشکلی برام پیش اومده؟ و من مادر مهربان نیستم ، زیرا ، نه ، نه ، و شما گریه می کنید و سپس پشیمان می شوید. پس از همه ، پسر بزرگ مقصر خستگی من نیست و این که برادر کوچکترم تمام شب نخوابیده و اکنون مادرم مانند یک زیرک است. و من همسر بدی هستم: من شوهرم را با لباس های زیبا ملاقات نمی کنم ، اثری از آروغ زدن نوزاد روی لباس من وجود دارد و شام آماده نیست. بهتر است در مورد نظم در خانه سکوت کنید.

اما من یک زن هستم و دوست دارم خودم را فراموش نکنم. اما در اینجا نیز سوراخ هایی وجود دارد. خوب ، وقتی همه چیز را دوباره انجام دهم ، از خودم مراقبت می کنم. و همچنین می خواستم برای سایتم مقاله بنویسم. اما … این عموماً دیرتر است. اما من همه کارها را می کنم: نخودها را از لوبیا جدا می کنم و می توانید به توپ بروید.

و امور ، به شرط خوش شانس ، کل فضا را پر می کند: او فنجان را بر نداشت ، بشقاب را شستشو نداد ، و بچه ای که شما سعی کردید 2 ساعت به خوابش برود ، بعد از 5 دقیقه خواب دوباره توجه می طلبد

همانطور که می گویند ، مرخصی زایمان خوب است: صبح بلند شدم و برای خودم چای ریختم و عصر آن را نوشیدم.

من چه غلطی می کنم؟ چرا همه در طول روز به توجه من احتیاج دارند؟ حتی یک گربه دوست داشتنی وقتی با پاهای خود می مالد شروع به عصبانی شدن می کند. من قبلاً خیلی دوست داشتم صدای جیر جیر او را دوست داشته باشم ، اما امروز ناگهان شروع به آزار دادن کرد.

چرا همه به من احتیاج دارند؟ خوب ، حداقل کاری را خودتان انجام دهید ، وجدان داشته باشید. من می خواهم مانیکور کنم ، مقاله بنویسم ، کتاب بخوانم و برای خرید بروم. یکی ، بدون کالسکه و بچه !!!

بیشتر ادامه دهید؟ شاید همین کافی باشد. و هیچ چیز برای شکایت وجود ندارد. آیا واقعاً اینقدر بد است که فرزندان ، شوهر و گربه من به من نیاز داشته باشند؟

بله ، امروز پسر بزرگ در درس های خود به کمک نیاز دارد ، به همه س questionsالات پاسخ می دهد و یک پسر 11 ساله به پاسخ های منطقی نیاز دارد ، نه "من اینطور گفتم". اما چند سال دیگر او از من دور خواهد شد و من قبلاً از او درخواست توجه می کنم. من تماس می گیرم و می پرسم او کجاست و با چه کسی ، چه زمانی در خانه خواهد بود ، غذا خورد یا نه ، شما چطور هستید و غیره. و ، اوه ، چگونه نمی خواهم در این لحظه احساس غیر ضروری کنم.

و کودک به طور نامحسوس بزرگ می شود. حالا او مثل هوا به من نیاز دارد. بله ، حتی اگر شب ها نخوابم ، حتی اگر با یک دست غذا بخورم و توانایی خرید هر چیزی را که می خواهم ندارم ، زیرا کودک از شیر مادر تغذیه می کند ، اما به من نیاز دارد. آنها ممکن است مرا بترسانند که من به فرزندم بیاموزم که چگونه دست به کار شود و بنابراین من را خراب کند ، اما چقدر خوب است که به نحوه بوییدن او گوش دهم ، چگونه گونه اش به گونه من فشار می یابد. او به من نیاز دارد !!!!! همیشه اینطور نخواهد بود.

همه اینها خیلی زود از بین می رود. روزی قادر خواهم بود تا ناهار بخوابم ، هرچه می خواهم بخورم و در تمام طول روز در برنامه های مشاوره و اصلاح شرکت کنم. اما دیگر نیازی به من نخواهم داشت. در عوض ، من به شدت به آنها نیاز نخواهم داشت.

تا آن موقع…. من تلاش نخواهم کرد که همه چیز را دنبال کنم و با ایده های دیگران درباره مادر ، همسر و مهماندار ایده آل مطابقت داشته باشم. کسی فکر می کند خانه من آشفته است؟ من می توانم یک جارو و یک قاشق به آنها پیشنهاد کنم ، اجازه دهید آنها را در تعمیر آن کمک کنند.

چیزهای مهم جایگاه مهمی در زندگی دارند. عزیزانم به من نیاز دارند. و اگر انتخابی وجود دارد: نظافت یا پیاده روی با کودکان ، انتخاب من به نفع کودکان است. ترجیح می دهم به جای ریزوتو و سوشی ، سیب زمینی با کتلت بپزم. و در زمان باقی مانده ما برنامه های آینده نزدیک را با شوهرم بحث خواهیم کرد. همه چیز هرگز پایان نمی یابد و ما نمی دانیم که عزیزانمان تا کی در کنار ما خواهند ماند.

آنها اکنون به من نیاز دارند و این خوشبختی است !!! بگذارید این کار تا آنجا که ممکن است ادامه یابد.

در نهایت ، من می خواهم مثل مورد علاقه ام را به اشتراک بگذارم که در لحظات سخت زندگی به من کمک می کند

این در زمان آزار و شکنجه مسیحیان بود. یک خانواده مسیحی در یک روستا زندگی می کردند. تغذیه همسر و فرزندان کوچک برای پدر دشوار بود ، اگرچه او خستگی ناپذیر کار می کرد. اما او تمام اندوه خود را بر عهده خداوند گذاشت و معتقد بود که روزی همه چیز به سمت بهتر تغییر خواهد کرد. به نحوی ، برای تشویق خود و خانواده ، پدر این عبارت را روی پلاک حک کرد: "این همیشه نخواهد بود." و کتیبه را در مکان قابل توجهی در خانه قطع کرد.

سالها آزار و اذیت گذشت و زمان رفاه و آزادی فرا رسید. کودکان بزرگ شدند ، نوه ها ظاهر شدند. آنها در یک میز غنی در خانه والدین خود جمع شدند. ما دعا کردیم و از خداوند بخاطر هدایای ارسال شده تشکر کردیم.

پسر بزرگ ناگهان متوجه یک علامت قدیمی شد.

او به پدرش می گوید: "بیایید آن را کنار بگذاریم ،" بنابراین من نمی خواهم آن روزهای سخت را به خاطر بسپارم. به هر حال ، اکنون همه چیز تمام شده است.

- نه ، فرزندان من ، بگذارید آویزان شود. به یاد داشته باشید که این نیز همیشه اینگونه نخواهد بود. و این را به فرزندان خود بیاموزید. شخص باید بتواند از خداوند برای همه چیز تشکر کند. زمان سخت - ممنون از چالش. زندگی برای شما آسان است - با تشکر از ثروت. فقط او می داند چگونه باید قدردان باشد ، که همیشه از ابدیت یاد می کند.

با ایمان به شما

تاتیانا ساراپینا

مربی و مادر زنان هوشمند)

توصیه شده: