2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
چند سالی می گذرد که دختر جوان محیط مداوم و تهدیدآمیز را ترک کرد. قلدری در او وجود داشت ، رد شخصیت او ، تحقیر مداوم و بدرفتاری فیزیکی.
دختر نمی تواند این مکان را ترک کند ، دقیقتر ، او حتی در مورد آن فکر نمی کرد ، زیرا خود را در همه چیز مقصر می دانست و متقاعد شده بود که باید همه چیز را برطرف کند. دائماً در مورد وقایع منفی ، اشتباهاتی که مرتکب شده بود ، در مورد اینکه در شرایط کنونی چه کسی بوده است و چشم انداز او در نقش "هیچ" چیست ، همه این افکار ناراحتی را چند برابر کرده و او را به افسردگی شدید سوق داده است. یک روز او نتوانست زورگویی را تحمل کند و این مکان را ترک کرد.
بنابراین ، 2 سال گذشت.
در آن زمان ، او دچار PTSD مزمن شده بود. بی اعتمادی ، که در زمان وقوع آن بحران آغاز شد ، منجر به از دست دادن مهارت های اجتماعی شد ، که بعداً بر امکانات اجتماعی شدن او در محیط مساعد تأثیر گذاشت.
زندگی هنوز ثابت نمی ماند ، دختر بخشی از سایر گروه های اجتماعی شد.
اما ناتوانی در برقراری ارتباط با افراد دیگر (به هر حال ، این بسیار خطرناک است - یک قدم اشتباه ، و او دوباره "آنجا" خواهد بود ، توسط همه تحقیر شده و تنها خواهد بود) ، ناتوانی در شروع و حفظ گفتگو ، احساس ناراحتی شدید هنگام قرار گرفتن در جمع افراد دیگر ، تمام کارهایی که او قبلاً به راحتی و آزادانه انجام می داد ، اکنون مشکلات بزرگی ایجاد کرده است.
در این دوره ، رویدادهای بیرونی نشان دهنده ضعف او ، یا به سادگی نشان دادن ناتوانی او در برقراری ارتباط ، او را به ناامیدی کشاند.
او برای ارتقاء عزت نفس ، جملات تأییدی را تمرین کرد ، و این سود را به همراه داشت. در بیشتر موارد ، او از رفتار با خود به عنوان "یک تکه گه" خودداری کرد.
اما تقریباً هر روز او دوره های کوتاه مدت افسردگی و ناامیدی داشت ، که با دوره های کوتاه مدت سرخوشی (به دلیل تأییدها ، و سایر موارد) جایگزین شد. به طور کلی ، این او را خسته کرد و او ناامید شد که چنین قطبی از خلق و خوی او همیشه با او خواهد بود ، به طوری که قبلاً به بخشی از شخصیت او تبدیل شده است.
عدم امکان تعامل عادی با افراد دیگر ، احساس عدم درک او توسط دیگران و انزوا ، خلق و خوی دوقطبی - در چنین زمینه ای از وجود ، این فکر به ذهنش خطور کرد که اگر او بمیرد ، هیچ یک از اینها اتفاق نمی افتد.
از موردی به مورد دیگر ، با ناامیدی عمیق ، او شروع به استفاده از این فکر برای رضایت کرد. اگرچه او در مورد این افکار هیچ برنامه ای نداشت - او آنها را دوست داشت. به تدریج ، او شروع به گسترش مفهوم نحوه مرگ کرد. او شروع به تصور کرد که چگونه دفن شده است ، چگونه عزیزانش گریه می کنند و غمگین می شوند و کسانی که توجه او برای او مهم است. او نوعی لذت را تجربه کرد و تا حدودی نیاز به پذیرش را برآورده کرد (با تصور اینکه مردم چگونه برای او گریه می کنند ، اهمیت او را احساس کرد و دوستش داشت).
استفاده از افکار خودکشی به یک عادت تبدیل شده است. او به طور فزاینده ای از آنها به طور ناخودآگاه استفاده می کرد.
با توسعه ایده های خودکشی ، او که از اضطراب خسته شده بود جنبه های مثبت جدیدی از آن پیدا کرد. به عنوان مثال ، اینها نتیجه گیری هایی مانند "اگر بتوانم تصمیم به خودکشی بگیرم ، می توانم بر اضطراب غلبه کنم ، زیرا آنچه می تواند بدتر از مرگ و قوی تر از غریزه حفظ خود باشد ، که باعث ایجاد ترس می شود".
در غیاب حمایت و مددکاری که وی در پی داشت ، وضعیت او بدتر شد. مراجعه به متخصصان تغییرات محسوسی ایجاد نکرد ، تکنیک های خودیاری نیز بی تاثیر بودند. ناامیدی از ناامیدی ، بی فایده بودن روان درمانی ، وضعیت را تشدید کرد.
به تازگی ، دختر از مادرش مشارکت و حمایت می خواهد. اما مادرم نتوانست از او حمایت لازم را بکند.
سپس روزی فرا رسید که او در بیهودگی همه تلاش ها برای اصلاح وضعیت خود ، و پس از آن تصمیم به خودکشی ، خود را ثابت کرد.
او تصمیم گرفت این کار را به تاریخی که چند روز دیگر فرا می رسد موکول کند.
از آنجا که هدف خلاص شدن از عذاب آگاهی بود و نه مرگ ، او به نجات امیدوار بود. به گفته وی ، بعید است که او در روز مقرر خودکشی کرده باشد ، اما حمله دیگری از دیسفوریا می تواند به تراژدی ختم شود.
به طور معمول ، رفتار خودکشی شامل نشانه هایی است که آگاهانه و ناآگاهانه توسط خودکشی ها در مورد مقاصد خود ارسال می شود.
و مادر ، با دریافت سیگنال ها ، فهمید که دختر در چه وضعیت بحرانی است. آنها مکالمه ای داشتند که در آن مادرم ابراز همدردی و تمایل به حمایت از او در همه امور کرد.
این به دختر روحیه داد ، او تصمیم گرفت مبارزه را ادامه دهد و مطمئناً برنده خواهد شد. مشارکت شخص دیگری به او نیرو بخشید.
بعداً ، او تفکر مداوم چرخه ای در مورد خودکشی و وضعیت منفی او را تابو کرد. در نتیجه ، زمینه عاطفی تثبیت شده است. حال و هوای روزمره او اکنون مشتاق بود ، کمی متعالی بود. افکار دختر در حال حاضر با هدف حمایت از او و حمایت از عزم و اراده او در رسیدن به هدف بود.
بعداً ، این تفکر شکل "برنامه دستاورد" را با همه پیامدهای مثبت و منفی برای دختر به خود گرفت. اما این یک داستان دیگر است.
کتاب اندیشه هایی که ما را انتخاب می کنند دیوید کسلر خودکشی نویسنده آمریکایی دیوید فاستر والاس را توصیف می کند. به نقل از کتاب: "…. در سال 2005 ، والاس در سخنرانی فارغ التحصیلی خود در کالج کنیون ، به فارغ التحصیلان توصیه کرد "انتخابی آگاهانه و هوشمندانه داشته باشند که بر چه چیزی تمرکز کنند و از تجربه خود چه ارزشی بگیرند." وی گفت: "در حقیقت ، اگر نحوه انجام این کار را یاد نگیرید ، در بزرگسالی به طور کامل و کاملاً فریب خواهید خورد." این ضرب المثل قدیمی را به خاطر بسپارید که ذهن یک خدمتکار عالی است ، اما یک استاد وحشتناک است. مانند بسیاری از گفته ها ، این یکی در نگاه اول پیش پا افتاده و جالب نیست ، اما یک حقیقت بزرگ و وحشتناک در آن نهفته است. جای تعجب نیست که بزرگسالانی که خود را با اسلحه گرم می کشند تقریباً همیشه به سر خود شلیک می کنند. آنها به سمت استاد وحشتناک شلیک می کنند."
توصیه شده:
خودکشی نحوه درک و تشخیص. کمک مناسب و نامناسب
استرس ، افسردگی ، تحولات زندگی گاهی غیرقابل تحمل می شود ، ما را از هم می پاشد. هنگامی که رنج طولانی مدت طول می کشد و راهی برای تسکین وضعیت وجود ندارد. ناتوانی ، عدم کنترل ، تشدید رنج. در حال حاضر این می تواند نه تنها به یک خلق و خوی بد تبدیل شود ، بلکه به یک اختلال جدی تبدیل می شود که اگر به موقع کمک های روانی و گاهی روانپزشکی ارائه نشود ، ریشه می گیرد ، برمی گردد و تشدید می شود.
تمرینات معنوی و مراقبه افسردگی و خودکشی را نجات ندهید
خبر خودکشی رابین ویلیامز بازیگر مشهور بسیاری از مردم در نقاط مختلف جهان را شوکه کرد. همسرش سوزان اشنایدر در مورد این رویداد گزارش داد که این بازیگر افسرده و در حالت اضطراب مداوم است. در گذشته ، وی از اعتیاد به الکل و مواد مخدر رنج می برد ، اما در سال های اخیر پس از اتمام یادگیری دوست داشتن خود هوشیار بود.
نحوه مقابله با بحران خودکشی شرح مورد
در زیر یک تصویر مختصر از کار درمانی بر اساس مدل پیشنهادی کمک روانشناختی را به شما توجه می کنم. در آن ، می توانید دنباله ای از یک فرآیند درمانی را که در یک زمینه پدیدارشناختی شکل می گیرد ، پیدا کنید ، که توسط تمایلات خودکشی حاد تعیین می شود و در پس زمینه یک رویداد تروماتیک حاد که توسط مشتری تجربه می شود ، تعیین می شود.
رد تماس به عنوان خودکشی
یکی از مهمترین مراحل در مسیر "قهرمان" برای من مرحله "تماس" است ، هنگامی که قصد پیروی از "صدای قلب" ، پیروی از حرفه من ، کنارگذاشتن نظم تعیین شده و تصمیم به انجام قدمی به سوی ناشناخته ها اغلب ما سالها در این مرحله گیر می کنیم ، وانمود می کنیم که تماس را نمی شنویم و جرات انجام آنچه واقعاً می خواهیم را نداریم.
خودکشی غیر خودکشی در نوجوانان
رفتار خودآزاری مفهومی است که طیف وسیعی از اقدامات مرتبط با آسیب فیزیکی عمدی به بدن خود را توصیف می کند. چنین اقداماتی شامل بریدن ، ضربه زدن به بدن ، سوختگی ، سوزش با اجسام تیز ، خاراندن پوست و غیره است. خودآزاری در نوجوانی با ترکیبی از عوامل روانی ، اجتماعی ، فرهنگی و بیولوژیکی تعیین می شود.