2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-31 14:10
در واقع ، گورخر چه ربطی به آن دارد؟
در طول 100 هزار سال گذشته ، بدن انسان عملا تغییر نکرده است ، اما شرایط وجود آن تغییر کرده است. مغز مدرن در بدن "انسان غارنشین" قرار دارد که همانند هزاران سال پیش واکنش نشان می دهد. بنابراین ، یک نئاندرتال تحت استرس یا می جنگد یا فرار می کند. به همین دلیل است که روبرت ساپولسکی در کتاب روانشناسی استرس به تصویر گورخری اشاره می کند که بر فراز ساوانا می دوید و از یک شکارچی فرار می کند. به هر حال ، همه مکانیسم های استرس برای اطمینان از این دویدن یا مبارزه است. یک فرد مدرن که استرس را تجربه می کند ، به شدت روی مبل دراز کشیده ، سعی می کند راه حلی برای این مشکل پیدا کند ، به طور فعال با رویدادهای پخش شده از صفحه تلویزیون همدلی می کند ، یا متواضعانه در مقابل رئیس ایستاده است ، که او را به خاطر جرمش سرزنش می کند. و کل مجموعه تغییرات فیزیولوژیکی ، هورمون ها و سایر مواد که در واکنش استرس شرکت می کنند بر روی ماهیچه های بی حرکت می افتد. چنین اثراتی تجمعی است و به تدریج به بدن آسیب می رساند. البته ، شرایطی وجود دارد که در آن فرد از نظر زیست شناسی ، "پاسخ درست" را ، پاسخ بدن به استرس ، روشن می کند. به عنوان مثال ، در هنگام بلایای طبیعی ، اقدامات نظامی و سایر شرایطی که تهدیدی واقعی برای زندگی و سلامتی است. اما حتی در این موارد ، واکنشها اغلب چندان سازگار نیستند (حیرت ، وحشت و غیره).
بنابراین ما در مورد استرس چه می دانیم؟ به لطف والتر کنون ، اصطلاح "استرس" در سال 1920 در کاربردهای علمی استفاده شد. در آثار خود ، دانشمند مفهوم پاسخ جهانی "مبارزه یا فرار" را ارائه داد و مفهوم هموستاز را معرفی کرد.
هانس سلی این مفاهیم را با مفهوم سندرم سازگاری عمومی ادامه داد و گسترش داد و پیشنهاد کرد ماهیت سه فاز پاسخ به استرس را در نظر گرفته و آن را یک واکنش سازگارانه غیر اختصاصی (یعنی جهانی) بدن به عوامل استرس زای محیطی نامید.
درباره موشهای زخمی و تجدید نظر در مفهوم هانس سلی
در دهه 1930. G. Selye در زمینه غدد درون ریز کار می کرد و آزمایش های آزمایشگاهی روی موش ها انجام داد. بنابراین ، آزمایش بعدی او مطالعه اثر عصاره خاصی از تخمدان ها بود که اخیراً توسط همکارانش-بیوشیمیست ها-و با آن تزریق موش را آغاز کرد. اگر دانشمند این کار را با دقت بیشتری انجام دهد همه چیز خوب خواهد بود. با این حال ، در طول تزریق ها ، او دائماً موش ها را روی زمین می انداخت ، سپس آنها را با جارو در اطراف آزمایشگاه تعقیب می کرد. چند ماه بعد ، او به طور غیر منتظره ای متوجه شد که موش ها دچار زخم معده شده اند و غدد فوق کلیوی بزرگ شده اند ، در حالی که اندام های ایمنی کوچک شده اند. سلی خوشحال شد: او موفق شد تأثیر این عصاره مرموز را کشف کند.با این حال ، موش های گروه کنترل که با نمک تزریق شدند (و دانشمند نیز به طور سیستماتیک روی زمین انداخت و با جارو رانندگی کرد) ، در کمال تعجب دانشمند ، اختلالات مشابهی نیز یافت شد. سلی شروع به حدس و گمان در مورد عامل مشترک هر دو گروه کرد که باعث این تغییرات شد و به این نتیجه رسید که تزریق دردناک و موش های صحرایی در اطراف آزمایشگاه می تواند باشد. دانشمند آزمایشات خود را ادامه داد و موش ها را تحت تأثیر انواع استرس زا قرار داد (قرار دادن حیوانات نگون بخت در سقف ساختمان در زمستان یا در زیرزمینی با اتاق دیگ بخار ، وادار به ورزش و انجام عمل جراحی). در همه موارد ، افزایش بروز زخم ها ، افزایش غدد فوق کلیوی و آتروفی بافت های ایمنی مشاهده شد. در نتیجه ، هانس سلی نتیجه گرفت که همه موش ها استرس را تجربه می کنند و مجموعه مشابهی از پاسخ ها را به عوامل استرس زای مختلف نشان می دهد. او آن را سندرم سازگاری عمومی نامید. و اگر این عوامل استرس زا بیش از حد طول بکشد ، می تواند منجر به بیماری جسمی شود.
اشتباه هانس سلی دقیقاً چه بود؟ بر اساس مفهوم دانشمند ، پاسخ به استرس دارای سه مرحله است: مراحل اضطراب ، مقاومت و خستگی. در مرحله سوم خستگی است که بدن بیمار می شود ، زیرا ذخایر هورمون های آزاد شده در مراحل قبلی استرس به پایان رسیده است. ما مانند یک ارتش بدون مهمات هستیم. اما در حقیقت ، هورمون ها تخلیه نمی شوند. مهمات ارتش تمام نمی شود. برعکس ، اگر بدن انسان را با وضعیت مقایسه کنیم ، دولت (مغز) او منابع زیادی را صرف دفاع می کند ، در حالی که از سیستم مراقبت های بهداشتی ، امنیت اجتماعی ، آموزش و اقتصاد غفلت می کند. آن ها این واکنش استرس است که برای بدن مخرب تر از خود عامل استرس زا است.
اگر ما در حالت بسیج دائمی هستیم ، بدن ما زمان تجمع انرژی و منابع را نخواهد داشت و ما به سرعت شروع به خستگی می کنیم. فعال شدن مزمن سیستم قلبی عروقی می تواند منجر به ایجاد فشار خون بالا و سایر بیماری های قلبی عروقی شود. و این ، به نوبه خود ، زمینه ای مناسب برای ایجاد چاقی و دیابت است.
دو فیل روی تاب
مدل هموستاز آشنا و آشنا برای همه ما توسعه خود را در مفهوم آلوستاز یا توانایی بدن برای حفظ ثبات از طریق تغییرات یافت. به عبارت دیگر ، آلوستاز با هماهنگی تغییرات مغز در یک اندام واحد ، بلکه در کل ارگانیسم به طور کلی ، از جمله تغییرات در رفتار ، همراه است. علاوه بر این ، تغییرات آلوستاتیک می تواند در شرایط انتظار انحراف از هنجار هر پارامتر رخ دهد.
استعاره یا مدلی غیرعادی از بیماریهای مرتبط با استرس وجود دارد "دو فیل در حال حرکت". اگر دو کودک کوچک را در نوسان قرار دهید ، حفظ تعادل برای آنها دشوار نخواهد بود. این استعاره ای برای تعادل آلوستاتیک (نوساناتی است که به راحتی می توان آن را در تعادل نگه داشت): هیچ استرس وجود ندارد و کودکان دارای سطح پایینی از هورمون های استرس هستند. اما در صورت بروز استرس ، سطح هورمون های استرس به شدت افزایش می یابد ، گویی دو فیل بزرگ و دست و پا چلفتی را روی تاب می گذاریم. اگر سعی کنیم تاب را هنگامی که دو فیل روی آن نشسته اند متعادل نگه داریم ، این امر به انرژی و منابع زیادی نیاز دارد. و اگر ناگهان یک فیل ناگهان بخواهد از تاب برود؟ بنابراین ، فیل ها (سطوح بالای هورمون های استرس) می توانند تعادل را در برخی جنبه ها بازیابی کنند ، اما به دیگر عناصر سیستم آسیب می رسانند (فیلها باید زیاد تغذیه شوند و یا می توانند با کندی خود همه چیز را زیر پا بگذارند و از بین ببرند). مانند این استعاره ، پاسخ طولانی مدت به استرس می تواند باعث آسیب جدی و طولانی مدت به بدن شود.
ترس چشمهای بزرگ
دارد
استرس نه به خود عوامل استرس ، بلکه نگرش ما نسبت به آنها ایجاد می شود. به همین دلیل است که هر کس واکنش متفاوتی به یک رویداد استرس زا نشان می دهد. البته ، انواع معمولی از واکنش های استرس وجود دارد و نمونه های زیادی از همه گیری های روانی گسترده و شرایط وحشت در شرایط استرس شدید وجود دارد. اما اگر به تجربه فردی تجربه استرس و راههای مقابله با آن روی آوریم ، طبیعت فردی چنین واکنش هایی همیشه قابل توجه است. نقش مهمی در این امر با درک وضعیت استرس زا و نگرش نسبت به آن در یک فرد خاص ایفا می شود.
انتظار استرس می تواند به یک عامل استرس زا تبدیل شود. ما از طریق تخیل خود می توانیم" title="تصویر" />
ترس چشمهای بزرگ
دارد
استرس نه به خود عوامل استرس ، بلکه نگرش ما نسبت به آنها ایجاد می شود. به همین دلیل است که هر کس واکنش متفاوتی به یک رویداد استرس زا نشان می دهد. البته ، انواع معمولی از واکنش های استرس وجود دارد و نمونه های زیادی از همه گیری های روانی گسترده و شرایط وحشت در شرایط استرس شدید وجود دارد. اما اگر به تجربه فردی تجربه استرس و راههای مقابله با آن روی آوریم ، طبیعت فردی چنین واکنش هایی همیشه قابل توجه است. نقش مهمی در این امر با درک وضعیت استرس زا و نگرش نسبت به آن در یک فرد خاص ایفا می شود.
انتظار استرس می تواند به یک عامل استرس زا تبدیل شود. ما از طریق تخیل خود می توانیم
اگر ما پاسخ استرس را بیش از حد "روشن" کنیم ، یا نتوانیم با خاتمه رویداد استرس زا آن را "خاموش" کنیم ، پاسخ استرس می تواند مخرب باشد. و در اینجا توجه به موارد زیر مهم است: این خود استرس (یا عوامل استرس زا) ، حتی استرس مزمن یا شدید ، نیست که منجر به ایجاد بیماری می شود. استرس فقط خطر ایجاد یا تشدید اختلالات قبلی را افزایش می دهد.
مغز غده اصلی یک فرد
است
سیستم عصبی سمپاتیک نقش کلیدی در پاسخ به استرس ایفا می کند. به لطف او است که بدن تحت شرایط استرس (شتاب ضربان قلب ، افزایش جریان خون به عضلات ، آزاد شدن آدرنالین و نوراپی نفرین ، سرکوب هضم و غیره) فعال و فعال می شود. نقش مهمی در این امر با تغییر در حوزه هورمونی (افزایش ترشح برخی از هورمون ها و کاهش در برخی دیگر) ایفا می شود. اما غدد محیطی از کجا آمده اند؟" title="تصویر" />
مغز غده اصلی یک فرد
است
سیستم عصبی سمپاتیک نقش کلیدی در پاسخ به استرس ایفا می کند. به لطف او است که بدن تحت شرایط استرس (شتاب ضربان قلب ، افزایش جریان خون به عضلات ، آزاد شدن آدرنالین و نوراپی نفرین ، سرکوب هضم و غیره) فعال و فعال می شود. نقش مهمی در این امر با تغییر در حوزه هورمونی (افزایش ترشح برخی از هورمون ها و کاهش در برخی دیگر) ایفا می شود. اما غدد محیطی از کجا آمده اند؟
دو هورمون برای پاسخ به استرس حیاتی هستند - آدرنالین و نوراپی نفرین.آنها توسط سیستم عصبی سمپاتیک تولید می شوند. علاوه بر این ، گلوکوکورتیکوئیدها که توسط غدد فوق کلیوی تولید می شوند ، نقش مهمی را ایفا می کنند ، تحت استرس ، آدرنالین در عرض چند ثانیه شروع به فعالیت می کند و گلوکوکورتیکوئیدها اثر خود را برای چند دقیقه و گاهی اوقات حفظ می کنند. همچنین ، در هنگام استرس ، پانکراس شروع به تولید گلوکاگون می کند ، که همراه با گلوکوکورتیکوئیدها ، سطح گلوکز خون را افزایش می دهد (ماهیچه ها برای "مبارزه یا فرار" به انرژی نیاز دارند). غده هیپوفیز همچنین پرولاکتین تولید می کند که عملکردهای باروری را مهار می کند (در هنگام استرس ، نه قبل از رابطه جنسی و زایمان) ، و همچنین اندورفین ها و آنکفالین ها ، که درد را کسل کننده می کند (به همین دلیل است که یک سرباز در وسط نبرد ممکن است متوجه آسیب جدی نشود. برای مدت طولانی)
علاوه بر این ، غده هیپوفیز وازوپرسین تولید می کند که نقش مهمی در پاسخ قلبی عروقی به استرس دارد. هورمونهای سیستم تولید مثل (استروژن ، پروژسترون ، تستوسترون) و همچنین هورمون رشد سوماتوتروپین و انسولین سرکوب می شوند که به بدن در تجمع انرژی در شرایط عادی کمک می کند.
به عبارت دیگر ، هنگامی که در حال فرار از یک شکارچی در ساوانا هستید ، مطمئناً به فکر یک شام یا زایمان خوشمزه نخواهید بود. و بعید است که بدن شما برای تجدید و رشد زمان داشته باشد.
دارایی در حساب بانکی
بدن ما مواد مغذی را به شکل تجمع می دهد" title="تصویر" />
دارایی در حساب بانکی
بدن ما مواد مغذی را به شکل تجمع می دهد
چرا مریض هستیم؟ ما برای برداشت دارایی ها از سپرده "جریمه می پردازیم". بیایید مثال دیابت را در نظر بگیریم. دیابت نوع 1 با کمبود انسولین خود مشخص می شود. گلوکز و اسیدهای چرب موجود در خون به پلاک های "بی خانمان" یا آترواسکلروتیک تبدیل می شوند. نیازهای انسولین شروع به افزایش می کند و کنترل آن را سخت تر می کند. توسعه دیابت و عوارض ناشی از آن در حال تسریع است. در مورد دیابت نوع 2 ، تمایل به اضافه وزن وجود دارد. سلولهای چربی نسبت به انسولین حساسیت کمتری دارند - "هیچ اتاق خالی در هتل وجود ندارد." سلول های چربی متورم می شوند. گردش گلوکز و اسیدهای چرب در خون همچنان ادامه دارد. لوزالمعده شروع به تولید انسولین بیشتر می کند و سلولهای آن به تدریج شروع به تجزیه می کنند. این امر گذار از دیابت نوع 2 به دیابت نوع 1 را توضیح می دهد.
"حمله یا فرار" یا "مراقبت و حمایت"؟
مطالعات اخیر نشان داده است که پاسخ استرس به حمله یا اجرا در مردان شایع تر است ، در حالی که مکانیسم متفاوت مراقبت و حمایت اغلب در زنان ایجاد می شود. زنان از فرزندان خود مراقبت می کنند و روابط اجتماعی برقرار می کنند. این به دلیل تولید اکسی توسین در زنان در هنگام استرس است که مسئول غریزه مادر و پیوند تک همسری با مرد است. بنابراین ، پاسخ به استرس نه تنها ممکن است آمادگی برای مبارزه یا فرار طاقت فرسا باشد ، بلکه تمایل به برقراری ارتباط و جستجوی حمایت اجتماعی است. و البته تفاوتهای جنسیتی چندان شدید نیست: زنان همچنین می توانند الگوی "حمله یا فرار" و مردان - جستجوی ائتلاف و حمایت اجتماعی داشته باشند.
ادامه دارد…
Cit. بر اساس کتاب "روانشناسی استرس" نوشته رابرت ساپولسکی ، 2020
توصیه شده:
حقایق و افسانه ها در مورد اعتیاد به الکل
همه ما به طریقی به این پدیده وحشتناک برخورد کرده ایم. شخصی با یک فرد معتاد زندگی می کند ، والدین کسی از مشروبات الکلی رنج می برند. کسانی که زندگی آنها تحت تأثیر اعتیاد به الکل قرار گرفته است ، روزگار سختی را سپری می کنند. چگونه به یک معتاد کمک کنیم؟ ارثی است؟ چگونه درمان می شود؟ 1) آیا اعضای خانواده می توانند به نوعی بر اعتیاد به الکل تأثیر بگذارند؟ بله آنها میتوانند.
حقایقی جالب در مورد روانشناسی انسان شما این را در مورد خودتان نمی دانستید
شما نمی توانید به غذا ، رابطه جنسی و خطرات توجه نکنید. آیا توجه کرده اید که مردم همیشه برای مشاهده صحنه های تصادف توقف می کنند؟ در واقع ، ما نمی توانیم وضعیت خطر را نادیده بگیریم. هر فرد دارای قسمت خاصی از مغز است که مسئول زنده ماندن است و می پرسد:
افسانه ها و حقایق در مورد روان پریشی
افسانه ها و حقایقی در مورد روان پریشی . کلمه "سایکوسوماتیک" مطمئناً جادویی است. در غیر این صورت ، چگونه می توان این بحث ها ، شدت شور و شوق ناشی از آن را توضیح داد؟ از انکار کامل داروهای روان تنی گرفته تا عبارت "همه بیماریها ، به غیر از بیماری های جنسی ، از اعصاب هستند (و اینها مشکوک هستند.
چگونه استرس را مدیریت کنیم؟ چگونه با استرس مقابله کنیم؟
اخیراً ، بسیاری از مردم شکایت دارند که وقت انجام هیچ کاری را ندارند ، همه چیز آنها را آزار می دهد - شوهر بد است ، رئیس عصبانی است ، بچه ها عصبانی هستند (آنها آنچه را که می خواهند انجام نمی دهند) ، استرس زیادی وجود دارد ، وظایف در محل کار ، شما باید زمان داشته باشید تا همه چیز را به موقع و کنترل کنید ، گاهی اوقات باید کار را در خانه به پایان برسانید.
ویژگی های تشکیل استرس: عوامل بروز ، انواع و علائم. تکنیک های روان درمانی برای درمان اثرات استرس
در عصر توسعه فعال اطلاعاتی و نیازهای شخصی ، پدیده مقاومت در برابر استرس دیگر به عنوان یک عامل مخرب استاندارد در نظر گرفته نمی شود ، بلکه بخشی از تجزیه و تحلیل یک مشکل گسترده است. نیاز به سازگاری با پویایی روزافزون ریتم زندگی باعث گسترش اجباری چارچوب فضای فردی می شود.