مردی که از نظر احساسی در دسترس نیست: چرا چنین شرکایی را انتخاب می کنیم و چگونه آن را تغییر دهیم

فهرست مطالب:

تصویری: مردی که از نظر احساسی در دسترس نیست: چرا چنین شرکایی را انتخاب می کنیم و چگونه آن را تغییر دهیم

تصویری: مردی که از نظر احساسی در دسترس نیست: چرا چنین شرکایی را انتخاب می کنیم و چگونه آن را تغییر دهیم
تصویری: چرا شرکای عاطفی در دسترس را انتخاب می کنیم؟ // کوچینگ استفانی لین 2024, آوریل
مردی که از نظر احساسی در دسترس نیست: چرا چنین شرکایی را انتخاب می کنیم و چگونه آن را تغییر دهیم
مردی که از نظر احساسی در دسترس نیست: چرا چنین شرکایی را انتخاب می کنیم و چگونه آن را تغییر دهیم
Anonim

اگر یکی از شرکا سهم پرخاشگری خود را رد کند ، احساسات را منجمد کند ، دیگری مجبور است آنها را در اندازه دو برابر نشان دهد.

کسی باید به ما نشان دهد: اینجا هوا سرد است ، اما اینجا دردناک و خطرناک است. کسی باید آنها را به خود بیاورد ، به "سرمازدگی" اشاره کند ، به آنها بیاموزد که احساسات خود را به اندازه کافی بیان کنند.

من اغلب به مشتریان خود یادآوری می کنم که اگر بی تفاوتی ، غرور ، بی تفاوتی را نشان دهند ، "توجه نکنید" ، شرکا چاره ای ندارند جز تحریک به تجلی زندگی.

اصلا بهتر از هیچی بهتر است به اشک ها نگاه کنید تا تماشای "یخبندان" موجود.

از تجاوز ، نفرت ، تحریک استفاده می شود.

افسوس…

مرد به احساسات زن نیاز دارد.

بنابراین او با Anima خود (م femaleلفه زن روان مرد) تماس خود را بازیابی می کند ، احساسات خود را قانونی می کند. اگر در کنار او زنی دچار سرمازدگی عاطفی باشد ، مرد وارد یک کلیشه اجتماعی می شود - او مردانگی خود را از طریق پرخاشگری بیان می کند.

آنیمای مرد چگونه آشکار می شود؟

شکل گیری آنیمای مرد تحت تأثیر مادر است.

او اولین و مهمترین شخصیت قانونی عاطفی است.

اگر رفتار مادر بی تفاوت ، سرد ، خویشتندار بود ، پسرک بدون مثال نشان دادن احساسات خود در ارتباط بزرگ می شود.

مادری که نتوانسته است احساسات قوی کودک را مهار کند (بدون آنکه توضیح دهد چه اتفاقی برای او می افتد).

کودک یک رابطه عاطفی تثبیت شده را تجربه نمی کند ، یک مثال مثبت از ارائه و بازتاب احساسات خود. برای او دشوار است که با آنها کنار بیاید ، با قدرت احساسی خود کنار بیاید و سپس به این نتیجه می رسد که احساسات اضافی است.

پسر با از دست دادن ارتباط با Anima خود ، وارد یک کلیشه اجتماعی می شود - احساسات را بی ارزش می کند و مردانگی خود را از طریق قدرت و پرخاشگری نشان می دهد.

اگر مادر نه تنها نتواند تجربیات سخت دوران کودکی را هضم کند ، بلکه نگرانی های خود را در کودک قرار دهد ، وضعیت بسیار بدتر است.

وقتی احساسات پیچیده خود و مادری آنها به طرز غیرقابل تحملی زیاد شود ، کودک با رنج روحی غیرقابل تحملی روبرو می شود.

محافظت ایجاد می شود - روان "منطقه مشکل" را خاموش می کند.

تماس با حساسیت و عاطفی (با Anima شما) ممنوع است ، به عنوان دردناک سرکوب می شود.

در بزرگسالی ، این خود را غیرقابل دسترس بودن احساسی نشان می دهد.

در بزرگسالی ، چنین مردی به دنبال تکرار رابطه ای است که در خانواده والدین وجود داشت. احساسات زنان برای او غیرقابل تحمل خواهد بود. او از درد ناشی از ملاقات با احساسات اجتناب می کند ، خود را در برابر آنها محافظت می کند: ارزش را کاهش می دهد ، پیش بینی ها را دور می اندازد ، نادیده می گیرد ، احساسات زن را انکار می کند.

زن چه می کند؟

بیشتر اوقات ، آن را در حالت "نجات" قرار می دهد ، با این اعتقاد که قادر خواهد بود "قطعه یخ" را فتح کند. او دلایل عدم دسترسی عاطفی یک مرد را در خود جستجو می کند ، تاکتیک ها و استراتژی های رفتاری را تغییر می دهد ، در جستجوی راه حلی برای مشکل می جنگد.

تنها دلیل عدم دسترسی عاطفی در او نیست.

س Anotherال دیگر مربوط است: چرا او چنین مردی را انتخاب کرد؟

چرا با وجود این همه درد ، این ارتباط را حفظ می کند؟

بنابراین بیایید دلایل اصلی را بررسی کنیم.

1. ترس از صمیمیت

اینطور می شود. با ذهن خود می خواهید لطیف ترین و شادترین رابطه را داشته باشید ، و ضمیر ناخودآگاه شما یک پارچه قرمز تکان می دهد و فریاد می زند: "بس کن ، آنجا نرو. آنجا بد است."

اگر به خاطر دارید که اصل اساسی ناخودآگاه اصل ایمنی و لذت است ، می توانیم فرض کنیم که رابطه برای شما با چیزی ارتباط دارد که کاملاً ناامن و لذت کمی است. دلیل آن ممکن است در مدل اولین رابطه ای باشد که از دوران کودکی به یاد می آورید - رابطه بین پدر و مادر یا سایر شخصیت های مهم.

سپس پیوند با یک شریک در دسترس ، راهی عالی برای اجتناب از صمیمیت واقعی ، برای محافظت از خود در برابر زخم های روانی است.

2. در کودکی احساس می کردید غیر ضروری یا رها شده اید

عدم توجه ، مراقبت و گرما برای شما بیشتر یک هنجار است تا یک آسیب شناسی. در تصویری که از جهان دارید ، عشق مشروط و بدون طغیان است ، مراقبت بسیار ضروری است (به عنوان مثال ، بیماری). به ذهن شما خطور نمی کند که می توانید بدون مبارزه و رنج دوست داشته باشید.

شما به عنوان یک فرد بالغ ناخودآگاه تلاش می کنید تا الگوی رابطه ای را که در آن احساس طبیعی می کنید ، بازتولید کنید. شریکی پیدا خواهید کرد که احساس می کنید با او غیر ضروری و رها شده هستید. شما ، بدون آنکه بدانید ، مردانی را می خوانید که در کنار آنها فرصتی برای درمان آسیب های دوران کودکی شما وجود دارد.

به هر حال ، یک مرد از نظر احساسی "در مورد شما" مشکلات رشد خود را نیز حل می کند.

شما با روان رنجوری های دوران کودکی خود یکدیگر را تکمیل خواهید کرد.

3. عزت نفس پایینی دارید

اگر در خانواده ای بزرگ شده اید که قوانین واضح و توزیع مسئولیت ها وجود دارد و فرزندان در وضعیت اعضای ناتوان خانواده قرار دارند ، این احتمال وجود دارد که خود را بی ارزش از نظر عشق بدانید. یک کودک کوچک تصویر خود را بر اساس پیامهایی که دنیای خارج برای او ارسال می کند ، شکل می دهد. اگر مورد ستایش و محبت قرار گیرد ، یاد می گیرد که خود را دوست داشته باشد. در صورت رد و مجازات ، او تصویری بد از خود شکل می دهد.

اگر عزت نفس پایینی دارید ، شرم دارید که وقت دیگران را بگذارید و نظر خود را بیان کنید. از خرید وسایل یا زیورآلات برای خود پشیمان هستید. منافع خود را فدای منافع دیگران می کنید ، به آنچه دیگران در مورد شما می گویند اعتقاد دارید ، با انتظارات آنها سازگار می شوید. ارزش خود را در پرتو برداشت منعکس شده شریک زندگی خود از شما دارد. اگر او خوشحال است ، شما عالی هستید. ناراضی - "samaduravinovata".

در اعماق قلب ، شما اعتقاد ندارید که لیاقت خوشبختی را دارید. بلکه شما معتقدید که باید حق لذت بردن از زندگی را کسب کنید.

4- روابط برای شما ارزشمند نیست

شاید در این مرحله ، اولویت های زندگی شما اصلاً روابط نیستند ، بلکه شغل ، تحصیل ، توسعه خود ، دوستان است. یا چیز دیگری. شاید ارزش شما آزادی و خودآگاهی باشد و روابط به دست آوردن آن را دشوار می کند. وقتی اهداف و ارزشها با یکدیگر در تضاد باشند ، شرکایی را انتخاب خواهید کرد که شما را از یکدیگر دور نگه می دارد.

5. از آنجایی که شما نتوانسته اید از والدین خود گرمی و محبت دریافت کنید ، نسبت به نوع مردی که از نظر احساسی با آنها آشنا هستید واکنش تندی نشان می دهید

شما سعی می کنید او را با عشق خود تغییر دهید. شما می خواهید مفید و مورد نیاز باشید. شما معتقدید که مسئولیت ایجاد روابط خوب کاملاً با ما است.

بنابراین ، مردان غایب احساسی را انتخاب کنید که این احساس را تقویت کنند که همه چیز فقط به شما بستگی دارد.

شاید شما به عشق والدین خود ناموفق مبارزه کرده اید و اکنون سعی می کنید "عدالت" را با شریک خود بازگردانید.

اما هر آنچه در گذشته وجود نداشت یا دردناک بود ، این همان چیزی است که شما در حال حاضر سعی در "تعمیر" آن دارید.

6. رابطه با مردی که از نظر احساسی در دسترس نیست تلاشی است که مسئولیت زندگی شما را بر عهده نمی گیرد

شما در حدس زدن احساسات و اعمال یک مرد ، روشن کننده نیازهای او ، حرفه ای هستید ، اما نمی خواهید چیزی در مورد نیازهای خود بدانید. شما ارتباط خود را با احساسات خود از دست داده اید. شما از تصمیم گیری در مورد زندگی خود و مسئولیت عواقب انتخاب ها می ترسید.

در حقیقت ، شما هیچ چیز در مورد خود نمی دانید ، می ترسید که با درک ناخوشایند زندگی خود روبرو شوید ، بنابراین فرار از "بهبود" زندگی شخص دیگر برای شما آسان تر است.

وقتی وارد یک رابطه چشمگیر می شوید ، از نگاه کردن به درون خود امتناع می کنید.

آیا امکان خروج از حلقه معیوب روابط با یک شریک عاطفی غیرقابل دسترس وجود دارد؟

در این مرحله ، من پیشنهاد می کنم که بایستید و از زاویه دیگری به وضعیت نگاه کنید.

همانطور که می دانید ، همه چیز در خود ماست.

جهان خارج بازتابی از جهان درونی است.بنابراین ، شریک در دسترس آنچه را که در شما وجود دارد منعکس می کند. او نمی تواند چیزی را که قبل از او وجود نداشت به تصور شما وارد کند. او فقط می تواند آنچه هست را تقویت کند.

شادی و علاقه در زندگی وجود دارد - یک شریک این کار را افزایش می دهد.

بیزاری از خود وجود دارد - افزایش می یابد.

ترس از صمیمیت وجود دارد - شما هرگز با شریک زندگی خود احساس امنیت نخواهید کرد.

هیچ اعتقادی وجود ندارد که شما مستحق مراقبت و دوست داشتن هستید - در باور خود تقویت خواهید شد.

همانطور که گفتم ، شما به نوع آشنایی از افراد عاطفی غیرقابل دسترس پاسخ می دهید.

شما سعی می کنید تجربیات احساسی دوران کودکی را از روابط با عزیزانی که قبلاً مشابه شما رفتار می کردند ، بازسازی کنید. شما عادت کرده اید رفتار اطمینان بخش و دافعه کننده یک عزیز را تغییر دهید. در سناریوی زندگی شما ، این "در مورد عشق" است.

در رابطه با مردی غیرقابل دسترسی ، همیشه جایی برای خواب وجود دارد که این بار همه چیز ممکن است متفاوت باشد. شما به دلیل ترس از پایان دادن به امیدهای درک و مراقبت که به شدت به آن احتیاج دارید ، "روی یک شیء بد عقب می روید".

شما در دنیایی از رویاها زندگی می کنید ، جایی که مردی که با او ناراضی هستید از نظر شما به مردی تبدیل می شود که باید از نظر شما باشد و قطعاً به لطف تلاش های شما او را تبدیل خواهد کرد.

این بدان معناست که با غلبه بر غیرقابل دسترسی بودن ، آنچه را که نیاز دارید - عشق بی قید و شرط ، امنیت ، صمیمیت را به دست خواهید آورد.

آیا می فهمی؟

آن ها همیشه جایی برای امید به "برنده شدن" شریک زندگی و به دست آوردن شادی شخصی به عنوان جایزه وجود دارد.

من تکرار می کنم که همه چیز در شماست.

هیچ چیزی در رابطه شما وجود ندارد که مربوط به شما نباشد. "مشکلات روابط" مشکلات درونی هستند که از مشکلات روانی حل نشده شکل می گیرد.

بازسازی شریک ، پس انداز ، پیروزی ، "انجام کار خوب" ، درمان آسیب روانی او ، به عنوان درمانگر ، منطقی نیست. شما نمی توانید در قبال تصمیمات و اقدامات دیگران مسئولیت پذیر باشید ، اما همیشه می توانید در مورد اینکه چگونه می توانید یا نمی توانید با خود انجام دهید به آنها بگویید.

متداول ترین س inال در چنین مواردی "چه باید کرد؟" است.

پاسخ من این است که خودتان را بفهمید ، سناریوهای معمول زندگی را کنار بگذارید ، با باورهای محدود خود کار کنید.

انتزاعی به نظر می رسد و مشخص نیست دقیقاً چه چیزی باید تغییر کند؟

سپس چند نکته کاربردی: افزایش عزت نفس ، تعیین آنچه از رابطه خود می خواهید ، رعایت محدودیت های شخصی ، مسئولیت "برای دو نفر" را بر دوش شکننده خود قرار ندهید ، مراقب تعادل "بخشیدن" باشید -and-take”، با افرادی تماس بگیرید که به شما در مقابله با ترس ها و باورهای شما کمک می کنند.

برای درک عمیقتر پدیده انتخاب شریک در دسترس ، توصیه می کنم کتابها را بخوانید:

رابین نوروود "زنانی که بیش از حد دوست دارند"

Macavoy E. ، Israelson S. "سندرم مرلین مونرو" ،

دیوید پی سلانی ، توهم عشق. چرا یک زن به سوء استفاده کننده خود برمی گردد.

توصیه شده: