2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
می دانید ، گاهی اوقات خود را در جایی پیدا می کنید که سخت است.
کجاست باد زندگی در چهره شما ، یک باران خوب ناخوشایند یا حتی بدتر - برف خاردار و مجبور می شوید جایی بروید ، بدون اینکه واقعاً بدانید کجا. فقط یک آدرس ناخوانا وجود دارد. نه حتی یک آدرس ، بلکه یک جهت. حتی مطمئن نیستید که آن را پیدا خواهید کرد؟ و اگر آن را پیدا کردید ، آنجا چه چیزی خواهد بود؟
و فقط برخی از نشانه های عجیب و قابل فهم گاهی اوقات پیشنهاد می دهند: "همه چیز درست است ، شما به جایی که نیاز دارید می روید".
اما چقدر سخت است.
و این "دشوار" تنها زمانی قوی تر می شود که به چیزی شبیه به این فکر کنید:
"چقدر خوب بود جایی که نیازی به رفتن به جایی نبود. جایی که یک پتو گرم وجود دارد ، جایی که همه چیز آشنا و قابل پیش بینی است. کمی خسته کننده ، اما گرم. جایی که حتی یک نفر کنار من خوابیده بود. جایی که همه چیز روشن است ، چگونه بود و چگونه خواهد بود. و حتی خودم تصمیم نگرفتم. خوب ، اجازه دهید. هر چیزی بهتر از گام برداشتن در این جاده غیرقابل پیش بینی ، اما به نوعی آشنا است."
و این صدا با موارد زیر منعکس می شود:
"چرا لعنتی بیرون آمدم و رفتم جایی که معلوم نبود؟ این جاده عجیب ، چرا به نوعی آن را به خاطر می آورم؟ انگار او را در خواب دیدم. در رویای دور کودکی. همه این خانه ها ، درختان ، حتی باد به نظر می رسد: "شما در مسیر درست حرکت می کنید ، به حرکت خود ادامه دهید." و دیگر جایی برای رفتن ندارید. چون شما هم راه برگشت را نمی بینید.
با احساس عجیب و غریب آشنا و ناآشنا ، می فهمید که در یک رویا مطمئناً می دانستید که چیز بسیار مهمی در پیش است و به خودتان قول داده اید که روزی به آنجا خواهید رسید.
و در اینجا شما می توانید افکار خود را بجوید. و شما حتی بلافاصله متوجه نمی شوید که ابری که برف و باران آورده است پشت سر گذاشته است. باد آن را از شما دورتر و دورتر می کند. و پیش از شما آسمانی صاف وجود دارد. آسمان همانطور است که وقتی به راحتی و آزاد نفس می کشید.
ناگهان شروع به درک خود در دنیایی می کنید که چنین آسمانی در آن وجود دارد. آسمان صاف.
و می فهمید که همیشه بوده است. بزرگتر از هر ابر ، هر برف و مه ای است که از آن آمده اید.
همیشه آنجاست. جایی بسیار نزدیک. جایی که می فهمید همه چیز خوب است.
و جایی که جاده آشنا به طور نامحسوس ادامه دارد …
توصیه شده:
تنها ، تو راه را برای خودت طی می کنی
"تنها ، تو راه را برای خودت طی می کنی!" اف نیچه "زرتشت چنین می گوید" در آثار فلسفه و روانشناسی ، هنگام در نظر گرفتن پدیده تنهایی ، همراه با این مفهوم ، اصطلاحات انزوا ، بیگانگی ، تنهایی ، رهاسازی استفاده می شود. برخی از محققان از این مفاهیم به عنوان مترادف استفاده می کنند ، برخی دیگر آنها را متمایز می کنند.
8 قدم به سوی رویای خود الگوریتم
مدتها فکر می کردم که آیا ارزش نوشتن درباره خودم را دارد یا نه. اما بعداً تصمیم گرفتم بنویسم ، زیرا صادقانه تر است. این الگوریتم یک کار علمی اثبات شده توسط کسی نیست. این بر اساس تجربیات تجربی من و البته بر اساس تحقیقات شخصی من در مورد این موضوع از طریق تئوری و تجربه افراد دیگر است.
انجام تعهدات - به سوی هویت حرفه ای
مسئولیت ها و تعهدات روانشناس حرفه ای در جوامع توسط یک سند اخلاقی تنظیم می شود. کد اخلاقی روانشناس شامل توزیع واضح حقوق و مسئولیت های درمانگر و مراجعه کننده است. اما در این مقاله می خواهم جنبه دیگری از تعهدات را لمس کنم و آنها را در سطح تجربه احساسی خود به عنوان متخصصی که با یک ماده شکننده کار می کند - روح انسان ، در نظر بگیرم.
عصبانیت یک گام به سوی است
زندگی فقط با احساسات "خوب" - پر از ابرهای صورتی و شادی چقدر تقلبی خواهد بود. به ندرت در بیابان باران می بارد ، اما با طوفان های ماسه ای نیز شخصیت خود را نشان می دهد … از دست دوستم عصبانی شدم. برای من بسیار نزدیک و عزیز است. و من در این مورد در نامه ای به او نوشتم.
برای خودت متاسف باشی یا برای خودت دلسوزی نکنی؟
این به چه معناست - شما نمی توانید برای خود متاسف شوید و باید از شر این خواسته خلاص شوید؟ چه موقع برای خود متاسف باشید و چه زمانی نه؟ در فرهنگ ما مرسوم است که از دیگران (دوستان ، آشنایان ، همکاران ، گاهی حتی رهگذران) شکایت کرده و برای خود متاسف باشید.