آیا روز با لبخند روشن تر می شود؟

تصویری: آیا روز با لبخند روشن تر می شود؟

تصویری: آیا روز با لبخند روشن تر می شود؟
تصویری: با این ۱۲ ترفند دوست پسرتان را عاشق خود کنید 2024, ممکن است
آیا روز با لبخند روشن تر می شود؟
آیا روز با لبخند روشن تر می شود؟
Anonim

این نظر وجود دارد که ما احساسات "خوب" و "بد" داریم. و از احساسات "بد" مانند خشم ، ترس ، ناراحتی ، انزجار باید اجتناب کرد و سعی کنید فقط احساسات "خوب" را تجربه کرده و نشان دهید.

این اعتقاد عمیق من است که هیچ احساس خوب یا بدی وجود ندارد. همه احساسات به همان اندازه مهم و ضروری هستند. این سیستم پیام رسانی و ارتباط ما با واقعیت است. اگر ارتباط خود را با احساسات خود از دست بدهیم ، ارتباط خود را با واقعیت از دست می دهیم. به هر حال ، شما می توانید به هر چیزی که می خواهید فکر کنید.

به عنوان مثال ، عصبانیت.

"در مورد چه چیزی صحبت می کنید؟ من یک معلم هستم و تمام زندگی ام را وقف بچه ها کرده ام. من یک فرد مهربان هستم و هرگز عصبانی نمی شوم." ماریا ایوانوونا با صورت سرخ شده فریاد می زند و مشت هایش را در هم فشار می دهد. برای هر کسی که ماریا ایوانوونا را در لحظه مشاهده می کند بدیهی است که او در حالت عصبانیت است. اما ماریا ایوانوونا از این امر بی خبر است و وقتی به او می گویند که او اکنون عصبانی است ، عصبانی تر می شود و با جدیت بحث می کند. زیرا ماریا ایوانوونا از کودکی می داند که عصبانی شدن بد است و فقط افراد بد عصبانی می شوند ، اما ماریا ایوانوونا شخص بدی نیست و این بدان معناست که عصبانی نیست. ماریا ایوانوونا عصبانیت خود را درک نمی کند ، ارتباط او با واقعیت از بین رفته است.

عملکرد سیگنال عصبانیت این است که به ما بگوید چیزی اضافی به مرزهای ما نفوذ می کند یا برعکس ، فاقد آن است. با دریافت این سیگنال ، می توانیم فکر کنیم - اکنون چه اتفاقی می افتد؟ اکنون چه چیزی را از دست می دهم یا چگونه مرزهای من در حال حاضر نقض شده است؟ و سپس ما فرصتی برای انجام کاری داریم.

سوتا به دیدار اقوام خود آمد. و عمه اش ، با دلسوزی به Sveta نگاه می کند و سالاد را روی او می گذارد ، از او می پرسد - وضعیت شما و واسیا چگونه است؟ تا حالا ازت خواستگاری کرده؟ و سپس Sveta متوجه می شود که تنفس او سریع تر می شود ، چشمانش تنگ شده ، فک هایش فشرده شده است. سوتا متوجه می شود که اکنون احساس عصبانیت می کند و می فهمد که این بدان معناست که مرزهایش به تازگی نقض شده است. و آنها توسط خاله او ، که تحت پوشش مراقبت و همدلی ، در زندگی او مداخله می کند ، ظاهراً با هدف غر زدن و احساس اهمیت و منظم ، بر خلاف Sveta ، که هرگز پیشنهاد ازدواج نکرده بود ، مورد تجاوز قرار گرفتند. اکنون سوتا می تواند از خود دفاع کند و مرزهای خود را بازسازی کند. متناوباً ، به عمه خود بگویید که این مشاغل آنها با واسیا است ، و آنها خودشان آن را مشخص خواهند کرد. و اگر سوتا عصبانیت خود را درک نمی کرد ، و ظاهر ناخالص عمه خود را در نظر می گرفت ، به احتمال زیاد او احساس بدی می داشت ، شروع به احساس اضطراب و ناراحتی می کرد ، شروع به توجیه واسیا می کرد یا به او می گفت که او خوب است ، با عمه اش بحث کنید و سعی کنید چیزی را به او ثابت کنید یا بحث نکنید و اثبات نکنید ، اما احساس کنید یک گند کسل کننده است.

اگر از خشم خود آگاه نباشیم یا نادیده بگیریم ، سیگنال مهمی دریافت نمی کنیم و از فرصت استفاده از آن یا اقدام ناخودآگاه و نه همیشه به بهترین شکل محروم هستیم.

مثال دیگر - "شوهرم در پذیرش در روان درمانگر می گوید:" من زنم را خیلی دوست دارم " - مشت هایش را در هم فشار می دهد. درمانگر می گوید: "من متوجه شده ام که اکنون وقتی در مورد همسر خود صحبت می کنید ، مشت های خود را در هم فشار داده اید." شوهر می گوید: "اوه ، واقعاً". "به نظر شما این می تواند به چه معنا باشد؟" روان درمانگر می پرسد. شوهر با تعجب می گوید: "من فکر می کنم از دست او عصبانی هستم."

این مثالها همچنین ارتباط بین احساسات و تجلیات بدنی را نشان می دهند. بدن ما هرگز بر خلاف تصورات ما دروغ نمی گوید.

شما می توانید تا آنجا که دوست دارید خود را متقاعد کنید که یک فرد شاد هستید ، زیرا شغل خوب ، همسر ، فرزندان ، آپارتمان ، ماشین و کلبه تابستانی دارید ، اما اگر ظاهری منقرض شده دارید ، بدیهی است که خوشحال نیستی و تنها با توجه به این ، می توانید به سوال بعدی بروید - چرا؟ و سپس فرصتی برای انجام کاری در زندگی شما وجود دارد. اگر متوجه احساسات خود نشوید و در توهم زندگی کنید ، هیچ شانسی وجود ندارد.

توصیه شده: