ویلهلم رایش: چگونه احساسات سرکوب شده به عنوان تنش در عضلات ذخیره می شود

فهرست مطالب:

تصویری: ویلهلم رایش: چگونه احساسات سرکوب شده به عنوان تنش در عضلات ذخیره می شود

تصویری: ویلهلم رایش: چگونه احساسات سرکوب شده به عنوان تنش در عضلات ذخیره می شود
تصویری: چگونه احساسات محبوس شده در بدن خود را رها کنید 10/30 چگونه احساساتی مانند تروما و اضطراب را پردازش کنید 2024, ممکن است
ویلهلم رایش: چگونه احساسات سرکوب شده به عنوان تنش در عضلات ذخیره می شود
ویلهلم رایش: چگونه احساسات سرکوب شده به عنوان تنش در عضلات ذخیره می شود
Anonim

ویلهلم رایش - روانکاو و متفکر برجسته اتریشی ، بنیانگذار روان درمانی بدن محور. رایش مفهوم "زره" شخصیت را ارائه می دهد که در تمام سطوح رفتار انسان خود را نشان می دهد: در گفتار ، حرکات ، حالت ها ، عادات بدنی ، حالات چهره ، کلیشه های رفتاری ، روشهای ارتباطی و غیره. "زره" اضطراب و انرژی را که راهی برای خروج پیدا نکرده است ، مسدود می کند ، قیمت آن فقیر شدن فرد ، از دست دادن احساسات طبیعی ، ناتوانی در لذت بردن از زندگی و کار است.

برای آرام کردن زره بدن ، رایش تعدادی از تکنیک های خاص را توسعه داد ، از جمله: دستکاری مستقیم بدن. کار برای تقلید و تحریک حالات احساسی ؛ انجام حرکات ویژه و تمرینات بدنی ؛ روی انتشار صدا در صورت استرس عاطفی کار کنید.

مشروط شدن دوران کودکی (شرایط عاطفی و روانی)

تلاش برای متوقف کردن انرژی در ارتباط با شرایط اولیه کودکی ما و در ارتباط با نیاز طبیعی و هوشمند هر ارگانیسم برای حفظ زندگی است. کودکی که در خانه ای بزرگ می شود که در آن ابراز خشم به سادگی قابل تحمل نیست یا اجازه نمی دهد بیاموزد تا خشنودی والدین خود را جلب کند. با مسدود کردن احساس و جلوگیری از انرژی ، کودک به تدریج به یک فلج پرانرژی و عاطفی تبدیل می شود.

هر بار که این کودک عصبانی است ، می توان او را در اتاق خود حبس کرد ، مورد ضرب و شتم قرار داد ، سر او فریاد کشید ، و یا والدین می توانند او را از نظر لفظی تحقیر کنند ، بنابراین ، محبت والدین که او نیاز دارد از بین می رود. او به سرعت متوجه می شود که اگر عشق و علاقه آنها را می خواهد ، باید راهی پیدا کند که عصبانی نشود یا حداقل این احساس را نشان ندهد. او سفت ، متشنج و غیر طبیعی می شود.

والدینی که دائماً قسم می خورند یا والدینی که کودک را کتک می زنند یا مرتباً او را می ترسانند ، ترکیبی از ترس و گناه را در او ایجاد می کنند که می تواند در تمام زندگی او وجود داشته باشد. چنین کودکی ناگزیر در بیشتر مواقع دچار ترس یا وحشت خواهد شد. ترس استرس باورنکردنی ایجاد می کند ، چه از نظر روانی و چه از نظر فیزیولوژیکی ، و زندگی و احساس چنین ترس و استرسی کاملاً غیرممکن می شود. برای کودک ضروری است که راههایی را برای جلوگیری از تجربه چنین احساساتی در جهت حفظ و حفظ روان نسبتاً سالم پیدا کند.

همین امر برای کودکی که دائماً در معرض موقعیت هایی قرار دارد که از نظر روانی یا جسمی به او آسیب می رساند ، اتفاق می افتد. او راه هایی برای از بین بردن احساسات خود پیدا می کند تا این درد را احساس نکند.

نه تنها احساسات منفی غیرقابل قبول است. بچه ها می پرند و می دوند و سر و صدای زیادی ایجاد می کنند ، که این پاسخی طبیعی به شادابی و لذتی است که در بدن و تمام وجود احساس می کنند.

همیشه به کودکان گفته می شود که آرام شوند ، سکوت کنند ، آرام بنشینند یا به طریقی دیگر این جریان سرشار از شادی و هیجان را مهار کنند. آنها راهی برای کاهش احساسات بدنی با حبس نفس و فشار بر بدن خود پیدا می کنند تا عامل ناراحتی والدین ، معلمان و دیگران از جامعه افسرده ای که در آن زندگی می کنند ، نباشند.

و به نظر می رسد قوی ترین تابو علیه آن رودخانه های جریان لذت طبیعی است که همه ما با آن متولد شده ایم. میل به لمس ، میل به لمس کردن ، میل به احساس لذت حسی بدن خودمان ، ذوب شدن و حل شدن در دیگری ، آزادانه بیانگر جنسیت ما.

این تمایلات جنسی ماست ، بیش از هرگونه بیان دیگر انرژی ، که توسط شرطی شدن ما سرکوب شده و به بیرون تبدیل می شود.بدن ما یاد می گیرد که به این جریان نه بگوید و ذهن ما بزرگترین موهبت طبیعی را که وجود به ما داده کنترل ، سرکوب و از بین می برد.

ریپل چیست؟

ریپل یکی از دلایل پیدایش موجودات زنده است. اصل شارژ و رهاسازی پر انرژی ، که ویلهلم رایخ آن را فرمول ارگاسم نامید ، آن "پمپ" پر انرژی است که به زندگی اجازه می دهد بارها و بارها خود را دوباره خلق کند. پدیده طبیعی ضربان بیوالکتریک یا بیو انرژی را می توان در تمام سطوح سازمان بیولوژیکی ، هم در سلول ها ، سیستم ها و اندام های بدن و هم در کل بدن ، با استفاده از مثال واکنش های جنسی و احساسی مشاهده کرد.

خاصیت بنیادی نیروهای بازیگر مادی و همچنین جهان پر انرژی ، قطبیت است که از دو نیروی مثبت و منفی تشکیل شده است. وجود فیزیکی ما و البته همین امر در کل جهان بستگی به تعامل پیچیده این دو نیروی متضاد و در عین حال متقابل دارد.

موج حرکت بین این قطب ها است. این حرکت از یک جنبه به جنبه دیگر و بازگشت در یک حرکت چرخه ای و موزون است. ساده ترین تپش در جهان معدنی را می توان در گردش سیارات به دور خورشید و قمرها در اطراف سیارات مشاهده کرد. به عنوان بازتاب این حرکت سیاره ای ، ما می توانیم چرخه های سالانه تکراری فصل ها ، تغییر روز و شب و جزر و مد موج دار اقیانوس های جهان را مشاهده کنیم.

در جهان آلی ، ضربان قلب پدیده اساسی است که پایه و اساس عملکرد فیزیکی و انرژی موجودات زنده است.هر یک از سلولهای میکروسکوپی هنگامی که غذا را از بیرون می مکد ، ضربان می کند و مواد زائد را از خود بیرون می اندازد. آمیب ها (موجودات تک سلولی) با ریتم ثابت منقبض و منبسط می شوند و پلاسما یا محتویات مایع سلول به صورت ضربان دار در داخل سلول جریان می یابد.

ضربان قلب ما ، که خون را برای تپش در رگهای ما ارسال می کند ، یک ضربان است که اگر بخواهیم به اندازه کافی به آن توجه کنیم ، هر لحظه می توانیم آن را احساس کنیم.

احتمالاً واضح ترین نبض در بدن که می توانیم از آن مطلع باشیم تنفس است و این ضربان است که ما مستقیماً در Pulses با آن کار می کنیم. تنفس وارد بدن می شود و از بدن خارج می شود ، و این اشکال موزون درونی ، بیرونی و انقباضی اساس ضربان نیروی حیاتی در بدن است.

تنفس است که پیوند بین بدن فیزیکی و انرژی یا بدن عاطفی است ، به همین دلیل است که تنفس عمیق هم احساسات و هم احساسات بدن را تحریک می کند و می تواند باعث آزاد شدن انرژی شود ، هم از نظر جسمی و هم از نظر احساسی.

انرژی

هوا تنها چیزی نیست که با یک نفس تپنده به داخل و خارج بدن می رود. هوا یا بهتر بگوییم اکسیژن یک جزء ضروری برای حفظ بدن فیزیکی و متابولیسم آن است. عملکرد بیولوژیکی همه موجودات زنده بر اساس چیزی متفاوت است. انرژی زندگی یا نیروی حیاتی که نامرئی است و بنابراین غیرقابل اندازه گیری است. انرژی زندگی آزادانه در جو شناور می شود و وارد بدن شده و با کمک تنفس در آن تجمع می یابد.

ویلهلم رایخ انرژی حیات را انرژی اورگون نامید و این همان انرژی است که قرن ها در شرق با نام "کی" یا "پرانا" شناخته می شد. رایش معتقد بود که انرژی Orgone همان نیروی خلاقی است که اساس جنسیت ما را تشکیل می دهد و در واقع هر چیزی که در جهان زندگی می کند و رشد می کند. مایعات در فضای بسته یک ارگانیسم یا بدن واسطه ای هستند که از طریق آن انرژی جریانات زندگی از طریق مایعات بدن به صورت بیوالکتریک حرکت می کند.

انقباض یا گسترش این انرژی در بدن چیزی است که باعث ایجاد حرکت فیزیکی و همچنین تجربه ذهنی احساساتی مانند لذت یا اضطراب می شود.انرژی در یک جریان هجوم می آورد ، جوش می زند و در سراسر بدن تپش می کند. در درک رایش ، این راهی است که جریان انرژی در غشاهای بسته سلولها و بدنها حرکت می کند ، شکلهای عمدتاً گرد همه اشکال ارگانیک زندگی را تعیین می کند.

Breath Ripple & Charge & Release

با افزایش ضربان نفس ، بار انرژی در بدن تجمع می یابد و این بار در محدودیت های فیزیکی بدن ، یعنی در پوست ، ماهیچه ها ، مایعات و اعصاب ، وجود دارد. ساختاری در بدن انسان وجود دارد که بیشتر شبیه یک ساختار لوله ای است تا یک ساختار کروی ، با تنفس به عنوان واسطه ضربان.

یک لوله توخالی را تصور کنید که با باز شدن دهان و حنجره شروع می شود و تا انتهای بدن ادامه می یابد. هنگام استنشاق ، نفس عمدتا توسط نوسان رو به پایین دیافراگم به بدن ، به داخل این لوله توخالی کشیده می شود. باز شدن یا گسترش کل عضله ، از دهان تا پایین شکم ، لگن و اندام تناسلی ، به کل بدن اجازه می دهد تا نفس و انرژی حیاتی ورودی را جذب کند.

این ضربان تپنده نفس به داخل است. در اوج الهام ، جهت معکوس می شود و همانطور که دیافراگم به سمت بالا نوسان می کند ، هوا از بدن خارج می شود. در همان زمان ، با آزاد شدن نفس ، عضلات کل تنه به آرامی بسته می شود. این ضربه بیرونی تپش نفس است.

هر استنشاق یک عمل کوچک انرژی زا است ، هر بازدم یک عمل کوچک آزاد کردن انرژی است. این بار را می توان به عنوان احساس سوزن سوزن شدن یا چکه شدن انرژی در قسمت های مختلف بدن ، احساس سیری و به طور کلی افزایش سطح برانگیختگی احساس کرد. ممکن است پوست سرخ شود ، مایل به قرمز شود ، بدن ممکن است کمی آویزان شود و حرکات ممکن است گسترده تر شود.

دستگاه تناسلی تحریک شده جنسی یک مثال واضح از اینکه بار بیوالکتریک چیست به ما ارائه می دهد. بار انرژی همچنین کشش خاصی را در بدن ایجاد می کند. انرژی درون بدن تمایل دارد در خارج از بدن منبسط شود و هرچه بار و هیجان قوی تر باشد ، تنش قوی تر می شود. شارژ پتانسیل آزادسازی را ایجاد می کند.

در اوج بار و کشش انرژی ، بدن بدنبال راهی برای آزادسازی انرژی موجود در خود است. انرژی از مرزهای خود خارج شده و خود به خود و به صورت تشنج به ارگاسم می رسد.

رایش معتقد بود که ارگاسم جنسی یک روش طبیعی و بیولوژیکی است که بدن برای تنظیم مستقل سطح داخلی انرژی به آن متوسل می شود. آزاد شدن انرژی از طریق ارگاسم منجر به آزاد شدن انرژی اضافی و در نتیجه تنش می شود و بدن را در حالت آرامش قرار می دهد.

مهم است که مجدداً تأکید کنیم که ویژگیهای آزادسازی انرژی که ما در اینجا در مورد آنها صحبت می کنیم عبارتند از خودانگیختگی ، ناخواسته بودن و آزادی از کنترل آگاهانه. ارگاسم جنسی چیزی نیست که باید انجام شود ، بلکه چیزی است که باید تسلیم شود ، و اجازه رخ دادن به آن داده شود.

فرمول ارگاسم رایخوف

ویلهلم رایچ از شارژ و تخلیه پر انرژی که در بدن اتفاق می افتد بسیار شگفت زده شد و متوجه شد که این روند طبیعی است که در اکثر بیماران او مختل شده است. بیماران روان ریک تقریبا همیشه از نوعی اختلال جنسی شکایت داشتند و او دریافت که این بیماران همیشه از نظر احساسی نیز مسدود شده اند. آنها توانایی تسلیم شدن در برابر احساسات یا عواطف خود به خود و بدون مقاومت را از دست داده اند.

در طول دوره درمان ، بیماران با رسیدن به حالت شارژ بالای انرژی با کمک تنفس ، همواره انرژی را در قالب یک انفجار قوی عاطفی یا فیزیکی از انرژی آزاد می کنند.پس از چندین ماه این درمان مبتنی بر رهایی ، بیماران بهبود قابل توجهی در تسلیم شدن و لذت بردن از زندگی جنسی خود مشاهده کردند. به تدریج آشکار شد که بیان جنسی و احساسی (و سرکوب) بر اساس یک اصل پرانرژی عمل می کند.

این اصل که توسط رایش کشف شد ، فرمول ارگاسم نامیده می شد: شارژ (تنش) => تنش (شارژ) => انتشار => آرامش. این فرمول چهار فاز موزون ، خود تنظیم طبیعی و بیولوژیکی سطوح انرژی را در بدن توصیف می کند. در طول فعالیت های روزانه خود ، انرژی بدن را افزایش می دهیم. در طول فعالیت جنسی ، این آزادسازی ناشی از اشباع "بیوالکتریک" است که از طریق انقباضات غیر ارادی ماهیچه ها باعث آزاد شدن انرژی می شود. بنابراین انرژی اضافی آزاد می شود.

بیایید به فرمول ارگاسم با توجه به آنچه در طول عشق ورزی با انرژی در بدن اتفاق می افتد نگاه کنیم. بار جنسی یا برانگیختگی می تواند در بسیاری از نقاط بدن احساس شود ، اما هنگامی که بار زیاد است ، به تدریج در دستگاه تناسلی متمرکز می شود. با نفوذ دستگاه تناسلی ، تماس کامل با بدن ، حرکت و عمیق شدن نبض تنفس ، بار حتی بیشتر می شود و در نتیجه این تنش مربوط به برانگیختگی ایجاد می شود.

در لحظه قبل از ارگاسم ، حرکات بدن غیر ارادی می شود. با شروع ارگاسم ، عضلات دستگاه تناسلی و کل بدن یک سری تشنج های غیرارادی را تجربه می کنند که باعث آزاد شدن انرژی بیوالکتریک می شود. هنگامی که آزاد می شود ، بار متمرکز در اندام تناسلی به سراسر بدن و به اطراف آن پخش می شود و امواج ظریفی از احساسات خوشایند را در سراسر بدن ایجاد می کند. این مرحله آرامش فرمول ارگاسم است.

فرمول ارگاسم در مورد احساسات و رهایی عاطفی کاربرد دارد. اگر فردی احساسات را مسدود یا سرکوب کند ، انرژی این احساس به شکل تنش در عضلات ذخیره می شود. با افزایش بار انرژی از طریق تنفس (همانطور که در طول جلسه انجام می دهیم) ، به عنوان یک اثر افزایش تنش را به دست می آوریم ، زیرا ماهیچه ها برای حفظ انسداد باید حتی بیشتر فشار بیاورند. (با این تنش زیاد ، ما به راحتی می توانیم ماهیچه ها را با دست کار کنیم.)

هنگامی که بار (و انرژی پشت احساس) برای نگه داشتن ماهیچه ها بسیار قوی می شود ، انرژی خود به خود در قالب یک طغیان احساسی آزاد می شود که می تواند شامل حرکات بدن ، صداها و احساسات باشد. در نتیجه آزاد شدن انرژی ، ماهیچه ها (که دیگر سفت نیستند و بلوک را نگه نمی دارند) می توانند وارد حالت آرامش شوند که معمولاً خوشایند است.

درد / جفت لذت

در طول گریه بدون مانع و گریه یا خنده بلند ، تمام بدن حالت تپش دارد. وقتی فرد یاد می گیرد جلوی گریه اش را بگیرد که بیانگر درد یا خنده احساسی ، بیان شادی و لذت است ، ضربان بدن کاهش می یابد و احساس بی حس می شود.

به عنوان مثال ، هنگامی که یک کودک دچار درد عاطفی می شود که تصور می کند تحمل آن زیاد است ، سعی می کند آن را احساس نکند. با جلوگیری از گریه ، کودک خود را از تجربه درد جدا می کند. تنفس عمیق نمی شود ، احساس و ضربان قلب کاهش می یابد ، حرکت تقریباً متوقف می شود و وقتی بی حسی شروع می شود ، تمام انرژی فشرده می شود. مسدود کردن درد همان مسدود کردن گریه است ، زیرا اگر شخصی به خود اجازه دهد گریه کند ، می تواند احساس غم ، اندوه ، درد را تجربه کند.

هم در عصبانیت و هم در ترس ، انرژی هدایت می شود: خشم به بیرون هدایت می شود و ترس به سمت داخل هدایت می شود. در طول مسدود کردن درد ، هر دو ضربان نبض خارجی و داخلی کاهش می یابد و کل بدن کمتر و کمتر احساس می کند و گنگ و کشنده می شود.

توصیه شده: