ضربه مانند درخت زخمی است

تصویری: ضربه مانند درخت زخمی است

تصویری: ضربه مانند درخت زخمی است
تصویری: تنه درخت با اولین ضربه تبر شکسته نمی‌شود... 2024, ممکن است
ضربه مانند درخت زخمی است
ضربه مانند درخت زخمی است
Anonim

من در نزدیکی یکی از قدیمی ترین گورستانهای کیف بزرگ شدم. مکانها مورد غفلت قرار گرفتند ، افرا و درختان خاکستر قدیمی از طریق قبرها و حصارها بدون هیچ گونه سیستمی جوانه زدند. درختان چند صد ساله از میان حصارها جوانه زدند. گوشت درخت با آهن حصار ادغام شد.

من سالها تماشا می کردم که چگونه ابتدا درخت بر روی فلز حصار تکیه زده و سپس ، با تاب خوردن در باد و گسترش از رویش ، چوب "مالیده" می شود ، زخم درخت یا شیره باز می شود یا ریخته می شود. فلز زنگ زده ، خم شده است. اما درخت جایی برای رفتن نداشت و به مرور زمان به نظر می رسید که حصار داخل درخت است. درخت درد می کرد ، تنه لایه های محافظتی از پوست را در اطراف خود ایجاد می کرد. جداسازی بیشتر چوب از فلز بسیار دشوار بود. درخت در اطراف زخم پیچ خورده رشد کرد ، اگر فلز مانع از رشد آن نشود ، تا آنجا که می تواند رشد نکرد.

یک فرآیند بسیار مشابه با افرادی که آسیب روانی طولانی مدت را تجربه کرده اند ، اتفاق می افتد. چنین صدمه ای در یک روز رخ نمی دهد ، به نظر می رسد کودک طبق معمول بزرگ می شود ، غیر قابل تشخیص از دیگران ، و سپس به تدریج شروع به آسیب می کند و از آسیب روانی رنج می برد که قطره قطره او را می جوید و اجازه رشد نمی دهد.

در تروما درمانی طولانی مدت ، مدت زیادی طول می کشد تا فرد بفهمد که این سوزن سوزن کننده زخم کجاست. این شخص خود را با این قدرت دفاعی غلیظ کرده بود ، مانند درختی که در حال آسیب به پوست آسیب می رساند. این دفاع های روانی زمانی انسان را قادر به زنده ماندن کرد. در شرایط بحرانی ، آنها به یک ابزار مفید تبدیل می شوند. و این اتفاق می افتد که ماه ها یا سال ها طول می کشد تا فرد بفهمد که این شرایط بحرانی دیگر در زندگی او وجود ندارد. و پس از مدتی به نظر می رسد که شخص راه رفتن را دوباره یاد می گیرد - زندگی جدید را یاد می گیرد. نحوه برداشتن یک قدم پس از شکستگی دشوار و غیر معمول است.

در مواردی که کودکان با والدین مستبد و تندخو بزرگ می شدند ، وقتی کودک می دانست که هر لحظه می تواند سر او فریاد بکشد و از نظر اخلاقی تحقیر شود ، کودکان بزرگسال به یخ زدن عادت می کنند. چنین افرادی از مشکلات بدن شکایت دارند ، می ترسند و نمی دانند چگونه رقصند. در شرایطی که می ترسند ، از خود دفاع نمی کنند ، بلکه با درماندگی یخ می زنند و منتظر می مانند. حفاظت آنها این است که منتظر بمانند ، تا خود را نامرئی کنند. زمان زیادی طول می کشد تا آنها تلاش برای فرار یا دفاع تهاجمی از خود را آغاز کنند.

بنابراین ناتوانی در دفاع از مرزهای خود وجود دارد. با ایجاد ترکیبات پیچیده ، از مرزها دفاع می شود و دیگران می توانند پاسخ آنها را بدهند. (که به هر حال ، خودشیفته ها را به سمت خود جذب می کند ، که به شدت از مرزهای شکارچی دفاع می کنند و این خوشایند است و قربانی را به آنها متصل می کند).

اگر فردی که از یک آسیب طولانی مدت جان سالم به در برده است نتواند از مرزهای خود دفاع کند ، پس از افتادن در قیف ضربه ، غمگین است و تحمل می کند ، جراحات خود را جسمانی می کند ، یعنی بیمار می شود و بدن خود را با بیماری های جدید و جدید آسیب می رساند.

چنین افرادی زمانی به درمان مراجعه می کنند که از درون واقعاً احساس بدی دارند. آنها برای برقراری ارتباط دشوار هستند ، والدین سرد و ظالمانه توانایی صمیمیت خود را نقض کرده اند ، و اگر افرادی که قرار بود نزدیکترین افراد باشند ظالم باشند ، بقیه جهان برای آنها خصمانه و سرد به نظر می رسد. به احتمال زیاد درمانگر سرد و خصمانه نیز به نظر می رسد. و به تدریج در حین درمان ذوب می شود - مردم خود را می بینند و دیگران را می بینند ، جهان نه چندان خصمانه ، بلکه خنثی ، مهربان ، وسیع ، ناعادلانه ، زیبا ، وسیع به نظر می رسد …

عکس توسط VassilisTangoulis

توصیه شده: