2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اتفاقات خوب باید برای افراد خوب بیفتد. عزیزان هرگز خیانت نمی کنند و هرگز شما را ناامید نمی کنند. کار وظیفه شناسی همیشه مورد توجه و پاداش قرار می گیرد … این و بسیاری از اظهارات دیگر اغلب در جهان بینی ما مرکزی هستند. ما معمولاً آنها را بررسی نمی کنیم و طوری زندگی می کنیم که گویی حقیقت نهایی است
در واقع ، کار در یک تیم بسیار آرام تر و دلپذیرتر است ، اگر ما آن را "خانواده" بدانیم ، جایی که همه با همه دوست هستند ، همه به یکدیگر اهمیت می دهند ، فضای صلح ، عشق و درک متقابل حاکم است. برای بسیاری از افراد ، یک تیم کاری جایگزین خانواده ای می شود که وجود نداشت. یا به خانواده ای تبدیل می شود که همیشه می خواستند ، برخلاف یک خانواده واقعی ، نه کاملاً ایده آل و گرم. و این نگرش ، حتی اگر کاملاً منطبق با واقعیت نباشد ، از ناامیدی دیگران در امان می ماند ، اگر آنها به طور غیر صادقانه رفتار کنند ، جانشین منافع خود شوند و یا اصلاً برای تیم کار نکنند ، برای خودشان کار کنند و نه برای عموم. سود.
احتمالاً قبلاً متوجه شده اید که در این مورد ما در مورد یک توهم صحبت می کنیم. این توهم از واقعیت محافظت می کند ، از این واقعیت که همکاران در واقع یک خانواده نیستند. و با درک این موضوع ، می توانید با تجربه تنهایی روبرو شوید ، که روان به طرز ماهرانه ای از آن اجتناب می کند و توهمی زیبا ایجاد می کند.
هر کس زندگی خود را دارد و کار تنها بخشی از آن است. و اگر در زندگی من سهم شیر را اشغال می کند و علاوه بر روابط مرتبط با تیم ، استراحت قهوه و ناهار که با کارمندان صرف می کنم ، هیچ چیز در زندگی من وجود ندارد ، پس از بین بردن این توهم ، می توانم انواع مختلفی را تجربه کنم احساسات - و تنهایی ، پوچی و درک این که در واقع من به خودم علاقه ای ندارم ، یا روابط واقعی آنقدر مرا ترسانده است که من همه چیز را برای قرار دادن کارگران در جای خود انجام می دهم. به این ترتیب ، "عاشقانه های اداری" غالباً مورد توجه قرار می گیرند ، زیرا در کجا دیگر باید به دنبال همسر روحانی باشیم ، اگر نه در مکانی که بهترین افراد جهان در آن کار می کنند - در کار من!
اگر معتقدم که وظیفه شناسی و سخت کوشی من مورد توجه قرار می گیرد و تنها چیزی که برای موفقیت و رشد شغلی مورد نیاز است کار بیشتر است ، می توانم وارد چرخ سنجاب شوم. با بیشتر کار کردن ، حتی وظایف بیشتری دریافت می کنم ، انتقاد یا تحسین بیشتری (این بستگی به سیستم کارکردن من دارد ، این که آیا آنها با چوب یا هویج به من انگیزه می دهند) ، اما در عین حال ممکن است حقوق و موقعیت من بدون تغییر باقی بماند. برای مدت طولانی و زمانی تعجب می کنم که سایر همکاران بلندپروازتر ، شاید کم وظیفه شناس ، دارای موقعیت پایین ، پاداش ، ارتقاء و ستایش مدیریت دریافت کنند. در این حالت ، شما به وضوح می بینید که چگونه این توهم که جهان فقط کار می کند ، پاداش همیشه نتیجه کار ، تلاش ، صداقت و نجابت است …
معمولاً برای فروپاشی توهم باید اتفاق بسیار مهمی رخ دهد. این می تواند یک موقعیت شدید باشد که در آن استرس یا شوک شدید را تجربه کرده اید - مرگ یا بیماری شخص نزدیک ، خیانت به شخصی که به همه چیز به او اعتماد داشتید ، یک بلای طبیعی ، یک دوره دشوار در زندگی یا جامعه (مانند بحران دهه 90)) … در چنین لحظات بحرانی ، شخص اغلب شروع به دیدن آنچه در زیر پرده توهم پنهان شده بود می کند. با این حال ، می توان توهمات را بدون شرایط شدید تشخیص داد و از آنها خلاص شد. ما به کار درونی ، شاید حتی در درمان ، در مورد آن نگرش ها و ایده هایی نیاز داریم که واقعیت را از ما پنهان می کند و مانع از توسعه آن می شود.
وقتی توهمات از بین می روند چه اتفاقی می افتد؟ توهمات ما هرچقدر هم که متناقض به نظر برسد ، ما را نه تنها از واقعیت ، بلکه از بزرگ شدن نیز محافظت می کند. با غلبه بر یک بحران ، یک وضعیت شدید ، نگرشی که زمانی بر ایمان اتخاذ شده بود ، و اکنون کل زندگی را رهبری می کند ، یک فرد بزرگ می شود.
و این بدان معنا نیست که از این پس لازم است همه مردم را غریبه در نظر بگیریم ، به هیچکس اعتماد نکنیم ، با هیچکس دوست نباشیم.فقط بزرگ شدن در این مورد می تواند به معنای توانایی دیدن دیگری همانطور که هست ، زیر سال بردن او ، علاقه مند شدن به او و نگرش واقعی او باشد و فوراً او را به عنوان "بهترین دوستان" ننویسید. هنگامی که می توانید فاصله را تغییر دهید ، روابط متفاوتی با افراد مختلف ایجاد کنید ، نه 100٪ ، بلکه هر چقدر که فکر می کنید لازم است اعتماد کنید - این نشان می دهد که این توهم برطرف شده است. و وقت آن است که در درون خود به دنبال دیگری باشید. باور کنید تعداد زیادی از آنها در روان وجود دارد:)
توصیه شده:
توهماتی که مانع رشد ما می شوند
توهم نهایی این باور است که قبلاً همه توهمات خود را از دست داده اید. موریس چاپلن یکی از دوستان به من گفت که چگونه رئیسش ، که با خیال راحت به مرخصی زایمان رفته بود ، چند سال بعد به بخش قبلی وی رفت. با توجه به تغییر اوضاع در محیط دفتر ، در طول سالها ، بسیاری از چیزهای جدید ظاهر شده است ، و برخی به تازگی از بین رفته اند.
مرزهای روابط: چگونه آنها را تعریف و حفظ کنیم؟ و چگونه می توانید رابطه خود را حفظ کنید؟
به نظر من ، هر یک از ما باید به خاطر داشته باشیم که ما با دستورالعمل استفاده به دنیا نیامده ایم ، با آن قدم نمی زنیم ، روی پیشانی حک شده است ، بنابراین سایر افراد برای ما ناراحتی ایجاد می کنند: تماس بگیرید هنگامی که ما در حال حاضر / هنوز در خواب هستیم ؛ آنچه مجاز کردیم را بگیریم ؛ سوالاتی بپرسید که آمادگی پاسخگویی به آنها را نداریم و غیره.
روابط و احساس امنیت
روابط باید احساس امنیت را ایجاد کند. این گرمای اولیه ، عشق ، مراقبت ، ثبات و اعتماد است. در غیر این صورت ، شما به طور کامل بر رفع چیزی تمرکز خواهید کرد ، چیزی را بهبود می بخشید ، مقدار زیادی از انرژی خود را برای وصله سوراخ های بی پایان صرف می کنید و اعتقاد دارید که این پچ ، احتمالاً 100 this این بار خراب نمی شود.
مشکلات چه چیزی به ما می آموزد و چه چیزی ما را حفظ می کند؟
خوب ، دوستان ، به نظر می رسد زندگی بهتر می شود ، pah-pah-pah. و دوران سختی برای من پشت سر گذاشته است. اوه و این برای من سخت بود … و ناامیدی مرا فرا گرفت … و به نظرم رسید که این دوره سخت و وحشتناک برای من هرگز پایان نمی یابد ، که اکنون همیشه اینگونه خواهد بود … و اضطراب در این دوره همواره وجود داشت.
درباره زندگی در توهماتی که هرگز به واقعیت تبدیل نمی شوند و هنگام جدایی از آنها دردهای خیالی رخ می دهد
"من او را از آنچه بود کور کردم و سپس آنچه بود ، عاشق شدم …" هر چند وقت یکبار آرزو می کنیم؟ هر چند وقت یکبار ما انتظارات خود را از "چگونه باید باشد" با آنچه واقعاً است اشتباه می گیریم؟ مثلا: - من همیشه انتظار داشتم که او عاقل تر شود و مشروب را ترک کند … - من اعتقاد داشتم که خیانت به او آخرین بود … - من هنوز امیدوار بودم که او به من پیشنهاد ازدواج بدهد … - من به شدت اعتقاد داشتم که احساسات پدرانه در او بیدار می شود … - من خیلی کار کردم تا او ر