"تبانی دوستانه" ، یا درباره خطرات روان درمانی با یک روانشناس دوستانه

تصویری: "تبانی دوستانه" ، یا درباره خطرات روان درمانی با یک روانشناس دوستانه

تصویری:
تصویری: بهترین راه جلوگیری از وسوسه مصرف مواد - دکتر علی رضا کیومرثی 2024, ممکن است
"تبانی دوستانه" ، یا درباره خطرات روان درمانی با یک روانشناس دوستانه
"تبانی دوستانه" ، یا درباره خطرات روان درمانی با یک روانشناس دوستانه
Anonim

پدیده به اصطلاح "روانشناسان دوستانه" (از انگلیسی دوستانه-دوستانه) نسبتاً اخیراً در فضای فرهنگی اجتماعی ما ظاهر شد و در زمینه مسائل دگرباشان جنسی فعالیت می کند. به نظر می رسد شکل بیرونی بد نیست: این پاسخی است به نیاز همجنسگرایان و لزبینها که به طور آشکار در مورد خود در جامعه و مطب روانشناس صحبت کنند. در همان زمان ، محتوای داخلی به دوستان / دشمنان تقسیم می شود: برچسب "دوستانه" به طور مخفیانه متخصصان "دوستانه" (که احتمالاً خوب هستند؟) از "غیر دوستانه" (که احتمالاً خوب نیست؟) جدا می کند. و این می تواند یک شوخی بی رحمانه با مشتریان چنین روانشناسانی داشته باشد.

در اینجا می خواهم توجه خود را به جنبه سایه ای این مسئله جلب کنم ، که هم از نظر بین متخصصان و هم از نظر مشتریان همجنسگرای آنها فرار می کند ، اما گاهی تأثیر بسزایی در کیفیت کمک های روان درمانی دارد. این یک توافق ضمنی ناخودآگاه برای اجتناب از موضوعات خاصی است که از یک سو فراتر از انتظارات مراجعه کننده است و از سوی دیگر ، فراتر از آگاهی روانشناس از پیچیدگی های شخصی آنها در رابطه با جنسیت است.

این طبیعی است که یک همجنسگرا یا لزبین بخواهد از متخصصی که بلاغت همجنس گرا ندارد و با احساس شرم یا گناه با آنها روبرو نمی شود ، کمک بخواهد. برای آنها مهم است بدانند که این یا آن روانشناس فقط همین است. اینها انتظارات اصلی آنها است. و آنها حداقل در کشور ما کاملاً موجه هستند. اما یک روانشناس که به این انتظارات پاسخ می دهد و خود را دوستدار دگرباشان جنسی می داند ، ناخودآگاه با این انتظارات همکاری می کند و دسترسی به توسعه روانشناختی موضوعات بسیار مهم را ، اگر نه به طور کامل تعطیل کند.

برچسب "دوستانه" ، از دیدگاه من ، یک حوزه ناخودآگاه را تشکیل می دهد که در آن:

- فضای کمی برای بحث در مورد این واقعیت وجود دارد که زندگی یک همجنسگرا یا لزبین ، گاهی اوقات غیرقابل تحمل است ، با محدودیت های فراوان و به دور از روس.

- خطر اجتناب از افسردگی افشای همجنس گرایی او ، القای دفاع شیدایی و خودشیفتگی مشتری (او را مجبور می کند تا همجنسگرایی خود را بعضاً حتی بدون قید و شرط بپذیرد ، اما آیا اصلاً همجنسگرا است ، به خاطر افتخار به هویت جنسی و کم ارزش جلوه دادن. نظرات کسانی که این غرور را ندارند - در واقع ، این خطر تغذیه "خود دروغین" است) ؛

- این خطر وجود دارد که به مشتری این فرصت را ندهید که از دست دادن زندگی "قبلی" (در هر صورت ، شخصی قبل از آن با برنامه ها ، امیدها و دستاوردهای خود دگرجنسگرا باشد) و محدودیت های عینی مرتبط با تعلق به یک حاشیه را بپذیرد. گروه: ناامنی ، روحیه همجنسگرا در جامعه ، حضور گروههای رادیکال ، که مسئولیت بیشتری را در قبال زندگی و رفاه آنها تحمیل می کند (در واقع ، این خطر اجتناب از تماس با واقعیت است) ؛

- این خطر وجود دارد که به موضوع انگ داخلی و همجنس هراسی دست نزنید: وضعیت دوستانه قبلاً چیزی در مورد روانشناس برای مراجعه کننده نشان می دهد ، به این معنی که مشتری "به طور قابل اعتماد" از تخیلات رد و احساس شرمندگی عمیق خود محافظت می شود. و احساس گناه که می تواند با همکاری یک متخصص که نگرش او نسبت به افراد دگرباش جنسی کمتر آشکار است ، آشکار شود.

- این خطر وجود دارد که روانشناس ، با هزینه مشتری ، درگیری های حل نشده داخلی خود را که مربوط به همجنس گرایی پنهان در بین متخصصان دگرجنس گرا و دگرجنس گرایی نهفته در بین همجنسگرایان است ، حل کند (به هر حال ، خود روانشناس نیز برای چیزی به موقعیت "دوستانه" نیاز داشت. ، و این می تواند تلاش برای کمک به خود و نه مشتریان احتمالی را برای مقابله با برخی احساسات پنهان کند) ؛

- سرانجام ، وضعیت "دوستانه" اغلب می تواند انگ انگ مثبت را پنهان کند: تمایل بیش از حد متخصص برای اطمینان دادن به مشتری که همجنس بازان و لزبین ها مانند دیگران عادی هستند ، به نگرش ناخودآگاه او نسبت به تفاوت در جهت گیری جنسی خیانت می کند (و این دوباره می تواند روان درمانی به دور از موضوع انگ داخلی).

به طور کلی ، این وضعیت می تواند یک نقطه کور در تعامل روانشناس و مشتری همجنسگرا ایجاد کند تا احساسات منفی زیادی در این مورد آشکار نشود.یک فرد می تواند احساسات خود را به شدت رد کند ، به عنوان مثال ، او تنها پروتستان در یک شهرک کاتولیک ، یا تنها مرد سفید پوست در محله سیاه ، یا تنها اروپایی در مناطق داخلی چین است. اما آیا واقعاً برای او چنین خواهد بود؟ از این گذشته ، هرچه گفته ها بلندتر باشد ، درد درونی قوی تر می شود. و رها کردن احساس شرم و گناه "هضم نشده" به این معنی است که به آنها اجازه می دهد به طور پنهانی همچنان بر عزت نفس و درک "من" خود تأثیر منفی بگذارند. شرم و گناه از نظر روانی سمی ترین و عصبی ترین احساسات هستند. اما اگر در قالب "دوستانه" کار کنید ، می توانید چشم خود را بر روی آنها ببندید.

من می خواهم به یک واقعیت اشاره کنم که مشتریان احتمالی همجنسگرایان باید بدانند. آموزش روان درمانی حرفه ای شامل مطالعه عمیق روانشناس در مورد درگیری های داخلی آنها ، از جمله درگیری های جنسی است. متخصصی که در برخورد با همجنسگرایان و لزبینها احساس آزادی و شایستگی می کند ، به سختی باید خود را "دوستانه" معرفی کند. به هر حال ، ما وضعیتی نداریم: دوستانه برای حملات وحشت ، دوستانه برای اختلال شخصیت ، دوستانه برای افسردگی و غیره. یک روانشناس متخصص و متخصص در تخصص خود فقط کار خود را انجام می دهد. در چنین مواردی ، هنگامی که او برخورد اجتناب ناپذیری با تناقضات حاد داخلی احساس می کند ، به همکاری که م withثرتر کار می کند توصیه می کند ، از یک متخصص باتجربه تر درخواست نظارت می کند ، یا در روان درمانی شخصی خود سعی می کند درگیری های داخلی خود را حل کند.

من روانشناسان بزرگی را می شناسم که با همجنس بازان و لزبین ها کار می کنند. آنها نیازی به وضعیت "دوستانه" ندارند - بهبود عینی در وضعیت مشتریان آنها شواهد عالی از کیفیت کار و صلاحیت آنها است. و من به هیچ وجه نمی خواستم به نوعی وضعیت خود را بی اعتبار کنم یا صلاحیت روانشناسان دوست را زیر سوال ببرم. من می خواستم به دختران و پسران همجنسگرا و همچنین خود متخصصان بگویم که پیشوند "دوستانه" به خودی خود ضمانت کیفیت نیست و برخی از موضوعات باید همیشه در تمرکز قرار گیرند.

توصیه شده: