2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در انسان ، نیاز به بودن با دیگران در سطح ژنتیکی بیان می شود ، یک ارتباط همزیستی (همزیستی از زبان یونانی - زندگی مشترک) بین کودک و والدین برای زنده ماندن ضروری است. تجربه اعتیاد اولین تجربه ای است که در دوران کودکی تجربه می کنیم. و با رشد سالم ، فرد برای استقلال تلاش می کند. کودک در قدم های کوچک سعی می کند تا آنجا که سن اجازه می دهد به تنهایی جهان را بیاموزد. بیاموزید ، بنشینید ، راه بروید ، صحبت کنید ، بخوانید ، بخوانید. و همچنین "نه" گفتن را بیاموزید. آگاهانه دوستان ، شرکا را انتخاب کنید. نظرات خود را بدون در نظر گرفتن نظرات دیگران بیان کنید. برای زندگی خود برنامه ریزی کنید. بدون توجه به خواسته ها و نظرات دیگران ، خودتان تصمیم بگیرید. از ارزش های خود منحرف نشوید ، حتی تحت فشار دیگران. روی هویت خود کار کنید. فردی با ساختار ذهنی سالم برای آزادی تلاش می کند. البته نه به آن آزادی ، جایی که هر کاری را که می خواهم انجام دهم ، تا غنی سازی با هزینه شخص دیگر. در کنار آزادی و استقلال ، شخص مسئولیت و مسئولیت زندگی خود را بر عهده می گیرد.
هر یک از ما به افراد دیگر احتیاج داریم ، در حالی که دیگران به ما نیاز دارند و خطر ثابت شدن همزیستی بر یکدیگر وجود دارد. در چنین تثبیت همزیستی ، توسعه متوقف می شود. اگر دائماً به کودکان گفته شود که چقدر تابع ، وابسته و ناتوان هستند ، این امر روح کودکان را مسموم می کند. کودکان و بنابراین دائماً وابستگی و نیاز خود را احساس می کنند. آنها تا حد زیادی به تأیید ، حمایت ، درک و احترام بزرگسالان نیاز دارند. به طوری که آنها می توانند به طور مستقل به جهان نگاه کنند و به احساسات خود اعتماد کنند. برای یک کودک در حال رشد ، مهم است که فردی در این نزدیکی وجود داشته باشد ، که به لطف او "من" خود را ، که با "من" دیگر متفاوت است ، بشناسد. اگر والدین خود را نشناسند ، از احساسات خود جدا شده ، درگیر مشکلات داخلی خود شوند ، در این صورت آنها در دسترس کودک نیستند. و سپس تمایز با والدین ، و تشکیل "من" خود دشوار و غیرممکن می شود. اگر والدین خود را نشناسند ، باورهای غلطی در مورد والدین به او گفته می شود. کودکان ایده های غلطی را که با واقعیت مطابقت ندارند ، امتحان می کنند و دیگر به خود ، احساسات ، انگیزه ها ، افکار خود اعتماد نمی کنند.
در دوران نوجوانی ، داشتن یک فضای آزاد شخصی برای والدین و سایر بزرگسالان برای کودک مهم است. یک نوجوان ، از تجربه خودش ، باید بفهمد که در چه چیزی قادر است و چه چیزی قادر نیست ، چه کسی است و چه کسی نیست. مهم است که در دوران بلوغ به فرزند خود هم حمایت و هم رهایی دهید. پس از بلوغ ، نوجوانان ارزش ها و ایده های خود را در مورد زندگی شکل می دهند و سعی می کنند بفهمند معنای زندگی آنها دقیقاً چیست. به جای حمایت خارجی والدین ، سایر بزرگسالان ، دوستان ، "هسته داخلی" در حال شکل گیری است. و البته ، اگر کودکی در خانواده ای با والدین غیرقابل پیش بینی بزرگ شد ، از آنها حمایت و در فضایی ناامن احساس نکرد ، هسته داخلی شکل نمی گیرد. او در همه چیز توسط اطرافیان هدایت می شود. او نیازهای خود را نمی داند ، احساسات خود را درک نمی کند و برای وجود فقط به شخص دیگری نیاز دارد ، نمی داند که کیست ، او خود را از چشم دیگران می بیند ، که از آنها بیشتر رنج می برد. از سوی دیگر ، با دلبستگی غیرقابل اعتماد به والدین ، ممکن است در کودک یک خودمختاری شبه شکل بگیرد. چنین کودکانی مبنای احساسی برای اعتماد به والدین خود ندارند ، آنها استرس را تجربه می کنند و از آنها فاصله می گیرند. آنها زود مستقل می شوند. چنین کودکانی مجبور هستند از بزرگسالان مستقل باشند ، آنها اغلب برای مدت طولانی تنها بازی می کنند ، همه چیز را به سرعت یاد می گیرند. آنها از دریافت حمایت بزرگسالان خودداری می کنند ، که به دلیل کودک بودن آنها ، فرصت آنها را محدود می کند. آنها از ترس اینکه در قدرت دیگران باشند ، کمک دیگران را نمی پذیرند.برای چنین کودکی ، بزرگسال شدن ، ارتباط نزدیک با شخص دیگری غیرقابل تحمل است. پشت این تجربه برخورد با والدین آسیب دیده و غیرقابل پیش بینی است. نیاز ارضا نشده به عشق ، مراقبت ، حمایت سرکوب می شود و جدا می شود. برای تحمل روح کودک درد صمیمیت ارضا نشده با والدین غیرقابل تحمل است. در آینده ، به دلیل محدودیت و فاصله ، آنها نمی توانند به نیاز خود برای دریافت حمایت عاطفی اعتراف کنند. از سوی دیگر ، یک فرد بالغ که در چنین خانواده ای بزرگ شده است ، از تلاش برای برآوردن آنچه در دوران کودکی دریافت نکرده است ، دست نمی کشد و سعی می کند از طرف والدین ، دوستان ، همکاران به رسمیت شناخته شود. اما چنین تلاشهایی فقط سرخوردگی او را افزایش می دهد. یک فرد زندگی خود را نمی گذراند ، اقدامات او توسط نگرش های غلط دیکته می شود ، او در اسارت دوران کودکی خود است.
توصیه شده:
چه جنبه هایی از رفتار بزرگسالان در دوران کودکی بیان شده است
1. عزت نفس ، نگرش نسبت به ظاهر ، استعدادها و توانایی های خود ، تشخیص ارزش و اهمیت خود ، اعتقاد به قدرت خود ، احساس منابع عظیم خود ، توانایی ایستادگی در برابر خود و یافتن جایگاه شایسته در هر سلسله مراتب 2. مهارت های ارتباطی ، تجلی نیاز به ارتباط ، علاقه به دنیای افراد ، توانایی حدس زدن احساسات و روحیات دیگران ، برخورد دوستانه با مردم ، همراه با احترام به خود و توانایی ایستادگی در برابر خود.
ترس های دوران کودکی واقعاً چه چیزی پشت هیولاها زیر تخت پنهان شده است؟
در حال حاضر من اغلب درخواست مشاوره در مورد ترس کودکان ، به ویژه مانند ترس از تاریکی ، هیولا ، ارواح و غیره را دارم. به طور معمول ، این ترس ها در هر کودک بالای 4 - 4 سال ظاهر می شود. در این سن ، کودکان شروع به حدس زدن می کنند که همه چیز ابدی نیست ، مردم می میرند ، ممکن است اتفاقی برای والدین آنها بیفتد.
خیانت تقلب معنای بیولوژیکی قدرتمندی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله شده است ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر کرده و شما را در حاشیه غریزه قرار داده است
قرنهاست که خیانت با ضربه ای به قلب با خنجر مقایسه می شود. واقعیت این است که تقلب یک معنی بیولوژیکی قوی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله می شود ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر می کند ، شما را در حاشیه غریزه باروری قرار می دهد و شما را تنها می گذارد.
ظلم دوران کودکی اگر فرزند شما توسط همسالان مورد آزار و اذیت قرار گرفته است چه باید کرد
سوتلانا ، کدام کودکان بیشتر از سایرین احتمال دارد مورد آزار و تمسخر همسالان خود قرار گیرند؟ - هر بچه ای می تواند در تیم مدرسه مورد تمسخر قرار گیرد. اما همه افراد مورد آزار و اذیت قرار نمی گیرند. چنین وضعیتی سیگنالی است برای فکر کردن در مورد رابطه کودک با مرزهای خود.
توسط یک زن اسیر شده است
همه چیز از او شروع می شود و در او به پایان می رسد. این می تواند پذیرفته شود اگر ما به اساس ذات خود نگاه کنیم ، که در اصل آن - اصل زنانه است ، که جهت حرکت انرژی را به ما می دهد. این نقشه ستاره ای از آسمان بالای سر ماست ، این احساس دیوانه وار از جهت تنگ ، در روح من انباشته شده است ، این طبیعت من است ، این است.