جهان را چگونه می بینید؟

فهرست مطالب:

تصویری: جهان را چگونه می بینید؟

تصویری: جهان را چگونه می بینید؟
تصویری: جهان را چگونه می بینیم؟ Vlog 2024, آوریل
جهان را چگونه می بینید؟
جهان را چگونه می بینید؟
Anonim

اغلب ما چنین عبارتی را از مردم می شنویم: "از مرزهای شخصی من تجاوز نکنید". آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چگونه و چه زمانی این مرزها ایجاد می شوند؟ و محیط چه تاثیری بر آنها دارد؟

بیایید سعی کنیم آن را کشف کنیم.

مرزهای شخصی نحوه ایجاد روابط با دیگران و نحوه تعامل با آنها است.

حتی در اوایل کودکی ، کودک به لطف والدین خود شروع به یادگیری دنیای خارج می کند. بعد مهد کودک و مدرسه می آیند.

در آنجا کودک یاد می گیرد که با سایر کودکان و بزرگسالان تعامل داشته باشد. بنابراین ، او تجربه تعامل با جهان خارج را به دست می آورد.

سپس کودک شروع به شکل گیری ایده ای از خود می کند. یک موقعیت داخلی واضح ظاهر می شود - من کیستم؟ من چی هستم؟ دنیای اطراف من چیست؟ چه نوع افرادی در اطراف من هستند؟

در پاسخ به این س questionsالات ، هر فرد موقعیت زندگی خاصی را ایجاد می کند. این پایگاه ما ، پایه ما ، نگرش ما به زندگی و افراد اطراف ما است. و از طریق این موقعیت زندگی ، شکل گرفته در دوران کودکی ، ما با جهان تعامل داریم.

4 نوع موقعیت کلیدی زندگی وجود دارد که افراد نسبت به یکدیگر از دست می دهند. آنها می توانند در موقعیت های مختلف با افراد مختلف ، در فضاهای مختلف تکثیر شوند. اما هر فرد یک موقعیت دارد که بیشتر اوقات بازی می شود. و ناخودآگاه اتفاق می افتد.

1. موقعیت "من خوبم - تو خوب نیستی" ، "من خوبم - تو بد هستی"

این موقعیت برتر است. این بدان معناست که من عالی کار می کنم. اما شخص دیگری که من با او ارتباط برقرار می کنم چندان خوب عمل نمی کند. این موقعیت را می توان با غرور ، برتری و تمایل به ارتقاء از شخص دیگر بازی کرد. فردی در این موقعیت این تصور را ایجاد می کند که بهتر ، باهوش تر ، قوی تر از دیگران است.

تظاهر: سرکوب ناخودآگاه شخص دیگر.

اصرار و تحمیل افکار و قضاوت های خود. کاهش ارزش دیگری - ویژگی ها ، افکار ، اقدامات او. برای چنین شخصی دشوار است که در صورت اشتباه تقاضای بخشش کند. او بر اهمیت خود تمرکز کرده است. چنین افرادی می توانند سایر افراد را در روابط ، به ویژه در خانواده ، نابود کنند. آنها دائماً شریک خود را سرکوب می کنند - با کلمات ، مقایسه ها ، کاهش ارزش او به عنوان یک شخص. و مهم نیست که شریک چقدر سعی می کند خود را ثابت کند ، باز هم سرکوب می شود.

2. موقعیت "من خوب نیستم - تو خوب هستی" ، "من بد هستم - تو خوب هستی."

این موقعیت احساس حقارت است. چنین شخصی دائماً خود را با دیگران مقایسه می کند و بیشتر اوقات با معنای منفی است. او از اهمیت و ارزش خود احساس نمی کند. چنین افرادی دائماً تنظیم می شوند ، لطفاً سعی کنید نیازهای دیگران را برآورده کنید ، ناخودآگاه خواسته ها و علایق آنها را به پس زمینه برسانید. آنها این احساس را دارند که همیشه شخصی بالاتر از او وجود دارد. در چنین رابطه ای ، سازگاری با شریک وجود دارد.

تجلی: تمرکز مداوم بر آنچه او را از بین می برد ، بر احساسات منفی ، بر ضعف ها و شکست های او. انتقاد مداوم از خود و تظاهر به خود.

این موقعیت ها در زندگی می توانند همپوشانی داشته باشند. به عنوان مثال ، در یک خانواده ، زن می تواند رهبر باشد و مرد را سرکوب کند. اما در محل کار ، او ممکن است در موقعیتی پایین تر از طرف مقابل قرار گیرد و باید با تصمیمات و اقدامات او سازگار شود.

3. موقعیت "من بعلاوه ، شما بعلاوه" ، موقعیت همکاری

این مزیت ترین موقعیت است. این شامل گفتگو ، امکان مشارکت و تعامل بر اساس مساوی است. این موقعیت در افرادی شکل می گیرد که می توانند خود را بپذیرند. این افراد در خانواده ای بزرگ شده اند که پذیرفته شده اند ، درک شده اند و به آنها این فرصت داده شده است که خودشان باشند. بنابراین ، چنین کودکانی احساس می کردند که همه چیز برای آنها خوب است. آنها خود را با آرامش نشان دادند و می توانستند به خواسته خود برسند. کودک به طور برابر با جهان خارج تعامل داشت. بنابراین ، از طریق منشور پذیرش خود ، کودک دنیای بیرون و افراد دیگر را می پذیرد. او از طریق خودش به همه چیز نگاه می کند. و در بزرگسالی به افراد نگاه می کند و ویژگی های قوی و مثبت را در آنها می بیند. او در آنها فرصتی برای همکاری و تعامل می بیند.در چنین موقعیتی ، ایجاد مشارکت آسان است ، توسعه و تعامل آسان است.

4. موقعیت "من منهای هستم ، شما منهای هستید" ، موقعیت انفعال

خارج شدن از این موقعیت سخت ترین است. این حالت فداکاری است ، وضعیت کاهش ارزش خود و دیگران است. انگیزه اصلی چنین افرادی "من نه می توانم و نه تو می توانی" است. یک فرد از طریق حالت انفعال و طرد شدن به جهان و افراد دیگر نگاه می کند. او با خودش در تضاد داخلی است و این فرافکنی به جهان خارج منتقل می شود. در چنین موقعیتی ، هیچ همکاری ، هیچ فعالیتی ، هیچ رشد وجود ندارد. یک شخص منفی می شود و منابع خود را از دست می دهد.

بیشتر اوقات ، یک فرد در موقعیت های مختلف و با افراد مختلف به یک موقعیت تکیه می کند.

اگر تمایلی برای بهبود این یا آن موقعیت وجود دارد و افرادی را که در همان موقعیت قرار دارند دور خود جمع کنید ، می توانید به آنجا بیایید. اما برای این کار باید بدانید که اکنون کجا هستید. و بتوانید افکار و احساسات خود را در موقعیت فعلی خود پیگیری کنید. و سپس درک کنید که چگونه می توانید گذار را انجام دهید. همچنین می توانید با تغییر رفتارهای خود به شریک خود کمک کنید.

چرا ما این موقعیت را انتخاب می کنیم؟ چگونه موقعیت خود را در زندگی بهبود بخشیم؟ چگونه می توان رابطه را در موقعیت "من بعلاوه ، شما بعلاوه" یاد گرفت؟ من شما را دعوت می کنم تا برنامه نویسنده من را در زمینه روانشناسی زنان و مردان "روابط ملبس به شادی" مرور کنید.

با عشق و دقت ،

اولگا سالودکایا

توصیه شده: