2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"و این برای من یکسان است …" - اغلب شرکت کنندگان در سخنرانی های من این عبارت را با لبخند ، تسکین و تعجب می گویند وقتی دیگران تجربه خود را به اشتراک می گذارند …
"بله ، و من چنین احساسی دارم (یا من خودم را احساس می کنم ، یا من آن را می دانم)" - مشتریان در مشاوره های فردی با خوشحالی در صدای خود می گویند.
یا وقتی مردم برمی گردند و با خجالت مشکل خود را بیان می کنند یا س theirال خود را می پرسند و می افزایند: "به احتمال زیاد س myال من برای شما بسیار عجیب به نظر می رسد (یا احمقانه یا غیرطبیعی)" ، و می شنوند که من اغلب به چنین س questionsالات پاسخ می دهم ، آنها با تشویق شگفت زده می شوند: "واقعا؟"
به نظر می رسد در پشت این شرایط ، شادی مشتریان پنهان است: "هورا ، من تنها کسی نیستم!"
چنین موقعیت هایی در مواجهه با س questionsالات زندگی رایج است ، وقتی به نظر می رسد که "همه مردم مانند مردم هستند و شما یک گلادیولوس هستید"! و معمولاً در ذهن ما و در تخیل ما این "دیگر افراد عادی و معمولی" ایده آل ، بدون گناه و بدون مشکل هستند ، همه چیز برای آنها آسان ، زیبا و صحیح است ، آنها همه کارها را انجام می دهند و چیزی را متفاوت تجربه می کنند ، به نوعی عادی. و ما اغلب خود را با این افراد فانتزی مقایسه می کنیم تا به ضرر خود برسیم.
آگاهی "من تنها نیستم! و چه اتفاقی برای دیگران نیز می افتد … "، به عبارت دیگر ، عادی سازی تجربه همان چیزی است که روان درمانی ، گروه های حمایتی و سخنرانی های موضوعی ارائه می دهند ، همچنین ارتباط باز ، زنده و صادقانه با افراد دیگر - و این ، به نوبه خود ، کمک می کند پذیرفتن نقص خود ، تسکین می بخشد ، مسائل را با شرم و عذاب وجدان حل می کند ، به خارج شدن از منطقه خیالی به دنیای واقعی کمک می کند و می بیند که همه چیز چندان بد نیست …
توصیه شده:
من همانطور که هستم هستم و اصلا نمی خواهم تغییر کنم
در مورد بدن ، شرم و تغییر من با بچه ها به یک زمین بازی بزرگ ، حدود یک کیلومتر از خانه ، کنار مدرسه می روم. به موازات ، من بار دیگر خطوطی را که دیروز دیدم ، که قبلاً در بین دختران VKontakte بسیار محبوب بود ، به خاطر می آورم: "من همانطور که هستم هستم و اصلا نمی خواهم تغییر کنم …"
با چنین شخصی رابطه برقرار نکنید
نویسنده: پاول زیگمانتوویچ افرادی هستند که نیازی به شروع رابطه با آنها ندارید. همه می دانند که چنین افرادی وجود دارند ، اما همه نمی دانند چگونه چنین شخصی را تعریف کنند. خوب ، من اعتراف می کنم ، و من - همچنین لیست صد درصدی را نمی دانم.
در مورد ترومای تجمعی ، یا به نظر می رسد مشکلی وجود ندارد ، اما به نظر می رسد که چنین است
کار طولانی مدت با انواع آسیب ها ، دشوارترین و مهمترین چیز تشخیص آسیب است. به طور دقیق تر ، برای آشکار ساختن این ضربه برای مراجعه کننده. بیشتر اوقات ، با وجود این که این موضوع از نظر احساسی بسیار دردناک است ، باید با فقدان روانی تجربه آسیب زا مقابله کرد و برای جلوگیری از تماس و غوطه ور شدن در تجربیات آسیب زا خود ، مشتری برای میلیونمین بار با دیدن ضربه در افق ، با موفقیت متوجه آن نمی شود.
من یک مرد آزاد هستم ، اما با پدر ، مادر برای همیشه هستم
موضوعات نامرئی ما را با افراد دیگر مرتبط می کند: شریک ، فرزندان ، بستگان ، دوستان. اولین و قوی ترین پیوند بدون شک پیوند با مادر است. ابتدا ، کودک توسط بند ناف به مادر متصل می شود ، این یک ارتباط فیزیکی واقعی است ، سپس ارتباط فیزیکی با یک رابطه عاطفی و پر انرژی جایگزین می شود.
آیا من یک مادر بد هستم؟ من یک مادر معمولی و خوب هستم
چرا چنین اهمیتی در روانشناسی به نوزادان و سن 6 سال داده می شود؟ در این سن چه اشکالی دارد؟ چرا اینقدر بر رابطه مادر و فرزند تأکید می شود؟ چگونه می توان مادر بد یا خوب را تشخیص داد ؟؟؟ آیا اصطلاح بهتری بین این دو قطب وجود ندارد؟ آیا تا به حال تصویری را دیده اید: