چگونه جلوی قلدری کودکان را بگیریم

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه جلوی قلدری کودکان را بگیریم

تصویری: چگونه جلوی قلدری کودکان را بگیریم
تصویری: چگونه: محدودکردن جست‌وجوی کودکان در گوگل / How to turn Google safe search on and off 2024, آوریل
چگونه جلوی قلدری کودکان را بگیریم
چگونه جلوی قلدری کودکان را بگیریم
Anonim

شما می توانید قسمت اول مطالب مربوط به قلدری کودکان را در اینجا بخوانید: اشتباهات رفتاری که زورگویی را بدتر می کند. حالا درباره آنچه در این شرایط می توان انجام داد. البته شرایط بسیار متنوع است ، اینها اصول و مراحل کلی هستند.

1. پدیده را نام ببرید

نه "پسرم (پتیا اسمیرنوف) با همکلاسی هایش کنار نمی آید."

هنگامی که کودک عمداً اشک می ریزد ، مرتباً و به طور سیستماتیک مورد آزار قرار می گیرد ، وقتی آنها را می برند ، پنهان می کنند ، وسایل او را خراب می کنند ، وقتی تحت فشار قرار می گیرند ، او را فشار می دهند ، او را مورد ضرب و شتم قرار می دهند ، نام او را می خوانند ، به طور جدی نادیده گرفته می شود - به این می گویند POLLING. خشونت. تا زمانی که نام خود را بر روی آن نگذارید ، همه وانمود خواهند کرد که اتفاق خاصی در حال رخ دادن نیست.

در مرحله بعد ، باید درک کنید که چه کسی آماده است تا مسئولیت خاتمه این پرونده را بر عهده بگیرد. علامتی که نشان می دهد شما آماده هستید فقط تمایل به نام زورگویی قلدری است. ایده آل اگر فوراً معلم باشد. اگر او همچنان آهنگی در مورد "خوب ، او اینطور است" بخواند - باید بالاتر برود. ما باید فردی را پیدا کنیم که آنچه را که در حال رخ دادن است با نام خود صدا کند. و با آن شروع به کار کنید.

اگر این رهبر است ، اجازه دهید دستور دهد و پیاده سازی را پیگیری کند ، یا خودش این کار را انجام دهد ، زیرا زیردستان ناتوان هستند. تماس با مقامات خارجی یک گزینه افراطی است ، اما اگر راه دیگری وجود ندارد ، نیازی به تأخیر نیست. در مورد ما ، تغییرات فقط از سطح کارگردان انجام شد.

مدیر همچنین سعی کرد بازی "چرا با فرزند خود کار نکردید؟" به سرعت سبک گفتگو را تغییر داد و ما در همه چیز به زیبایی توافق کردیم.

بعلاوه ، فرد بالغی که به دلیل سادگی مردم را تحت کنترل خود درآورد ، او را معلم می نامیم ، اگرچه می تواند روانشناس مدرسه ، مشاور در اردوگاه ، مربی ، معلم اصلی و غیره باشد. باید با گروه قلدری صحبت کند و رویداد را با گروه نامگذاری کند.

بر اساس بسیاری از بررسی های "جمع کننده" های سابق ، واضح است که چگونه کودکان از کاری که انجام می دهند آگاه نیستند. در ذهن آنها این جمله "ما او را تحریک می کنیم" یا "ما آنطور بازی می کنیم" یا "ما او را دوست نداریم" نامیده می شود. آنها باید از یک بزرگسال بیاموزند که وقتی این کار را می کنند و آن را انجام می دهند ، اینگونه می گویند و غیر قابل قبول است.

گاهی اوقات لازم است وضعیت را از نظر قربانی توصیف کنیم. به طرز عجیبی ، من باید این کار را برای معلمان انجام دهم. در غیر این صورت ، غیرممکن بود که آنها را از "فکر کنید ، بچه ها همیشه یکدیگر را اذیت می کنند" خارج کرد.

من به آنها پیشنهاد کردم تصور کنند:

اینجا شما سر کار می آیید. کسی سلام نمی کند ، همه روی می گردانند. شما در راهرو قدم می زنید ، پشت سر می خندید و زمزمه می کنید. شما به شورای معلمان بیایید ، بنشینید. بلافاصله ، همه کسانی که در کنار آنها نشسته اند بلند می شوند و با شجاعت دورتر می نشینند.

شما یک مسابقه را شروع می کنید و متوجه می شوید که فردی وظیفه ای را که روی تخته سیاه نوشته شده بود پاک کرده است. شما می خواهید به دفتر خاطرات خود نگاه کنید - آنجا نیست. بعداً او را در گوشه کمد ، با ردپایی در صفحات پیدا می کنید.

هنگامی که شل می شوید و فریاد می زنید ، بلافاصله با مدیر تماس گرفته می شوید و به دلیل رفتار نامناسب سرزنش می شوید. شما سعی می کنید در پاسخ شکایت کنید و بشنوید: باید بتوانید با همکاران خود کنار بیایید! " چه احساسی داری؟ تا کی می توانی تحمل کنی؟"

مهم: بر ترحم فشار نیاورید. در هیچ موردی "نمی توانید تصور کنید که او چقدر بد است ، چقدر ناراضی است؟" فقط: شما در چنین شرایطی چگونه خواهید بود؟ شما چه احساسی دارید؟

و اگر احساسات زنده در پاسخ به شما آمد ، غر نزنید و حمله نکنید. فقط همدردی: بله ، برای همه سخت است. ما مردم هستیم و برای ما مهم است که با هم باشیم.

گاهی اوقات اولین نکته کافی است اگر تازه شروع شده باشد.

2. ارزیابی بدون ابهام ارائه دهید

افراد می توانند بسیار متفاوت باشند ، ممکن است یکدیگر را کم وبیش دوست داشته باشند ، اما این دلیلی برای مسمومیت و جویدن یکدیگر نیست ، مانند عنکبوت های داخل شیشه. مردم افرادی هستند ، افراد معقول ، که قادرند یاد بگیرند که با هم باشند و با هم کار کنند. حتی اگر آنها بسیار بسیار متفاوت باشند و کسی در نظر دیگران کاملاً اشتباه باشد.

ما می توانیم نمونه هایی از آنچه در دیگران برای ما اشتباه به نظر می رسد ، ارائه دهیم: ظاهر ، ملیت ، واکنش ها ، سرگرمی ها و غیره.مثالهایی از نحوه ارزیابی متفاوت کیفیت یکسان در زمانهای مختلف و در گروههای مختلف ارائه دهید.

همچنین یک بازی نقش آفرینی جالب در مورد چشم قهوه ای و چشم آبی وجود دارد ، اما باید توسط متخصصان انجام شود. و مغز را به خوبی تمیز می کند.

البته ، همه اینها تنها در صورتی محقق می شود که خود بزرگسال صادقانه چنین اعتقادی داشته باشد. این باید یک خطبه باشد ، نه یک سخنرانی.

3. قلدری را به عنوان یک مشکل گروهی شناسایی کنید

وقتی مردم با اتهامات اخلاقی مورد حمله قرار می گیرند ، شروع به دفاع از خود می کنند. در حال حاضر ، آنها علاقه ای به این ندارند که آیا آنها درست می گویند یا نه ، مهمترین چیز این است که خود را توجیه کنند. کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

به ویژه کودکانی که محرک قلدری هستند ، زیرا اغلب آنها کودکانی با آسیب های خودشیفته هستند ، که کاملاً قادر به تحمل شرم و گناه نیستند. و آنها مانند گلادیاتورها برای نقش خود در "آلفا فوق العاده دوپر" مبارزه خواهند کرد.

یعنی ، در پاسخ به عنوان خشونت قلدری ، خواهید شنید: «چرا او؟ و ما هیچ نیستیم. و این من نیستم. " و مواردی از این دست واضح است که هیچ بحثی در این زمینه منطقی نخواهد بود. بنابراین ، نیازی به هدایت او نیست. نیازی به بحث در مورد حقایق نیست ، برای پیدا کردن اینکه دقیقاً "او" چیست ، دقیقاً چه کسی و غیره است.

لازم است قلدری به عنوان بیماری GROUP تعیین شود. بنابراین می توان گفت: بیماری هایی وجود دارد که افراد را تحت تأثیر قرار نمی دهد ، بلکه گروه ها ، طبقات ، شرکت ها را تحت تاثیر قرار می دهد.

در حال حاضر ، اگر فردی دست های خود را نشوید ، می تواند عفونت کند و بیمار شود. و اگر گروه بر پاکی رابطه نظارت نکند ، می تواند بیمار شود - با خشونت. بسیار غم انگیز است ، برای همه مضر و بد است. و بیایید فوراً با هم درمان شویم تا یک کلاس سالم و دوستانه داشته باشیم.

این امر به تحریک کنندگان اجازه می دهد تا چهره خود را نجات دهند و حتی به آنها این فرصت را می دهند که حداقل نقش "آلفا" غیر مخرب را که "مسئول سلامت طبقه" است ، امتحان کنند. و مهمتر از همه ، این تضاد بین قربانی-شاهد تجاوزگر را از بین می برد. همه در یک قایق ، یک مشکل مشترک ، بیایید آن را با هم حل کنیم.

با کودکان بزرگتر ، می توانید "ارباب مگس ها" یا (بهتر) "مترسک" را تماشا کرده و در مورد آن بحث کنید. با کوچکترها - "جوجه اردک زشت".

4. حس اخلاقی را فعال کرده و انتخاب ها را تدوین کنید

اگر کودکان به سادگی به الزامات رسمی معلم خم شوند ، نتیجه پایدار نخواهد بود.

وظیفه این است که کودکان را از هیجان "بسته" خود به موقعیتی آگاهانه برسانیم ، و شامل ارزیابی اخلاقی از آنچه در حال رخ دادن است ، باشیم. می توان از کودکان خواسته است که سهم خود را در بیماری قلدری کلاس ارزیابی کنند.

بیایید 1 امتیاز بگوییم - این "من هرگز در این شرکت نمی کنم" ، 2 امتیاز - "من گاهی اوقات این کار را انجام می دهم ، اما بعد از آن پشیمان می شوم" ، 3 امتیاز - "من شکاری کردم ، شکاری کردم و مسموم خواهم کرد ، عالی است." بگذارید همه به طور همزمان روی انگشتان خود نشان دهند - چند امتیاز به خود می دهند؟

اگر این نوجوانان نباشند ، هیچ "سه نفره" ای وجود نخواهد داشت ، حتی در بین متجاوزان پرخاشگر. در این مکان ، در هیچ موردی نباید سعی کنید بگیرید: نه ، در واقع شما در حال مسمومیت هستید. برعکس ، شما باید بگویید: "چقدر خوشحالم ، قلبم راحت شد. هیچکدام از شما فکر نمی کنید که طعمه زدن خوب و درست است. حتی کسانی که این کار را کردند بعداً پشیمان شدند. این بسیار عالی است ، بنابراین شفا دادن به کلاس برای ما دشوار نخواهد بود."

بنابراین ارزیابی اخلاقی قلدری بیرونی نمی شود و به بزرگسالان تحمیل می شود ، خود بچه ها آن را ارائه می دهند.

اگر گروه از لذت خشونت بسیار غرق شده باشد ، ممکن است برخورد شدیدتر باشد. من پذیرایی را با "جوجه اردک زشت" در یک کتاب شرح دادم ، در اینجا به اختصار آن را بازگو می کنم.

پس از یادآوری قسمتی که در مورد زورگویی توصیف می شود ، می توانیم چیزی شبیه این را به کودکان بگوییم:

معمولاً ، وقتی این داستان را می خوانیم ، به شخصیت اصلی ، جوجه اردک فکر می کنیم. ما برای او متاسفیم ، نگران او هستیم. اما حالا می خواهم به این مرغ ها و اردک ها فکر کنیم. با جوجه اردک ، همه چیز خوب خواهد بود ، او با قوها پرواز می کند. و آنها؟ آنها احمق و عصبانی خواهند ماند ، قادر به همدردی یا پرواز نیستند.

وقتی وضعیت مشابهی در کلاس درس ایجاد می شود ، همه باید تصمیم بگیرند: او در این داستان کیست. آیا در بین شما کسی وجود دارد که بخواهد جوجه شیطانی احمق باشد؟ انتخابت چیه؟"

همین تکنیک می تواند به والدین کمک کند بفهمند که اگر کودکشان مورد آزار و اذیت قرار نگیرند ، اما برعکس ، این نیز بسیار جدی است.فرزندان آنها در نقش جوجه های احمق و شرور هستند و چنین نقش هایی آنقدر خشک می شوند که شروع به تغییر شخصیت خود می کنند. آیا این چیزی است که آنها برای فرزندان خود می خواهند؟

برای مکالمه یک به یک با کودکی که نمی داند ایراد از قلدری چیست ، این نیز مناسب است.

5- قوانین مثبت برای زندگی گروهی و عقد قرارداد تنظیم کنید

تا به حال ، در مورد چگونگی عدم توجه بوده است. توقف در آنجا اشتباه خواهد بود ، زیرا با منع کودکان از شیوه های قدیمی واکنش و رفتار و عدم اجازه به دیگران ، باعث ایجاد استرس ، سردرگمی و بازگشت به حالت قدیمی می شویم.

لحظه ای که پویایی گروه های قدیمی و "بد" قطع شود ، باز شدن مارپیچ مخرب آن متوقف شود ، مناسب ترین لحظه برای شروع یک پویایی جدید است. و این مهم است که با هم انجام شود.

فقط کافی است قوانین زندگی را در یک گروه به همراه کودکان تنظیم کنید. به عنوان مثال: "هیچ کس در کشور ما رابطه خود را با مشت های خود روشن نمی کند. ما به هم توهین نمی کنیم. ما آرام نگاه نمی کنیم ، اگر دو نفر با هم دعوا کنند ، آنها از هم جدا می شوند."

اگر بچه ها بزرگتر هستند ، می توانید شرایط سخت تری را مشخص کنید ، به عنوان مثال ، افراد به طرق مختلف حساس هستند و این برای یکی یک مبارزه دوستانه است ، برای دیگری می تواند دردناک باشد. به عنوان مثال ، این می تواند در چنین قانونی منعکس شود. "اگر ببینم که ناخواسته شخصی را لمس کرده و آزرده خاطر کرده ام ، بلافاصله کار خود را متوقف می کنم." اما بیش از حد ، ظریف و دشوار ، حداقل برای شروع لازم نیست.

قوانین روی یک برگه بزرگ نوشته شده و همه به آنها رای می دهند. بهتر است ، همه امضا کنند که متعهد به انجام آنها هستند. این تکنیک "قرارداد" نامیده می شود ، در گروه های درمانی و آموزشی برای بزرگسالان عالی عمل می کند ، و در مورد کودکان نیز بسیار مثر است.

اگر کسی قوانین را نقض کرد ، می تواند به سادگی در سکوت به پوستری با امضای خود اشاره کند.

6. نظارت و حمایت از تغییرات مثبت

این خیلی مهمه. در مورد ما ، این اشتباه اصلی بود: من با کارگردان صحبت کردم ، او کسی را کنترل کرد ، به نظر می رسید که بهتر شده است و ما آن را فشار نداده ایم ، به این امید که همه چیز به تدریج بهتر شود. و ساکت شد ، اما مانند یک تپه بادی دود کرد.

بسیار مهم است که فرد بالغی که موقعیت را به دست می گیرد گروه را ترک نکند. او باید مرتباً از شما بپرسد که چگونه کار می کنید ، چه کار می کند ، چه کاری دشوار است ، چگونه می توانید کمک کنید.

شما می توانید یک «پیشخوان قلدری» ، نوعی کشتی یا تخته بسازید ، جایی که هرکسی که امروز آن را دریافت کرده یا چیزی را که شبیه خشونت است دیده است می تواند یک سنگریزه یا یک دکمه بچسباند. تعداد سنگریزه ها تعیین می کند که آیا امروز روز خوبی بود ، آیا این هفته بهتر از هفته گذشته بود و غیره.

بله ، بسیاری از انواع تراشه ها وجود دارد ، مربیان و تکنسین های بازی آنها را می شناسند. می توانید اجرا کنید ، افسانه بسازید و کلاژهایی در مورد "وقایع بهبودی" بسازید ، "نمودار دما" بسازید! و غیره.

نتیجه نهایی این است که گروه دائماً از طرف یک بزرگسال معتبر علاقه زیادی به دست می آورد و همچنان پیروزی بر قلدری را عامل مشترک خود می داند.

7. سلسله مراتب را هماهنگ کنید

اکنون وقت آن است که به محبوبیت فکر کنیم. در مورد این واقعیت که هرکس در مورد خود دارای شناخت است ، می تواند خود را به گروه ارائه دهد ، در آن مفید و ارزشمند باشد. تعطیلات ، مسابقات ، نمایش استعدادها ، پیاده روی ، اعزام ، بازی های تیم سازی - زرادخانه غنی است ، من نمی خواهم راه بروم. هر چه گروه مجبور باشد بیشتر در این ترکیب زندگی کند ، این مرحله از اهمیت بیشتری برخوردار است.

نشانه ای از سلسله مراتب گروهی هماهنگ ، عدم وجود نقشهای ثابت "آلفا" ، "شرط بندی" و "امگا" است ، یک جریان انعطاف پذیر از نقشها: در این وضعیت ، یکی رهبر می شود ، در دیگری - دیگری.

یکی در قرعه کشی بهترین است ، دیگری شوخی می کند ، سومی گل می زند ، چهارمی با بازی انجام می شود. هرچه فعالیتهای متنوع و معنادارتر باشد ، گروه سالم تر است.

خوب ، این در حال حاضر از سری "بسیار خوب" است. حتی اگر اینطور پیش نرود ، یک همزیستی مسالمت آمیز و آرام کافی است و کودکان را می توان در مکان های دیگر تحقق بخشید.

چیزی شبیه به این. اینجا آمریکا وجود ندارد و معلوم نیست چرا به معلمان چنین چیزی آموزش داده نمی شود.البته ، شرایط پیچیده زیادی وجود دارد ، به عنوان مثال ، رفتار پرخاشگرانه قربانی ، یا قربانی شدن مداوم ، یا حمایت والدین از قلدری. اما در حال حاضر لازم است که به این موضوع بپردازیم و فکر کنیم که در این مورد چه باید کرد. و من به طور کلی استراتژی کلی را شرح دادم.

توصیه شده: