چرا و چرا می نویسم و در انجام این کار با چه مشکلاتی روبرو هستم؟

تصویری: چرا و چرا می نویسم و در انجام این کار با چه مشکلاتی روبرو هستم؟

تصویری: چرا و چرا می نویسم و در انجام این کار با چه مشکلاتی روبرو هستم؟
تصویری: من در پختن این غذا اتفاقی نمی افتم، فوراً بخورید! تربوها / تریپ در اجاق پمپئی. غذای خیابانی 2024, آوریل
چرا و چرا می نویسم و در انجام این کار با چه مشکلاتی روبرو هستم؟
چرا و چرا می نویسم و در انجام این کار با چه مشکلاتی روبرو هستم؟
Anonim

امروز می خواهم دلیل نوشتن و مشکلات و تجربیات خود را در این زمینه با شما در میان بگذارم.

چرا مینویسم؟

من می نویسم تا آنچه را که به نظرم مهم است به اشتراک بگذارم. و آنچه فکر می کنم ممکن است برای دیگران مفید باشد. و مینویسم تا دیده شوم. من می نویسم تا افرادی که مرا می خوانند متوجه شوند که من چه می نویسم یا جواب نمی دهند.

اگر متون من توسط مشتریان بالقوه من خوانده می شود ، برای من مهم است که اگر آنها بخوانند ، آنها بتوانند ارزشها و درک ما از جهان را به هم نزدیک و شبیه به هم بدانند. تا آنجا که می توانم فردی باشم که می خواهند برای کمک روانشناسی به او مراجعه کنند.

من اغلب شروع به نوشتن را برایم دشوار می کند. چرا؟

وقتی می خواهم بنویسم ، با این واقعیت روبرو می شوم که به نظر می رسد همه موضوعاتی که می خواهم در مورد آنها بنویسم ، آنچه می خواهم به اشتراک بگذارم ، در این مورد قبلاً توسط دیگران بسیار جالب تر ، بسیار عمیق تر ، بسیار بیشتر نوشته شده است کامل تر ، و به نظر می رسد چرا دیگران باید در مورد آن بنویسند؟

از طرف دیگر ، اکنون من فکر می کنم که حتی اگر بسیاری قبلاً در مورد این موضوع نوشته اند ، شاید نحوه نوشتن من در مورد آن به زبانی بسیار قابل فهم برای کسی نوشته شود. و از طریق متن من با کسی می توان نوعی نزدیکی را احساس کرد.

وقتی می خواهم روی دکمه "انتشار" کلیک کنم ، احساس نگرانی می کنم که چقدر برای افراد دیگر جالب ، مفید و مهم خواهد بود.

همچنین از شنیدن نوعی محکومیت یا کاهش ارزش می ترسم.

می ترسم کسی متن من را بی ارزش کند. اگرچه با این کار می دانم چه خواهم کرد. من قبلاً یاد گرفته ام که در چنین شرایطی از آنچه می نویسم و از خودم دفاع کنم. حداقل ، من می توانم به یک فرد نشان دهم که اگر به این کار علاقه ای ندارد ، او همیشه انتخابی دارد که نخواند و از آنجا عبور نکند.

وقتی موقعیت های گذشته را به اشتراک می گذاشتم ، اینطور بود: از کودکی ، از جوانی.

برای من دشوار بود که شرایط را از دوران کودکی به اشتراک بگذارم ، می ترسیدم که کسی درباره من قضاوت کند. و در عین حال ، من می خواستم این داستان را به اشتراک بگذارم تا بتواند پاسخی از طرف کسی پیدا کند یا برای کسی مفید باشد.

و برای من آسان بود که داستانی را منتشر کنم که با این واقعیت مرتبط بود که من در یک موقعیت خنده دار بودم. در این مورد ، اشتراک گذاری برای من آسان و شادی آور بود.

برای من سخت است که آن پست هایی را پیدا کنم که در آنها تازه در مورد موضوعی تحقیق می کنم. و در آن من فقط به این موضوع می پردازم و هنوز چنین عمق درک مستقیمی از این موضوع وجود ندارد. و سپس من مضطرب و ترسیده ام که می توانم چنین پاسخ متکبرانه ای دریافت کنم: "اینجا درباره چه چیزی می نویسی؟ نوعی مزخرف. آن شخص قبلاً عمیقا در مورد آن تحقیق کرده است ، و در اینجا شما به طور سطحی چیزی می نویسید."

از خوانندگانم ، از شما چه می خواهم؟

من می خواهم از این پشتیبانی که آنچه من می نویسم برای شما آشنا باشد ، برخوردار شوم. این چیزی که من می نویسم برای شما جذاب است. آنچه من به اشتراک می گذارم برای شما مهم ، جالب یا مفید است. که فقط منو میبینی

و با وجود تمام نگرانی ها و ترس هایم ، می خواهم آنچه را که برایم مهم به نظر می رسد بنویسم و با شما در میان بگذارم.

من از حمایت شما و پاسخ های شما بسیار سپاسگزارم!

توصیه شده: