روانشناسی افراد خوش شانس: چگونه این کار را انجام می دهند؟

فهرست مطالب:

تصویری: روانشناسی افراد خوش شانس: چگونه این کار را انجام می دهند؟

تصویری: روانشناسی افراد خوش شانس: چگونه این کار را انجام می دهند؟
تصویری: چطور با اعتماد بنفس بنظر برسیم؟ این کارها را انجام ندهید. 2024, ممکن است
روانشناسی افراد خوش شانس: چگونه این کار را انجام می دهند؟
روانشناسی افراد خوش شانس: چگونه این کار را انجام می دهند؟
Anonim

معلم من می گفت: "کسانی که خوش شانس هستند خوش شانس هستند". همه چیز بسیار خوب است ، با این حال کار سخت ، پشتکار و استقلال مهم است - به همین دلیل است که برخی از آنها به طور منظم مناسبت های شاد و آشنایی موفق با افراد جالب دارند ، در حالی که برخی دیگر تمام عمر پشت اجاق گاز می نشینند؟ برای "حمل خود" ، هنوز باید "چرخ دستی مناسب" را مهار کنید ، اما یک فرد معمولی آن را از کجا تهیه می کند؟

فکر کنم چیزی فهمیدم. اکنون همه چیز را توضیح می دهم ، اما ابتدا در مورد یک آزمایش در روانشناسی توجه به شما می گویم.

با روزنامه آزمایش کنید

ریچارد وایزمن ، روانشناس انگلیسی ، ویژگی های افراد موفق را مورد بررسی قرار داد. او یک آگهی در روزنامه قرار داد ، جایی که از کسانی که خود را یا خوش شانس غیر عادی می دانند یا کاملاً شکست خورده اند خواست تا با او تماس نگیرند. سپس او موضوعات را برای مدت طولانی دنبال کرد - مصاحبه هایی انجام داد ، از آنها خواست که پرسشنامه ها را پر کنند ، خاطرات خود مشاهده ای داشته باشند. سرانجام ، وایزمن یک سری آزمایش ها را انجام داد. به موضوعات یک روزنامه و دستورالعمل داده شد: شمارش تصاویر موجود در آن. معلوم شد که شمارش حدود دو دقیقه و کمی طول می کشد. اما نه برای همه: شرکت کنندگانی که خود را خوش شانس می نامیدند (و تجربه زندگی قبلی آنها این را تأیید می کرد) چند ثانیه روی این کار صرف کردند. افراد خوش شانس سرعت چندانی نداشتند ، واقعیت این است که در صفحه دوم روزنامه یک اعلان بزرگ وجود داشت: "توقف محاسبه: این روزنامه دقیقاً 43 عکس دارد". حروف بزرگ و قابل توجه. اما آن دسته از افرادی که تصاویر را شمارش می کردند ، حواس پرتی از انواع مزخرفات مانند خواندن تیترها نداشتند و صادقانه کار را از ابتدا تا انتها به پایان رساندند. این "بازندگان" بودند که صادقانه تصاویر را تا انتها شمردند.

یکبار دیگر ، روزنامه یک تیتر بزرگ داشت: "به آزمایش کننده بگویید که این آگهی را دیدید و او 250 دلار به شما می دهد." احتمالاً حدس زده اید: و این تبلیغ نیز فقط توسط "خوش شانس ها" که در زندگی خوش شانس هستند مورد توجه قرار گرفت و "بازندگان" دوباره تصاویر را با تنش شمارش کردند.

تفاوت این دو گروه از افراد در چه بود؟ آنها چه کسانی هستند - افرادی که شانس به دست آنها می افتد؟ و چگونه آنها بهتر از کسانی هستند که کاملاً بدشانس هستند؟

طبق نتایج تحقیقات ، وایزمن دریافت که "افراد خوش شانس" باهوش تر ، با استعدادتر از "بازندگان" نیستند و مطمئناً هیچ ویژگی شخصیتی خاصی ندارند. به جز یکی: بازنده ها متشنج و متمرکز بر کار هستند ، آرامش کمتری دارند و تمایلی به مشاهده هیچ تغییری در محیط اطراف خود ندارند.

به این معنی که تعداد فرصت های موفق برای همه برابر بود (به همه روزنامه ها پیشنهاد پرداخت 250 دلار داده شد) ، اما فقط برخی می توانند متوجه این شانس شوند ، در حالی که دیگران اینطور نبودند. و فرصت های جدید برای یک فرد به دلیل محدودیت اندیشه ، ماهیت کلیشه ای و نگرش آنها به یک کار خاص "نامرئی" می شود. اگر بخواهید سرسختی می کند. اگر خیلی مشغول کارهای روزمره خود هستید و هیچکس به شما هشدار نمی دهد که امروز به همه کسانی که در خیابان هستند مبلغ 250 دلار می دهند ، پس شما به هر شانس این را متوجه نمی شوید و از این فرصت استفاده نمی کنید.

در حقیقت ، "افراد خوش شانس" به سادگی بیشتر به فرصت های جدید باز هستند. افراد خوش شانس به احتمال زیاد خود را در مکان هایی می یابند که ممکن است اتفاقی برای آنها بیفتد. افراد موفق اغلب کارهای جدید را امتحان می کنند ، به ترتیب ، بیشتر از یک فرد معمولی ، با احتمال 50 تا 50 مرتکب اشتباه می شوند. اما افراد خوش شانس هنوز از بدی ها آویزان نمی شوند ، به سرعت از مشکلات بهبود می یابند ، خود را سرزنش نمی کنند برای یک اشتباه و آماده اند تا دوباره چیزی تازه را امتحان کنند. از طرف دیگر بازنده ها دائماً در مسیرهای ضربدری قدم می زنند. آنها صادقانه کار خود را انجام می دهند (به عنوان مثال ، عکس ها را شمارش می کنند) ، اما هیچ گونه ابداعی حواسشان را پرت نمی کند و از احتمال خطر ابتلا به چیزی ناآشنا پیشاپیش محتاط هستند. اگر فرد بدشانس موافقت کند که کارهای غیر معمول را امتحان کند و شکست بخورد ، او را برای مدت طولانی به خاطر می آورد ، خود را سرزنش می کند و مدت زیادی درگیر ماجراها نمی شود. بازندگان به ضمانت نیاز دارند - و هیچ تضمینی در جهان وجود ندارد.

نتایج تحقیقات نشان داده است که افراد خوش شانس:

  • دارای روحیه شاد و مثبت هستند (به این معنا که آنها اشتباهات دیگران و خود را می بخشند و ترجیح می دهند از زندگی انتظار خوبی داشته باشند تا سعی کنند از بدی ها اجتناب کنند) ؛
  • با اراده از فرصت های ارائه شده استفاده کنید (و این فرصتها خود ایجاد می کنند) ؛
  • به صدای درونی گوش دهید (شهود) هنگام تصمیم گیری

همچنین جالب است که افراد خوش شانس تکنیک های روانشناختی خود را برای "جلب شانس" دارند و تقریباً همه این تکنیک ها در مورد چگونگی تنوع بخشیدن به تجربیات روزمره ، ایجاد تغییرات در آنها است. به عنوان مثال ، یکی از شرکت کنندگان در مطالعه به طور مرتب مسیرهای خانه تا محل کار خود را تغییر می دهد. یک مرد خوش شانس دیگر با خود بازی های اجتماعی انجام داد: رفتن به یک مهمانی ، او تصمیم گرفت که امروز با همه مردان در تاریکی یا با زنان سفیدپوست صحبت کند. در اینجا شما واقعاً می خواهید-نمی خواهید ، اما باید مکالمات را آغاز کرده و حتی با کسانی که قصد برقراری ارتباط ندارید آشنا شوید.

هرگونه تغییری زندگی را کوچک ، اما استرس زا می کند و باعث می شود خودتان را متزلزل کنید ، از حالت معمول خارج شوید - و بنابراین ، به همه چیز جدید توجه کنید ، به طور بالقوه تغییرات را به ارمغان می آورد. از این گذشته ، اگر شانس برای یک فرد عادی اتفاق می افتد ، فقط به این دلیل است که او در زمان مناسب در مکان مناسب بوده است. و تقریباً همیشه این مکان جدید با مسیرهای پیموده شده زندگی روزمره متفاوت است.

یک فرد معمولی به دنبال این است که در اسرع وقت کارهای روزمره را به صورت عادت درآورد و همچنان در حلقه ای از روالهای تکراری ، همانطور که می گویند ، "بدون به هوش آمدن" ادامه دهد. برای یک فرد معمولی (چه برسد به یک بازنده) ، تغییر یک ناراحتی و استرس است که او سعی می کند از آن اجتناب کند. و فقط عادت تغییر ، افراد خوش شانس را بسیار خوش شانس می کند.

اما تغییر همیشه استرس زا و احساس خطر است. شیوه کار می تواند خسته کننده و خسته کننده باشد ، اما مهمتر از همه ، ایمن است. در معمول ، هیچ شگفتی ناخوشایندی وجود نخواهد داشت و هرگونه انحراف از روال ، نوآوری های خوشایند و ناخوشایند را به همراه دارد. و افراد معمولی (و حتی بیشتر برای یک بازنده) چندان چشم اندازهای دلپذیری را جذب نمی کنند ، زیرا از مشکلات احتمالی می ترسند.

ناشناخته ترسناک است.

یک اصطلاح روانشناختی ویژه برای توصیف تمایل به ملاقات با افراد جدید وجود دارد: "تحمل عدم قطعیت".

تحمل عدم قطعیت دلالت بر موارد زیر دارد:

  • توانایی کار در شرایط فقدان اطلاعات
  • توانایی تصمیم گیری در شرایط احتمالی (هنگامی که نتیجه تضمین نمی شود ، به عنوان مثال ، با احتمال 40 result نتیجه A وجود خواهد داشت ، و با احتمال 60 - - نتیجه B)
  • بسیاری را در نظر داشته باشید اطلاعات متناقض و درعین حال توانایی عمل مثر را از دست ندهید
  • سر و کار دارد با تنوع و عدم درک محیط

در حقیقت ، "افراد خوش شانس" تحمل بالایی نسبت به عدم قطعیت دارند ، در حالی که "بازندگان" تحمل پایینی دارند. بازنده مضطرب است ، از تغییر می ترسد ، تمایل دارد اولین تصمیمی را که می گیرد بگیرد و از آن پیروی کند (از آنجا که قرار گرفتن در حالت "معلق" برای او غیر قابل تحمل است) - بنابراین ، به هر حال ، بازندگان به ساده ، هر چند اعتقاد دارند. تصمیمی اشتباه گرفته و تمایلی به تغییر باورها ندارند ، حتی اگر با واقعیت مطابقت نداشته باشند.

پس چه کار می کنید؟ اگر هر تغییری باعث ایجاد استرس می شود و بیشتر از همه می خواهید زیر یک پتو پنهان شده و در زیر آن از سختی های شدید زندگی پنهان شوید؟

تحمل و گشودگی به چیزهای جدید را می توان توسعه داد

یادم می آید روزی یکی از آشنایان (بیایید او را مارینا صدا کنیم) از تجربه دیدن چیزهای جدید برایم گفت. مارینا یک خانم بلند قد (بیش از 180 سانتی متر) ، بزرگ است و بر این اساس ، پیدا کردن لباس و کفش در اندازه برای او آسان نیست. مارینا گفت چگونه سالها پیش ، هنگامی که بازار کفش و پوشاک ظاهر شد ، در جستجوی کفش های زنانه زیبا در اندازه 44 در چنین بازاری گشت. هیچ کفشی برخورد نکرد مارینا عصبانی و ناامید بود.و سپس ناگهان به خاطر آورد: بالاخره ، او اخیراً کتابی را با استفاده از روش خاصی "سیمرون" خوانده بود ، جایی که توصیه می شد: برای رسیدن به یک معجزه ، باید کاری غیر منتظره انجام دهید! خوب ، مارینا آن را قطع کرد. او به سکوی بین ردیف های بازار رفت … و با شدت رقصید. با فریادها ، خش خش ، دستانش را تکان می دهد و حتی به بالا و پایین می پرد (قد او ، یادآوری می کنم ، بیش از 180 است - او یک چهره قابل توجه است). و مارینا می گوید که چگونه بلافاصله ، در اولین ردیف کفش بازار ، جایی که پس از تور روشن خود به آنجا رفت ، کفش های زیبا و بزرگ ، راحت و راحت خرید (و سپس آنها را برای چندین سال دیگر پوشید).

بله ، من همچنین می دانم سیمرون چیست. و نه ، من آن را توصیه نمی کنم (حتی کاملاً روانشناسی نیست). اما اصل در این روش مشابه است: انجام کاری غیر منتظره (اول از همه ، برای خود) ، بازکردن افق های آگاهی ، و سپس نگاه مبهم می تواند با فرصت دیدن امکانات جدید جایگزین شود. خوب ، مارینا کفش های بسیار زیادی می رقصید.

آیا می توان خود را طوری تربیت کرد که به روی چیزهای جدید باز باشد؟ خوب ، فرض کنید ارزش استفاده از روش هایی را دارد که به شما یاد می دهد رنگ های تازه را در حالتهای قبلی ببینید:

  • تمرینات بدن مانند یوگا ، چیگونگ ، بداهه نوازی در رقص … در آنها ، شما باید دائماً چیز جدیدی در بدن خود کشف کنید ، به احساسات در عضلات گوش دهید ، که معمولاً در حالت روزمره به آنها توجه نمی شود.
  • از مکان های جدید دیدن کنید و تجربه های جدیدی کسب کنید … شما می توانید سوار شوید و در سراسر جهان سفر کنید ، می توانید هر بار در یک جاده جدید به فروشگاه بروید ، یا می توانید همانطور که من در یک وبلاگ در مورد توسعه خود خوانده ام انجام دهید: یک دوربین را با خود ببرید و 10 عکس از مکانهای غیر منتظره بگیرید. در راه از خانه به محل کار هر روز ، توجه را به خود جلب کرد. و سپس مهارت دیدن معجزه در هر تیغه چمن ، در هر سنگریزه و شکاف دیوار به شما امکان می دهد چیز جدیدی را که زندگی برمی انگیزد مشاهده کنید.
  • مدیتیشن را تمرین کنید ، به این معنی که به حالات درونی خود توجه کنید ، پاسخ بدن و حرکات ذهنی را بفهمید ، تفاوت های ظریف ، سایه ها ، نیمه لحن آنچه در این لحظه برای شما اتفاق می افتد را درک کنید.
  • تمرین تحمل کسالت و انجام ندادن هیچ کاری … این بدان معناست - در حالت انتظار ، تلفن را به طور دیوانه وار در جستجوی اطلاعات جدید زباله نگیرید ، بلکه یک مکث غیرفعال را بدون پر کردن آن با محرک های خارجی تحمل کنید. من تضمین می کنم: این تجربه حساسیت به محرک های خارجی را بسیار بسیار افزایش می دهد ، شما را مجبور می کند به دنیای اطراف خود توجه کرده و در لحظه و ابدی فکر کنید. آن را امتحان کنید.

اما ، البته ، همه این روش ها نیاز به تمرین دارند. خوش شانسی به خودی خود به دست نمی آید - فقط کسانی که برای دیدن و شنیدن آن آموزش دیده اند ، وقتی از چشم خود می گذرند ، از فرصت استفاده می کنند. یعنی "خوش شانس کسانی که خودشان خوش شانس هستند".

توصیه شده: