دیدگاه های جایگزین درباره هیستری (قسمت 4)

فهرست مطالب:

تصویری: دیدگاه های جایگزین درباره هیستری (قسمت 4)

تصویری: دیدگاه های جایگزین درباره هیستری (قسمت 4)
تصویری: یک ورزشکار معنوی واقعی توسط ورنون هوارد باشید 2024, ممکن است
دیدگاه های جایگزین درباره هیستری (قسمت 4)
دیدگاه های جایگزین درباره هیستری (قسمت 4)
Anonim

رویکردها و دیدگاههای مختلفی در مورد هیستری وجود دارد ، آنها از نظریه فروید فاصله نمی گیرند ، با این حال ، آنها به طور قابل توجهی تعریف ، علل و درمان آن را گسترش داده و تکمیل می کنند. در حقیقت ، در تحقیقات مربوط به هیستری ، امروزه بیشتر پدیده هایی که در روانکاوی اساسی هستند ، کشف شده است ، مانند کودکی که در اولین سالهای زندگی به همان میزان که در طول زندگی خود کشف می کند ، به اکتشافات زیادی دست یافته است

دیدگاه های جایگزین درباره هیستری

عبارت پارادایماتیک یاسپرس (که برای اولین بار در مقاله "آسیب شناسی روانی عمومی" منتشر شد) که هیستریک می خواهد بزرگتر از آنچه که هست به نظر برسد ، تقریباً 90 سال است که به طور مکانیکی تکرار شده است: "هیستریک می خواهد مورد توجه قرار گیرد ، توجه را جلب می کند تا اغوا کند."

دیوید شاپیرو سبک هیستریک ، ویژگی های شخصیتی را توصیف می کند و سرکوب (همچنین فراموش کردن ، عدم تمرکز) را به عنوان یک مکانیسم دفاعی می داند.

ژانت یک نظریه هیستری دارد که نظرات رایج در مورد وراثت و انحطاط در فرانسه را به اشتراک می گذارد. هیستری ، از نظر وی ، یک شکل شناخته شده از تغییرات دژنراتیو در سیستم عصبی است که در ضعف ذاتی سنتز ذهنی بیان می شود ، اما من به زودی به دیدگاه دیگری در مورد منشأ تفکیک هیستریک (تقسیم هوشیاری) رسیدم..

IP Pavlov معتقد بود که هیستری بر اساس ضعف سیستم عصبی ، عمدتا در قشر ، و غلبه فعالیت زیر قشری بر قشر است. یک اختلال موقتی تحت تأثیر یک عامل روان ترومایی در فردی که مستعد هیستری است و در این شرایط به این فرد مزایای دیگری می دهد ، می تواند با مکانیسم تشکیل یک بازتاب شرطی برطرف شود. این اساس تثبیت هیستریک یک علامت دردناک است.

وادیم رودنف: شایستگی بروئر و فروید این بود که آنها فهمیدند که هیستری نه تنها تظاهر نیست (همانطور که بسیاری از روانپزشکان در قرن 19 تصور می کردند) ، که یک علائم هیستریک مانند یک نشان خاموش است ، که معنی آن توجه به آنها است در اطراف او که اعصاب روان رنجور را عذاب می دهد.

این مفهوم همچنین توسط یکی از نمایندگان گرایش ضد روانپزشکی در روانشناسی دهه 1960 و 1970 ، توماس ساسز "اسطوره بیماری روانی" ، توسعه داده شد ، جایی که او نوشت که علائم هیستریک نوعی پیام است ، یک پیام به زبان نمادین ، از روان رنجور به یک عزیز یا روان درمانگر ارسال می شود ، پیامی که حاوی سیگنالی برای کمک است.

V. Rudnev با مقایسه روان رنجوری های هیستریک و وسواسی ، خاطرنشان می کند که یک روان رنجور وسواسی از چیزی به رویداد دیگر "جدا می شود" ("سطل خالی - من هیچ جا نخواهم رفت") و هیستریک ها از رویدادی به آن چیز "جابجا" می شوند ("آنها سیلی زدند در صورت - نورالژی عصب صورت ").

به گفته مونیک کورنو-ژانین ، زن هیستریک ، "همه یک" فتیش فالیک "است که توسط مادرش ساخته شده است ، توسط مادر به شیوه ای متفاوت از پسر سرمایه گذاری می شود:" او کاملاً "،" کاملاً و کاملاً فالیک "است. (Cournu-Janin M.، 2007، p. 112). یک زن هیستریک خود را کاملاً سرکوب می کند ، تبدیل به یک چیز بی جان می شود ، خود را به عنوان یک جایزه ، یک جام پیروزی ، یک چیز ارزشمند ، نشان دهنده ثروت و برتری مردان در مقایسه با مردان دیگر ، حسادت دیگران را به یک مرد ارائه می دهد. روان در کل به عنوان یک شیء تجزیه ناپذیر سرکوب می شود ، در مقابل بدن ، که در قسمت هایی سرکوب می شود.

ملانی کلاین از ایده به اصطلاح "درون زا" هیستری دفاع می کند و اختلالات روانی را با تضادهای بی وقفه بین میل به زندگی و میل به مرگ توضیح می دهد. به نظر وی ، روان رنجوری مبنای روان پریشی وجود دارد ، کاملاً منطقی است که ایده های او در جهت مشخص شده توسط فرنچی ، یعنی در جهت "دهانی شدن هیستری" ، جایی که مشکل آلت تناسلی جایگزین شده بود ، متمرکز شده باشد. مشکل سینه مادربر این اساس ، میل جنسی فقط نقش طعمه را ایفا می کرد ، در حالی که مشکل واقعی در محرک های مخرب قرار می گرفت. M. Klein ، برای تغییر در تفسیر فانتسم های ناخودآگاه به سمت قبل از تولد ، با تاکید بر نقش اشکال کهن ، جایی که ترس از نابودی (نابودی) مشاهده می شود.

هیستری کهنسال نیز در کتاب اروس ، هزار چهره توسط جویس مک دوگال شرح داده شده است.

مجموعه کاساندرا داستان قهرمان اساطیر یونان باستان است ، نمونه ای معمولی از یک دختر ، سوءتفاهم شده و شنیده نشده ، که توسط یک مادر "سرد" پرورش یافته است. روانشناس آمریکایی لوری لیتون شاپیرا نوشت: "این تصور در دختر ایجاد می شود که زندگی نمی تواند آنطور که او می خواهد پیش برود ، اما فقط آنطور که مادر می خواهد. در ذهن کودک ، واقعیت قابل اعتماد نیست." چرا؟ زیرا مادر برای فرزند اولین و تا سن معینی تنها واقعیت است. اگر مادر در اوایل کودکی سردی خود را نشان می داد (آن را در آغوش نگرفت ، سینه نمی داد ، نوازش نمی کرد) ، این فکر در ذهن کودک قوی تر می شود: جهان چیزی شبیه آن به من نخواهد داد. من فقط در صورتی می توانم زندگی کنم که احساس راحتی کنم ، آنطور که مادرم می خواهد مرا ببیند و بنابراین جهان. به دلیل عدم تأیید مادر ، دختر از دوران کودکی یاد می گیرد احساسات واقعی خود را در اعماق روح خود پنهان کرده و دنیای خود را پنهان کند. با پنهان کردن خود واقعی ، بلافاصله احساس گناه می کند. بنابراین ، مجموعه ای از گناه و تجاوز خودکار بوجود می آید و هیستری تنها راهی برای ارائه خود می شود. چرا مادر با دختر این کار را می کند؟ از آنجا که با او به همان شیوه رفتار شد ، او قربانی بی محبت ، پرشور است اما اشتیاق خود را نمی پذیرد ، قادر به بسیاری ، اما آن را درک نمی کند. [40]

مقاله ساندور فرنچی "پدیده های تحقق هیستریک" (1919) نقش کلاسیک ایفا می کند. فرنچی اولین کسی است که نقش مهم من را در زبان بدن هیستریک ها تشخیص داد. به نظر وی ، پسروی I-hysteria باید به زمانی نسبت داده شود که ارگانیسم برای تطبیق با واقعیت سعی می کند با کمک حرکات جادویی این واقعیت را تغییر دهد. تنها کاری که یک فرد هیستریک انجام می دهد این است که با بدن خود صحبت می کند ، مانند یک تقلب ، با آن بازی می کند. این فرنچی بود که یکی از اولین کسانی بود که تثبیت تناسلی هیستری را زیر سال برد ، زیرا از این منظر رگرسیون بسیار عمیق است. بازگشت به "حالت اولیه" همانطور که فرنچی می بیند پیامدهای خاصی برای درک ما از زبان بدن و زبان زبان دارد. اساس ارگانیک که همه چیز نمادین در زندگی روانی بوجود می آید تا حدی در هیستری آشکار می شود.

ویلهلم رایش ، در تجزیه و تحلیل شخصیت (1933) ، رابطه بین انعطاف پذیری جسمانی و غرور جنسی را با ماهیت هیستریک بررسی کرد. رایش ترس عمیقی را که هیستریک ها باید در حین مقاربت نگه دارند ، توضیح داد. اروتیک سطحی که این افراد را متمایز می کند همیشه فقط تاکتیکی است که با آن در برابر خطرات مقاومت می کنند. شاید بتوان این موضع را به صورت زیر بیان کرد: بهتر است در لحظه ای که خودتان انتخاب می کنید اغوا کنید تا اینکه فریب یک حمله غیرمنتظره را بخورید ، بدون آنکه وقت لازم برای توسعه استراتژی های محافظتی ، یعنی موضع گیری فعال را داشته باشید. آنچه را که اتفاق می افتد کنترل کند ، هیستریک سعی می کند از شریک خود جلو بیفتد ، زیرا او می خواهد رهبر رقص باشد. هیستریک به دنبال جلب رضایت جاذبه نیست ، بلکه به دنبال غلبه بر شریک است.

Fenichel نقش مهمی را به شناسایی نسبت می دهد. به نظر او ، هیستریک ها نمی توانند I خود را با بدن خود تشخیص دهند. شناسایی می تواند هم با یک رقیب و هم با یک شی گمشده اتفاق بیفتد: دو حالت شناسایی معمولی ، که آخرین آنها مشخصه مالیخولیاست. از آنجا که ما فراوانی حملات افسردگی را در هیستریک می دانیم ، این ارتباط ما را شگفت زده نمی کند.

ابراهیم و او بر این عقیده اند که دستگاه تناسلی از عشق خارج شده است و تثبیت جنسیت نقش مهمی ایفا می کند.در اینجا لازم است به یاد داشته باشید که در یک زن ، این تثبیتات هم به مادر و هم به پدر مربوط می شود. با توجه به جنسیت زنان ، مطالعات جنسی شناسی اخیر که نقش کلیتوریس و واژن را مورد بررسی قرار داده است ، به نظر می رسد نیاز به ارزیابی جدیدی دارد. به هر حال ، در سطح تخیل ، مشکل این است که جنسیت خود را تجزیه کنید ، به عنوان مثال ، تمایل به داشتن آلت تناسلی (یا حسادت) - ترس از نقش مادر ، یا میل به بچه دار شدن - رابطه با سینه مادر (حسادت) و غیره و غیره

به گفته لاکان ، هیستریک با خواسته هایی برای میل ارضا نشده مشخص می شود. در عین حال ، اخته همچنان در مرکز مسائل هیستریک باقی می ماند. فالوس ، استعاره ای از آلت تناسلی ، مورد تمایل هیستریک است.

"Phallus" در اینجا به عنوان نمادی از به دست آوردن قدرت درک می شود. کودک اغلب نوعی فالوس مادر است که نمی تواند از آن جدا شود. از اینجا برمی آید که کودک یک فالوس است. این کاملاً مربوط به انتقال هیستریک این نقش به دیگران است که او باید فالوس باشد. ارتباط نزدیک با این تمایل به داشتن ، دریافت فالوس ، که با خطر از دست دادن دوباره آن همراه است. دومی به معنای ترس از اخته ، تبدیل میل به ضدتی و "تمایل به آرزوی برآورده نشده" است که از خطر جلوگیری می کند. در عوض ، هیستریک با میل دیگری (مانند مادری که قرار بود فالوس او بچه باشد) شناخته می شود و در نتیجه احساس بی ارزشی ایجاد می شود. به جای خواسته دیگری. از برآورده شدن خواسته های خود فرار کنید و فقط میل به آرزو را باقی بگذارید.

در یکی از آخرین کنگره های بین المللی روانکاوی ، بخشی در مورد هیستری وجود داشت که در آن روانکاوان انواع مختلف درباره هیستری بحث می کردند ، بسیاری از آنها هیستری را دفاعی می دانستند که فاصله را حفظ می کند و اختلالات را که با کلمات "اولیه" توصیف می کردند کنترل می کند. روان پریشی "،" غیر جنسی ". همانطور که می دانید ، مفهوم هیستری به عنوان دفاع چیز جدیدی نیست ، قبلاً توسط برخی از کلینی ها ، به عنوان مثال ، Fairbairn به شیوه ای مشابه ارائه شده است. به عبارت دیگر ، روانپزشکان از چالش هیستری اجتناب می کنند.

آندره گرین می گوید امروزه آنها سعی دارند هیستری را در شکل آن با اختلالات مرزی ، روان رنجوری وسواسی ، تظاهرات خودشیفته ، روان پریشی ، هیپوکندری مرتبط کنند ، به رابطه زودرس پیش از مادر با مادر ، تثبیت های قبل از زایمان (دهانی ، سعدی مقعدی) اشاره دارند. [7]

قصیده عشق ابدی یا هیستری طبق گفته فروید تا به امروز …

روانکاوی متولد تحقیقات هیستری است. در عین حال ، یک داستان متناقض در رابطه بین روانکاوی و هیستری مشاهده می شود: همانطور که روانکاوی در مطالعات هیستری توسعه می یابد ، خود هیستری نیز به تدریج ناپدید می شود. در اواسط قرن بیستم ، آنها شروع به گفتن کردند که هیستری به طور کامل حل شده است. با این وجود ، آیا واقعاً هیستری بعد از وجود این مفهوم در بیش از دو هزاره دیگر وجود ندارد؟ شاید در قرن بیستم تحت پوشش هیستری توده ای وارد حوزه روانشناسی توده شود؟ شاید علائم او در سلول های دیگر بیمارستانی بوده است؟ شاید او دچار اختلالات مرزی شده بود؟ شاید آن را به تعدادی از اختلالات روانی فردی تجزیه کرد ، همانطور که توسط شاگردان شارکوت بابینسکی تجویز شد ، که اثر خود را در سال 1909 "تجزیه هیستری سنتی" نامید و مفهوم هیستری را با نئولوژیک پتیاتیسم جایگزین کرد؟ آیا ممکن است هیستری باعث ایجاد سایر واحدهای بیمارستانی شود - بی اشتهایی ، پرخوری عصبی ، خستگی مزمن ، اختلالات شخصیتی متعدد؟ شاید در واقع ، "شکل بیماری تغییر کرده است … اما خود هیستری اکنون بیش از همیشه غیر قابل انکار است"؟ [17]

همه می دانند که با گوش دادن به هیستریک بود که فروید به تدریج پایه های نظریه روانکاوی ، روانکاوی را به عنوان یک روش تحقیق و یک روش درمانی پایه گذاری کرد.

تجزیه و تحلیل او از علت ، روند و درمان اختلالات روانی در تحقیقات هیستری ، روایتی گیج کننده از تولد روانکاوی است.روایت گذرا و ناخودآگاه توسط زیگموند فروید توصیف شده است ، که در دهه های بعد در آینده به صورت اجمالی تصور شده است.

این همکاری با هیستری بود که در قالب مفاهیم اساسی روانکاوی به بار نشست: سرکوب ، مقاومت ، ناخودآگاه ، انتقال ، محافظت. درک معنای علائم ، ظهور روش ارتباط آزاد و تکنیک روانکاوی.

روانکاوی از ملاقات با هیستری متولد شد و بنابراین ، مانند لاکان ، امروز باید از خود پرسید - هیستری آن زمان کجا ناپدید شد؟ آنا اوه ، امی فون ن. - آیا زندگی این زنان شگفت انگیز از قبل متعلق به جهان دیگری است؟

از سوی دیگر ، آیا روانکاوی مدرن به مسئله وجود یا عدم وجود هیستری می پردازد؟ تعریف هیستری به عنوان چنین در برخی از کتابهای مرجع روانپزشکی ناپدید شده است.

روانکاوی در نتیجه سیستماتیک شدن دانش و تجمع تجربه در درمان بیماران مبتلا به هیستری بوجود آمد. فروید بعداً توانست نتیجه گیری های خود را در مورد سه روان رنجوری اساسی که آنها را نوروزهای انتقالی نامید ، اثبات کند. روانکاوی مدرن موفق به برقراری جهان شمول قاعده پیوند اثرات سرکوب شده با علائم و مشکلات زندگی روزمره شده است. و خود فرایند فراموش کردن رویدادهای مهم و عاطفی اشباع شده از زندگی بدون گذراندن این احساسات ، سرکوب نامیده می شد. [22]

کشف اصلی فروید این است که او نشان داد چگونه رابطه بین حوزه جنسی و دستگاه ذهنی برقرار می شود و چگونه چنین ارتباطی از طریق ارگانیسم ، به عنوان یک واسطه ، به فعالیت ذهنی منتقل می شود. او موفق شد به ریشه های هیستری برسد و هیستری را از هاله اسرار آمیز خلاص کند و مکانیسم های آغازین را آشکار کند. از سوی دیگر ، او بر نسبیت نقش جنسی در این نوع روان رنجوری تأکید کرد و نشان داد که انواع دیگر روان رنجوری ها می توانند از نظر جنسی مشروط شوند.

در حقیقت ، در تحقیقات مربوط به هیستری ، بیشتر پدیده هایی کشف شد که امروزه در روانکاوی اساسی هستند ، مانند کودکی که در همان سالهای اول زندگی به همان اندازه که در طول عمر خود کشف می کند ، اکتشافات زیادی انجام می دهد.

داستان هیستری در زمینه روانکاوی هم داستان پارادوکس است و هم ناامیدی.

و اگرچه فروید ما را در مسیر حل معمای هیستری قرار داد ، اما خود او تا حدی قربانی وسوسه های بازیهای فریبنده هیستریک بود ، که ترس دومی از پوچی را می پوشاند. مبالغه نیست اگر بگوییم که برای روشن شدن رمز و راز هیستری کار زیادی نیاز است.

بحث فعلی در مورد اهمیت پدیده هیستری در روانکاوی پاسخ های خاصی نمی دهد ، با پشتکار پیگیر راه توسعه و جستجوی یک حقیقت واحد.

هیستری که زمینه بحث و مناقشه باقی مانده است ، همچنان در زمان فروید و تا به امروز همچنان وجود دارد.

اختلافات و اختلاف نظرهای امروزی در مورد مطلوبیت روی آوردن به نظریه فروید (برخی آن را گاهی حتی بدون خواندن اثر استاد نیز منسوخ می دانند) به دلیل این واقعیت که هیستری در جلوه اصلی خود از مدت ها پیش در تابستان فرو رفته است ، نمی تواند آن بنیان تزلزل ناپذیر روانکاوی را لمس کند. روشی برای تحقیق و درمان. نظریه هایی که امروزه آسمان خراش های روان درمانی جهت های مختلف بر اساس آنها ساخته شده است. اساس سیستماتیک شده توسط پروفسور Z. فروید از طریق تحقیقات میدانی و بررسی اطلاعات شکل گرفت. این که Hysteria Hysteria موز این خلاقیت برای فروید شد ، قابل انکار نیست. حتی امروز ، او همچنان تلاش می کند تا به دفتر تحلیلگر برود و فقط کلاه معاشقه خود را برای "louboutins" تغییر می دهد …

هیستری به دور از محو شدن برای همیشه از وجود ما ، با زمان ما سازگار شده است و مانند گذشته در شکل مخدوش در بین ما وجود دارد.زمان ، مانند اثر یک رویا ، با آن دگردیسی های مرموزی انجام می دهد و معماهای بی پایان را برای روانکاوان شکل می دهد.

کتابشناسی - فهرست کتب:

  1. Arrou-Revidi، J. Hysteria / Giselle Arrou-Revidi؛ مطابق. با fr ارماکووا E. A. - M: Astrel: ACT ، 2006.-- 159 ص.
  2. Benvenuto S. Dora فرار می کند // روانکاوی. چاسوپیس ، 2007.- N1 [9] ، ک.: موسسه بین المللی روانشناسی عمق ،- صص 96-124.
  3. Bleikher V. M.، I. V. خم کردن. فرهنگ لغت توضیحی اصطلاحات روانپزشکی ، 1995
  4. پل ورهاژ. "روان درمانی ، روانکاوی و هیستری". ترجمه: اوکسانا اوبودینسکایا 2015/09/17
  5. Gannushkin P. B. کلینیک روانپزشکی ، استاتیک آنها ، پویایی ، سیستماتیک. N. Novgorod ، 1998
  6. Green A. Hysteria.
  7. گرین آندره "هیستری و وضعیت های مرزی: هیسم. دیدگاه های جدید".
  8. Jones E. زندگی و آثار زیگمکند فروید
  9. جویس مک دوگال "اروس هزار چهره". ترجمه از انگلیسی توسط E. I. Zamfir ، ویرایش توسط M. M. Reshetnikov. SPb انتشار مشترک موسسه روانکاوی اروپای شرقی و B&K 1999. - 278 ص.
  10. 10. Zabylina N. A. هیستری: تعاریف اختلالات هیستریک.
  11. 11. R کورسینی ، A. Auerbach. دائرclالمعارف روانشناسی. SPb.: پیتر ، 2006.- 1096 ص.
  12. 12. Kurnu-Janin M. جعبه و راز آن // درسهایی از روانکاوی فرانسه: ده سال سخنرانی بالینی فرانسوی-روسی در زمینه روانکاوی. م.: "مرکز کوگیتو" ، 2007 ، ص 109-123.
  13. 13. Kretschmer E. درباره هیستری.
  14. 14. Lacan J. (1964) چهار مفهوم اساسی روانکاوی (سمینارها. کتاب یازدهم)
  15. 15. Lachmann Renate. "گفتمان هیستریک" داستایوسکی // ادبیات و پزشکی روسیه: بدن ، نسخه ، تمرین اجتماعی: شنبه. مقالات - م.: انتشارات جدید ، 2006 ، ص. 148-168
  16. 16. لاپلانچ ج. ، پانتالیس ج.- بی. فرهنگ روانکاوی.- م: مدرسه عالی ، 1996.
  17. 17. مازین V. Z. فروید: انقلاب روانکاوی - نیژین: LLC "Vidavnitstvo" Aspect - Polygraph " - 2011. -360s.
  18. 18. McWilliams N. تشخیص روانکاوی: درک ساختار شخصیت در فرایند بالینی. - M: Class، 2007.-- 400 ص
  19. 19. McDougall J. Theatre of the Soul. توهم و حقیقت در صحنه روانکاوی SPb.: انتشارات VEIP ، 2002
  20. 20. اولشانسکی DA "کلینیک هیستری".
  21. 21. اولشانسکی DA علائم اجتماعی بودن در کلینیک فروید: مورد دورا // مجله Credo New. خیر 3 (55) ، 2008. S. 151-160.
  22. 22. پاولوف اسکندر "زنده ماندن برای فراموش کردن"
  23. 23. پاولووا O. N. نشانه شناسی هیستریک زن در درمانگاه روانکاوی مدرن.
  24. 24. ویسنته پالومرا. "اخلاق هیستری و روانکاوی". مقاله شماره 3 "جوهر لاکانی" ، متن آن بر اساس مطالب ارائه شده در CFAR لندن در سال 1988 تهیه شده است.
  25. 25. Rudnev V. عذرخواهی از ماهیت هیستریک.
  26. 26. رودنف V. فلسفه زبان و نشانه شناسی جنون. آثار منتخب - م.: انتشارات "قلمرو آینده ، 2007. - 328 ص.
  27. 27. رودنف V. P. پدانتیسم و جادو در وسواس - اجبار // مجله روان درمانی مسکو (نسخه نظری - تحلیلی). M.: MGPPU ، دانشکده مشاوره روانشناسی ، شماره 2 (49) ، آوریل - ژوئن 2006 ، صص 85-113.
  28. 28. سمکه V. Ya. حالتهای هیستریک / V. Ya. سمکه. - M: Medicine، 1988.- 224 ص.
  29. 29. استرند هارولد تاریخچه استفاده از نیمکت: توسعه نظریه و عمل روانکاوی
  30. 30. Uzer M. جنبه ژنتیکی // Bergeret J. روانپزشکی روانکاوی: نظریه و درمانگاه. مجموعه "کتاب درسی دانشگاه کلاسیک". مسأله 7 M: دانشگاه دولتی مسکو. M. V. لومونوسوف ، 2001 ، صص 17-60.
  31. 31. Fenichel O. نظریه روانکاوی روان رنجوری ها. - م.: چشم انداز Akademicheskiy ، 2004 ، - 848 ص.
  32. 32. فروید Z. ، Breuer J. Research on hysteria (1895). - سن پترزبورگ: VEIP ، 2005.
  33. 33. فروید Z. قطعه ای از تجزیه و تحلیل یک مورد از هیستری. مورد دورا (1905). / هیستری و ترس. - M: STD ، 2006.
  34. 34. فروید ز. درباره روانکاوی. پنج سخنرانی.
  35. 35. فروید Z. در مورد مکانیسم روانی علائم هیستریک (1893) // فروید Z. هیستری و ترس. - M: STD ، 2006.- S. 9-24.
  36. 36. فروید Z. درباره علت هیستری (1896) // فروید Z. هیستری و ترس. - M.: STD ، 2006.- S. 51-82.
  37. 37. فروید Z. مقررات کلی در مورد هیستریک (1909) // فروید Z. هیستری و ترس. - M: STD ، 2006.- S. 197-204.
  38. 38. هیستری: قبل و بدون روانکاوی ، تاریخ مدرن هیستری. دائرclالمعارف روانشناسی عمق / زیگموند فروید. زندگی ، کار ، میراث / هیستری
  39. 39. Horney K. تجدید ارزیابی عشق. تحقیق درباره نوع زنان امروزه گسترده // آثار گردآوری شده. در 3 ولت جلد 1 روانشناسی زن ؛ شخصیت روان رنجور زمان ما. مسکو: انتشارات Smysl ، 1996.
  40. 40. شاپیرا L. L.مجتمع کاساندرا: نمایی معاصر از هیستریا م.: شرکت مستقل "کلاس ، 2006 ، صص 179-216.
  41. 41. Shepko E. I. ویژگی های یک زن هیستریک مدرن
  42. 42. شاپیرو دیوید. سبک های روان رنجور - م.: موسسه تحقیقات عمومی بشردوستانه. / سبک هیستریک
  43. 43. Jaspers K. آسیب شناسی روانی عمومی. م.: تمرین ، 1997.

توصیه شده: