انرژی زنان

تصویری: انرژی زنان

تصویری: انرژی زنان
تصویری: Музыка для исцеления женской энергии 2024, ممکن است
انرژی زنان
انرژی زنان
Anonim

وقتی کلمه "زن" را می شنوید ، اولین تصویری که به ذهن شما می رسد چیست؟ چیزی ملایم و هوایی ، زیبایی برازنده با فرهای طلایی ، شکل تراش خورده و لبخند شیرین؟ یا عمه ای بی سن با روپوش چرب (من تعجب می کنم که آیا هنوز چنین چیزی در زندگی واقعی وجود دارد)؟ یا یک حرف بزرگ "" روی درب توالت؟ یا مادری آشفته با چند فرزند؟ یا موجودی با لب ها و سینه های سیلیکونی که شبیه مخلوط ماهی و عروسک لاستیکی است؟

قبل از 14 یا 15 سالگی ، واقعاً پشیمان بودم که پسر به دنیا نیامده ام. به نظرم رسید که پسر بودن بسیار آسان تر و آسان تر است ، شما می توانید سریعتر بدوید ، به راحتی از محل های ساخت و ساز و درختان بالا بروید ، با پسرها هم تراز باشید ، آنطور که می خواهید رفتار کنید و نه مانند "دختران شایسته با قدم های کوچک راه می روند ، نه مثل شما پرش های متری ". اکنون با شانه های پهن ، باسن باریک و اندازه پا 39 ، کسی را شگفت زده نخواهید کرد ، اکثر مدلها چنین هستند ، و در دهه 70 دختران نسبتهای کاملاً متفاوتی داشتند ، شانه های باریک ، با شیب تند ، با پاهای کوچک و بازوها افرادی مثل من ، دست و پا چلفتی و موهای کوتاه ، "پسر" نامیده می شدند ، و مشخص نبود ، اما آیا این در واقع خوب است یا بد؟

آموزش جنسیتی در آن دوران به وضوح نشان می داد که پسران باید چه کار کنند و دختران باید چه کارهایی را انجام دهند ، چه کسانی باید مرغداری و مدفوع بسازند و چه کسی کلم را ترش می کند و پیش بند می دوزد ، و مهم نیست که هر پسری موفق به چکش زدن نشده است. دستان خود را ، اما برخی از دختران نمی دانستند چگونه یک الگو بسازند. به قول معروف "بستنی برای کودکان ، گل برای بابا ، و در هیچ موردی نباید آنها را اشتباه گرفت." بعلاوه - بیشتر ، از آنجا که شما بدشانس بوده اید و یک دختر به دنیا آمده اید ، وظیفه شما مدیریت خانه است و باید با شادی و لذت زیاد کفها ، ظروف را بشویید ، بشویید و بپزید. اگر نمی خواهید - متأسفم ، شما باید پسر به دنیا می آمدید ، پس هیچ کس چنین خواسته هایی را از شما نداشت. خوب ، واضح است که مهمترین چیز در زندگی یک زن خوشبختی مادر است و اگر به دلایلی نتوانید در بازتولید نوع خود مشارکت داشته باشید (عبارت "نمی خواهی" در وجود نداشت واژگان) ، پس از شما هیچ حس خاصی وجود ندارد.

بعداً بود که عصر زنان تجاری شروع شد و بین کسب درآمد و شستن ظروف تعادل برقرار شد ، از این واقعیت که آنها مجبور بودند همه کارها را انجام دهند رنج می برد ، در حالی که در دوران کودکی می گفتند "یک مرد باید پول بسازد" ، که از حس عذاب می کشد. احساس گناه نسبت به کودکان ، زیرا آنها واقعاً زمان کافی ندارند و از ترس اینکه همه چیز از هم پاشیده و متلاشی شود ، کاملاً قادر نیستند "چنگ زدن خود" را از بین ببرند ، و آنها مدتهاست که همه چیز را قطعه قطعه جمع آوری کرده اند. البته ، نوع دیگری از زنان وجود داشت ، آنهایی که "با موفقیت ازدواج کردند" ، به این معنا که نیازی به کسب درآمد ندارند ، شوهر همه آنها را تأمین می کند ، و آنها فقط باید فرزندی به دنیا آورند ، خوب به نظر می رسند و نظر شوهرشان را زیر سوال نبرند. خنده دار است که ناامیدی هم بر اولی و هم بر دومی غلبه کرد ، اولی - از خستگی ، و دومی - از ناتوانی در فرار از خلاء درونی.

شخصاً این تصور که دختر بودن احتمالاً چندان هم بد نیست در 15 سالگی به ذهنم رسید ، وقتی فهمیدم که اگر خودم نتوانم کارهای فیزیکی سختی انجام دهم ، فقط باید از پسران از دیگران بخواهم و لبخند بزنم. شیرین ، و وقتی این کار انجام شد ، ممنون پسران به هیچ وجه با کمک کردن مخالف نبودند و اگر صادقانه به آنها گفتید "متشکرم" ، آنها آماده بودند که کار دیگری برای شما انجام دهند. من فکر کردم ، "بنابراین اینطور است!" معلوم می شود که دختر بودن مزایای خود را دارد!"

روی هم رفته ، پیشگفتار طولانی من به همین دلیل خلاصه می شود. اگر از هر شخصی - و من پرسیدم - درباره "زن" چیست و به چه چیزی نیاز دارد ، بیشتر پاسخ ها با روح "زن مادر است" یا "زن معشوقه است" خواهد بود ، و اگر نه مادر یا معشوقه ، هیچ پاسخی وجود ندارد.در عوض ، هیچ پاسخ مثبتی وجود ندارد ، زیرا بسیاری از پاسخ های منفی وجود دارد ، هر حکایتی را در نظر بگیرید ، زنان کاملاً کسل کننده ، هیستریک هستند ، فقط قادر به "بیرون راندن مغز مردان" هستند ، نمی توانند کارهای پیچیده ذهنی انجام دهند و تجهیزات پیچیده تولید را کار کنند.. یک بار شوهر سابقم ، که نیاز به حمل اثاثیه سنگین داشت ، با پشیمانی به من و وزن 50 کیلوگرم من نگاه کرد و گفت: "حیف که این مبل را بلند نمی کنی ، باید از پتروویچ بخواهم که کمک." سپس به او گفتم که اگر به همسری برای جابجایی اثاثیه نیاز دارد ، باید با پتروویچ ازدواج کند ، در عین حال همیشه یک همراه مشروب در دست دارد.

به طور کلی ، این من را به یاد عبارت مورد علاقه من می اندازد "ضربه زدن به میخ با ماشین حساب". مردان ، حتی کسانی که اعلام می کنند زنان را دوست دارند و حتی در برخی نقاط به زنان احترام می گذارند ، اصلاً نمی دانند با این زن چه کنند. البته می توانید دوباره همه چیز را به "جنس / بورچ / کودکان" ابتدایی تقلیل دهید ، اما به دلایلی همه با این استاندارد مطابقت ندارند ، آنها همچنین به نوعی توجه نیاز دارند ، بی دلیل گریه می کنند ، بی دلیل می خندند و گاهی اوقات آنها بدون مراجعه به دفتر هر روز در ساعت 9 تا 18 پول کسب می کنند.

و همه آنها متفاوت هستند. به نظر می رسد که این کلمه یکسان است ، "زن" ، اما "پسر" و "خاله" وجود دارد ، اگرچه نه ، کسانی که لب های سیلیکونی دارند به راحتی با یکدیگر اشتباه می گیرند ، آنها از یک نقاله خارج شده اند.

بنابراین اگر "مادر" یا معشوقه نباشد "زن" چیست؟ همچنین مفهوم "موز" وجود دارد ، بسیار زیبا و پیچیده ، نشسته و مردان را به انجام شاهکارها القا می کند. اما شما به سختی می توانید او را در یک تی شرت ، شلوار عرق و دستکش تصور کنید که در حال باغبانی علف های هرز است ، و به نظر می رسد کسی که این علف های هرز را انجام می دهد ، دیگر از زن بودن خود دست نکشیده است.

همانطور که معمولاً در جلسات می گویم ، "من اصلاً از چیزی ناراحت نیستم." نه خاله های لرزان ، نه زیبایی های سیلیکونی ، نه مادران دارای فرزندان زیاد ، نه بدون فرزند. اما با داشتن تجربه زیاد در کار با زنان ، مدتهاست که متقاعد شده ام که آنها در بیشتر موارد هیچ تصوری از زن بودن ندارند. نه مادر ، نه زیبایی ، نه معشوقه ، نه "همسر" ، و فقط یک زن. نگران نباشید ، قبل از دوران مربیگری در زندگی خودم نیز هیچ نظری نداشتم.

بنابراین قدرت یک زن چیست؟ نزدیک ترین پاسخ به این س "ال "عاشق" است ، اما من در غیر این صورت می گویم "در پذیرش".

زنان اغلب جواب می دهند: "اما ببخشید ،" من فقط یک ساعت به شما گفتم که شوهرم بز است و شما به من پیشنهاد می دهید که او را "قبول" کنم ؟؟؟؟

نه ، من پیشنهاد نمی کنم که شوهر خود را "قبول" کنید. من حتی نمی پرسم چگونه شما نه تنها موفق به ازدواج با یک "بز" شدید ، بلکه بلافاصله پس از عروسی از او فرار نکردید ، بدون اینکه منتظر تولد دو فرزند باشید ، پیشنهاد می کنم احساس خود را بپذیرید. از این گذشته ، این واقعیت که او ظاهراً یک "بز" است ، احساسات خاصی را در شما برانگیخته است ، بنابراین شما باید با آنها کار کنید و او را تنها بگذارید ، زیرا او در زندگی شما فقط به شما اشاره می کند تا به نگرش های شخصی شما که با شما تداخل دارد ، اشاره کند. خوشحال باش.

در واقع ، شما باید با پذیرفتن خود به عنوان یک زن شروع کنید. بپذیرید که شما در این تجسم در بدن زن وارد شده اید ، و این فقط این نیست ، چیزی است که باید یاد بگیرید. از نظر انرژی ، یک زن گیرنده انرژی است ، و یک توزیع کننده انرژی ، برخلاف مردی که از یک زن انرژی می گیرد ، انرژی خود را مستقیماً از فضا ، یا از جهان ، یا از خدا دریافت می کند ، اگر این شما را ناراحت نکند. کلمه ، و وظیفه آن توزیع صحیح آن است. اگر روزانه 500 لیتر آب به شما داده شد ، می توانید از آن برای دوش گرفتن ، پختن غذا و آب دادن به باغ استفاده کنید ، یا می توانید آن را در گلدان های کثیف بریزید ، و روز شما مطابق آن پیش می رود ، یا تمیز می شوید. ، خوب تغذیه شده و با گوجه فرنگی ، یا کثیف ، گرسنه و با یک دسته گلدان کثیف. درک این نکته که یک زن انرژی می گیرد تا هر روز هر چیزی را که می خواهد درست بسازد ، درست به این دلیل که زن است ، به طور کلی مغز را پاک می کند و به شما این امکان را می دهد که نگاه متفاوتی به خود داشته باشید.و سپس یک فکر دیگر می آید - هرچه بیشتر از انرژی خود برای خیر استفاده کنم ، خیر بیشتری به من می رسد. هر موجود زنده ای در صورت مراقبت مناسب سالم تر و زیبا تر می شود ، پس چرا یک زن ، به عنوان موجودی که توانایی بهبود و زیباتر شدن جهان را دارد ، از خود مراقبت نمی کند؟

یک زن واقعیت شاد خود را با این واقعیت ایجاد می کند که در خودش خوشبخت است. نه شوهرش ، نه همسایه و نه فرزندانش نمی توانند او را خوشحال کنند ، اما او می تواند آنها را خوشحال کند ، زیرا او ابزار لازم برای این کار را دارد ، او انرژی دارد که می تواند به عنوان مثال در شوهرش بگذارد و این دقیقاً همان چیزی است که او نیاز دارد… در اینجاست که دوباره مقایسه می شود با "ضربه زدن به ناخن با ماشین حساب" - یک زن ، به خودی خود ، یک دستگاه پیچیده با تکنولوژی بالا است که اگر به درستی از آن استفاده شود ، می تواند انرژی تقریبا نامحدودی به مرد بدهد ، اما از آنجا که این این دستگاه برای اکثر مردان غیرقابل درک است ، آنها نمی دانند که چرا به آن نیاز دارند ، و سعی می کنند عملکردهای آن را به رابطه جنسی و برش کاهش دهند. تقریباً انگار برای خود یک سینت سایزر گران قیمت خریداری کرده اید ، اما از آنجا که نواختن آن را یاد نگرفته اید ، فقط تی شرت های کثیف را روی آن تا کنید. اما در اینجا من تمایلی ندارم که مردان را بی رویه سرزنش کنم - بسیاری از زنان خود واقعاً نمی دانند که چه هستند ، و در نتیجه ، آنها از تی شرت های کثیف خوشحال می شوند ، حداقل از مزایایی برخوردار هستند!

هرچه ارتعاشات یک زن بیشتر باشد ، انرژی مفیدتری برای جهان ایجاد می کند ، و از این رو ورود کالاهای مادی ، به عنوان مثال ، همان پول. اگر ژنراتور گیر کند ، مشکلاتی در برق وجود دارد ، و یک زن نیز در این مورد - هر چه بیشتر او در روحیه بدی قرار دارد ، در ارتعاشات منفی ، در نفی خود ، جریان خوبی در جهت او کمیاب تر است. یک زن شاد خود را دوست دارد و برای مردی با درک ، چنین زنی بهترین سوخت برای ماشین مسابقه او است. مهم نیست که ماشین چقدر خنک است ، اگر ادرار الاغ را در مخزن گاز بریزید ، نمی رود و اگر این کار را بکند ، بعد از چند متر متوقف می شود و هیچ چیز جز یک یدک کش به شما کمک نمی کند.

اگر یک زن طبیعت خود را پذیرفته باشد ، شروع می کند به جهان اطراف خود به گونه ای متفاوت نگاه کند. او درک می کند که تنها چیزی است که او را خوشحال می کند ، زیرا این باعث افزایش جریان انرژی به خلقت می شود و هر چیزی که او را ناراحت می کند باعث می شود احساس ناراحتی کند ، بنابراین جریان مسدود می شود ، و بنابراین چنین زنانی هرگز "وارد" نمی شوند رابطه سمی با مرد اشتباه ، زیرا آنها دشمن خود نیستند! در مورد احساسات منفی نیز چنین است - نشستن در آنها ، دلسوزی برای خود و ریختن خالص ترین انرژی طلایی در گلدان های کثیف ، فایده ای ندارد ، شما باید آنها را تجزیه و تحلیل کنید ، آنها را بپذیرید و به شادی و سپاسگزاری بازگردید. حالت طبیعی برای یک زن از این گذشته ، اگر جهان هر روز آنچه را که می خواهید به شما بدهد ، درست مانند آن ، آیا به خاطر آن شکرگزار آن نیستید؟

#نیافینچام

توصیه شده: