همان شود که من می خواهم. چگونه می توان یک فرد را بازسازی کرد

تصویری: همان شود که من می خواهم. چگونه می توان یک فرد را بازسازی کرد

تصویری: همان شود که من می خواهم. چگونه می توان یک فرد را بازسازی کرد
تصویری: دستور غذا من را تسخیر کرده است. 2024, ممکن است
همان شود که من می خواهم. چگونه می توان یک فرد را بازسازی کرد
همان شود که من می خواهم. چگونه می توان یک فرد را بازسازی کرد
Anonim

یک واقعیت جالب: ابتدا می خواهیم یک فرد بالغ و مستقل ، هدفمند و کامل را پیدا کنیم ، و سپس قطعاً نحوه صحیح زندگی را به او آموزش می دهیم. و حتما آن را در جهت مورد نیاز خود تغییر دهید. کلمه کلیدی "خودم" است. به هر حال ، هیچ کس از شریک نمی پرسد آیا می خواهد خودش را تغییر دهد؟ و مهم نیست که چقدر مردم در مورد این واقعیت صحبت می کنند که تغییر شخص دیگر غیرممکن است ، به نظر ما می رسد که واقعاً موفق خواهیم شد. یا به این دلیل که مورد ما استثنایی است ، یا به این دلیل که نفوذ خود را بر دیگری بیش از حد ارزیابی می کنیم ، یا به این دلیل که ما به یک کاریزمای منحصر به فرد و هزاران نفر به دنبال آن اعتقاد راسخ داریم. در ذهن ما در حال حاضر یک برنامه دقیق برای جلوگیری از آگاهی شریک زندگی وجود دارد. و اگر این امر ناشیانه ، از طریق دستورات و توصیه ها انجام نمی شود ، ما دور می زنیم. ما شروع به تغییر خودمان می کنیم و منتظر بعدی هستیم که ما را دنبال کند.

عبارت خوبی از سرافیم ساروف وجود دارد: "خود را نجات دهید و هزاران نفر در اطراف شما نجات خواهند یافت."

منطقی نیست که افراد نزدیک خود را در اندازه مناسب قرار دهید. شخص شما یا اندازه شما نیست. یا قیمت خود را تغییر دهید یا فروشگاه را تغییر دهید. دست از تلاش برای تغییر شخص بردارید. و در عین حال ، این توهم را کنار بگذارید که تغییرات شخصی شما کاتالیزوری برای تغییرات در دیگری خواهد بود.

بدون شک تغییراتی رخ خواهد داد ، اما هیچ کس قول نمی دهد که همان تغییراتی باشد که شما انتظار داشتید. دگرگونی شما فقط کار شماست. بستگان ممکن است به سادگی آمادگی آن را نداشته باشند ، و سپس باید هزینه خاصی برای آگاهی آنها پرداخت شود.

این احتمال وجود دارد که همه چیز آنطور که شما می خواهید پیش برود. شما در رابطه احساس سبکی می کنید ، تغییرات مورد نظر را در طرف دیگر مشاهده می کنید و با یک هدف و قصد تغییر متحد می شوید. با یک زنجیره گره خورده ، با هم به سوی آینده ای روشن می شتابید. در تخیل شما ، این تنها راه است: تغییراتی رخ خواهد داد ، و مطمئناً باید برای بهتر شدن باشد.

در این قصد ، فقط یک چیز درست است: تغییراتی رخ خواهد داد ، اما نه لزوماً برای بهتر.

"دوست داشتن یعنی دیدن شخصی همانطور که خدا از او خواسته بود."

F. M. داستایوفسکی

شما باید برای این واقعیت آماده باشید که شریک زندگی شما راه خود را طی می کند و با سرعت توسعه مورد نیاز خود حرکت می کند. او به تغییراتی که شما نیاز دارید دستور نداد ، اما در این مرحله از زندگی خود از همه چیز مانند اکنون راضی است. یا برای او مناسب نیست ، اما او هنوز قصد قطعی برای تغییر چیزی در خود ندارد. یا او آمادگی تماشای نحوه تغییر شما را در برابر چشمانش ندارد و دیدگاه جدید شما نسبت به زندگی در تصویر او از جهان نمی گنجد. شاید شما خودتان بفهمید که اکنون در مراحل مختلف توسعه هستید و دیگر چشم اندازهای ایجاد زندگی مشترک را نمی بینید. شاید این لحظه ای باشد که لازم است برای ادامه زندگی نه با هم تصمیم سخت ، اما اساسی بگیرید.

همه موارد فوق بهتر و بدتر از آنچه اکنون داریم نخواهد بود. این فقط یک مرحله جدید در زندگی شما و فرصت های جدید برای توسعه روابط است. فقط باید به خاطر داشته باشید: برای انجام چنین اقداماتی ، حاضرید چه قیمتی برای آنها بپردازید؟ وضوح را در ساحل به ارمغان بیاورید تا در اقیانوس احساسات زندگی مجبور نباشید به تنهایی شنا کنید تا به ساحل دلخواه خود برسید.

برای اینکه ظاهر نشود ، مانند آن جمله: "من فقط می خواستم کمی آگاهی خود را گسترش دهم ، اما معلوم شد که دیواره های جمجمه باربر هستند."

مهم است که پیامهای شریک را در نظر بگیریم. یکبار برای همیشه این افسانه را کنار بگذارید که دگرگونی شما بلافاصله بر شریک زندگی شما در جهت مورد نیاز شما تأثیر می گذارد. هیچ تضمینی وجود ندارد. زندگی به هیچ وجه آماده ارائه آنها نیست ، اما همیشه فرصت های زیادی را در اختیار شما قرار می دهد. موهای گرم ، موهای بلند ، اما چنین آینده ای ترسناک یا خطرناک ، آینده ای غیرقابل پیش بینی ، اما امیدوار کننده. این فقط انتخاب شما است و مسئولیت آن فقط با شما است.

تمایل به دیدن شریک نزدیک در سراسر مسیر رسیدن به سطح جدید ، تمایل به تقسیم مسئولیت ، حمایت در صورت لغزش خود است.هنگامی که جرات نداریم سرنوشت دیگران را بر عهده بگیریم ، با مسئولیت کامل در اختیار آن هستیم.

"عشق یعنی: فراهم آوردن فضای دیگری که روح او در آن به دنبال راه خود است."

برت هلینگر

صادقانه به این سال پاسخ دهید: "چرا به تغییر شریک خود نیاز دارید؟" با صادق بودن کامل با خودتان ، پاسخ هایی که دریافت می کنید به وضوح نشان می دهد که برنامه خودخواهانه است. و مهم نیست که چند گلایه در مورد زمان بیهوده تلف شده بعدا وجود دارد ، فقط یک حقیقت وجود دارد - شما این بازی را برای خودتان شروع کرده اید.

سعی کنید تا حد ممکن با خودتان و دیگران صادق باشید. تغییرات روشن را در زندگی دیگران تبلیغ نکنید ، در حالی که این فقط تصویر شما از آینده مورد نظر است. این کار اوضاع را بسیار پیچیده می کند. تنها شخصی که می تواند به شما خوشبختی دهد و می توانید با تمام شجاعت در روند ایجاد زندگی آگاهانه به او تکیه کنید ، فقط شما هستید.

شما به دنبال حمایت در مورد دیگری هستید ، زیرا خودتان ناامن هستید. شما به وضوح می دانید که دیگران به چه چیزی احتیاج دارند ، چه توصیه هایی باید به دیگران کنند ، چگونه به آنها کمک کنید تا چیزی را در زندگی تغییر دهند ، اما شما اطلاعات کمی در مورد خودتان دارید. و این در یک دایره اجرا می شود. شما همیشه در درون خود از حمایت غیر قابل خرابی برخوردار نخواهید بود و تا زمانی که آن را پیدا نکنید ، همیشه درگیر زندگی دیگران خواهید بود. وقتی شخصی مشاغل شخصی ندارد ، شروع به معامله با دیگران می کند. وقتی شخصی نمی تواند از خودش مراقبت کند ، شروع به تبادل مسئولیت ها با دیگران می کند تا آنها بدون او نتوانند کار کنند.

شخصی که می تواند در سفر به زندگی به شما کمک کند ، فقط خودتان هستید. و اگر شریک فعلی شما آرزوهای شما را به اشتراک نمی گذارد ، بهترین کاری که می توانید برای خود انجام دهید این است که اعتراف کنید در این شرایط شما ناتوان هستید. ناتوانی را تشخیص دهید نه به این دلیل که دیگر قدرتی وجود ندارد ، بلکه باید قدرت را برای آنچه واقعاً مهم است و تلاش های ما مهم است و حداکثر بازده را به همراه خواهد داشت ، کنار بگذارید.

البته ، وسوسه بزرگی وجود دارد که با کسی باشید که محافظت می کند و به عنوان بیمه خدمت می کند. اما پس از آن به دیگری وابسته می شویم و همیشه در فرصتی تمایل به سرزنش او در شکست ما وجود خواهد داشت.

نه "من بهترین سالهای خود را صرف شما کردم" ، بلکه "من تصمیم گرفتم بهترین سالهایم را با شما بگذرانم و این انتخاب من بود." و اگر ناگهان متوجه شدید که شریک زندگی شما دیگر برای شما مناسب نیست ، به این دلیل است که شما خودتان به آن مرحله از زندگی رسیده اید که دیگر نمی خواهید به شیوه قبلی زندگی کنید. شریک زندگی در یک روز به طور چشمگیری تغییر نمی کند ، او همیشه همان بوده که اکنون است. تو فقط متفاوت شدی شریکی که در کنار شماست با دنیای درونی شما بیگانه نیست. احتمالاً همانطور که او هست - این دلیلی است که شما می خواهید تغییر دهید. او وارد دردناک ترین مکان های شما شد ، که به دلیل این واقعیت که راهی برای زندگی آگاهانه در آنها وجود نداشت ، به مدت طولانی خونریزی می کرد. شریک ما منطقه رشد ما است و در حال حاضر از این بابت باید قدردان باشد. با یک شریک است که ما گذشته دردناک و احساسات سرکوب شده را بازتولید می کنیم. این اوست که به نیازهای برآورده نشده ما که زمان آن فرا رسیده است اشاره می کند. شاید مأموریت او این نیست که همراه زندگی شما شود ، بلکه نشان دادن راه درست برای شما است ، اما سپس راه خود را طی کنید.

شریک به طور کامل با شما مطابقت ندارد ، او شما نیستید. شما نقاط متقاطع مشترکی دارید ، اما تفاوت هایی نیز وجود دارد. قد شما فقط محدوده مسئولیت شماست. شما خودتان آن را انتخاب کرده اید - مسئول آن خواهید بود. و بهایی را که مستحق آن هستند بدون چانه زنی یا تلاش برای تأخیر در پرداخت بپردازند.

اگر شک دارید - این کار را نکنید ، اگر دارید - شک نکنید.

توصیه شده: