2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مامان
مردم متولد می شوند - هرکدام به شیوه خود و همچنین می میرند …
و در این مورد ، به نظر من ، یک تجربه انسانی بسیار منحصر به فرد و تکرار نشدنی وجود دارد.
به طور کلی و به طور کلی از تولد یک فرد منتظر جدید استقبال می شود. آنها از نوزاد تازه متولد شده خوشحال می شوند ، برای ظاهر او آماده می شوند ، مشتاقانه منتظرند تا او و ویژگی های او را بشناسند ، رویای تأمل در شکل گیری و پیشرفت شخصی او را دارند.
این قابل درک است ، زیرا کودک به طور نمادین حمل می کند: آینده ، رشد ، انرژی ، قدرت و فرصتهای تازه ، امیدها ، رویاها ، شادی و البته عشق …
در یک کلام ، این تولد یک زندگی جدید است ، در همه جلوه های آن …
این همان چیزی است که اتفاق می افتد ، اما شما می خواهید و همیشه فکر می کنید که چیزی خوب ، جالب ، در حال توسعه و مثبت وجود دارد.
از دست دادن ، مرگ ، جدایی از شخص نزدیک و عزیز برای شما چه چیزی به همراه دارد؟
ویرانی ، درد دل ، رنج ، تنهایی ، وحشت از عدم امکان ملاقات ، لمس و برقراری ارتباط …
تولد و مرگ دو نقطه مقابل هم هستند ، دو روی یک سکه ، به نام اعلیحضرت زندگی.
کی زنده مرده؟! هيچ كس. چه کسی دوست دارد برای همیشه زندگی کند؟ تقریبا همه…
زیرا اساساً هیچ کس نمی خواهد بمیرد. و همه از این گسست با واقعیت می ترسند ، جدایی ابدی از افراد عزیز و نزدیک به قلب ، اعمال ، به طور خلاصه - آنچه در این جهان باعث شادی ، رضایت فردی و شخصی درونی می شود و چیزی که شخص نمی خواهد از دست بدهد و اجازه می دهد برو …
از دست دادن ترسناک است و دیگر هرگز … هرگز نبینید ، احساس نکنید ، نشنوید …
از دست دادن آن دردناک و فوق العاده دشوار است ، حتی اگر همه چیز بدون ابر و آرام نبود. غیر قابل تحمل است … بدانید که هرگز هرگز …
دو متضاد در زندگی - تولد و مرگ - ترک و ملاقات ، جدایی و امید ، عشق و فراق …
یک مرد کوچک - یک کودک - طاس ، بدون دندان ، بدون راه رفتن ، فکر کردن ، برقراری ارتباط ، و عملاً درمانده به جهان می آید. او به سادگی با چشمانی باز می شود ، که در آن کنجکاوی ، علاقه به زندگی و عطش غیر قابل جبران برای شناخت زندگی به طور کلی جریان دارد …
و کسانی که با احترام بازوهای خود را به سوی معجزه ای جدید بر روی زمین باز می کنند - یک فرد تازه متولد شده ، فقط آن افراد می توانند سالها برای او راهنمای دنیای جامعه باشند ، معلمان دنیای روابط بین مردم. آنها او را با مثال نشان می دهند و به او می آموزند که به احساسات ، عواطف خود اعتماد کند یا به آنها اعتماد نکند ، خود را بفهمد یا درک نکند و بنابراین دیگران …
و این بستگی به این دارد که کوچولو چگونه در آینده زندگی خواهد کرد ، و سپس بزرگسال ، چقدر در دنیای درونی خود و در جهان با افراد دیگر راحت و امن خواهد بود.
یک مرد سالخورده نیز به تدریج می رود … توسعه ، برعکس اتفاق می افتد. او موها ، دندان ها ، حافظه خود را از دست می دهد ، تفکر او عجیب و غریب می شود ، حرکت برای او بیش از پیش دشوار می شود. بدن زمانی متحرک و ماهر دیگر نمی تواند چنین باشد و با کمک تکیه گاه حرکت می کند - چوب ، عصا ، دست مراقبت کننده …
زمان طبق معمول می گذرد و بدن ناگزیر محو می شود …
در دوران کودکی ، ما بر والدین خود تکیه می کنیم ، یک فرد بزرگسال و قوی ، پایدار و معتبر ، قابل توجه ، تقریباً قدرتمند … طبق ایده ما بسیار قوی و مهم است. در سالمندی ، او از قبل نیاز به حمایت دارد ، هم جسمی و هم اخلاقی …
روند پیری به طور فزاینده ای برگشت ناپذیر است و فرد پرانرژی و پر انرژی ، وابسته و ضعیف ، درمانده و تقریباً شبیه یک "کودک تازه متولد شده" می شود … و او زیر خود راه می رود و خیلی چیزها را فراموش می کند و همه کارها را ناخوشایند انجام می دهد …
فقط در حال حاضر اغلب نه احساسات ، بلکه تحریکات ایجاد می کند … روند مرگ به خودی خود وحشتناک است ، در برگشت ناپذیر و واقعیت آن وحشتناک است ، درک این که "همه ما آنجا خواهیم بود …"
یک فرد سالخورده و در حال محو شدن ، چراغ این واقعیت است که به زودی ممکن است تبدیل نشود ، و این باعث می شود که در افراد نزدیک او ، علاوه بر احساسات گرم و ترس از ناشناخته - آن دنیای دیگر …
با این وجود ، من فکر می کنم که تولد و مرگ به نوعی بسیار به هم مرتبط هستند ، مانند یک کل تجزیه ناپذیر است ، مانند دو در یک ، بدون یک پدیده هیچ چیز دیگری نمی تواند وجود داشته باشد …
بعد از تولد ، زندگی و مرگ چه می ماند ، پس چه؟
یا شاید همه یکسان - روح ، به عنوان عیار احساسات ، عواطف ، تجربیات ، لحظات شگفت انگیز شادی ، اندوه ، در یک کلام - یک تجربه زندگی منحصر به فرد و منحصر به فرد …؟
کسانی که شخص بسیار مهم و ارزشمندی را برای خود از دست نداده اند ، و همچنین افرادی که به سادگی از فکر کردن در مورد چنین چیزی می ترسند ، چنین س questionsالاتی را مطرح نمی کنند. نگرانی و حتی فکر کردن درباره از دست دادن درد آور است … به هر حال ، تحمل این احساسات درونی واقعاً و واقعا دشوار است.
اما تنها پس از تجربه آنها ، رنج بردن و رها کردن ، می توانید چیز جدیدی را بپذیرید که در زندگی شما متولد شده است …
توصیه شده:
زندگی چه کسی را داریم زندگی می کنیم؟ مختصری در مورد سناریوهای زندگی
ما روزانه صدها انتخاب می کنیم. ما انتخاب می کنیم که با چه کسی و چه زمانی تماس بگیریم ، کودک را به کدام مهد کودک بفرستیم ، آیا شغل خود را تغییر دهد یا در مهدکودک قدیمی بماند. و هرچه تصمیم جدی تر باشد ، بار مسئولیت را بیشتر احساس می کنیم! با برداشتن این یا آن مرحله از زندگی ، ممکن است حتی از آن آگاه نباشیم ، اما طبق سناریوی خاصی عمل کنیم.
دستکاری کنندگان در خانواده داستان دختری که "بسیار دوست" مادر در حال مرگ در حال مرگ است
مامان! من نمی توانم همیشه با تو زندگی کنم! بالاخره من تحصیلات عالی گرفتم ، دیپلم قرمز دارم! من دعوت شده ام تا در بهترین موسسه در زمینه آموزش کار کنم! - ناتاشا به مادرش فریاد زد. بیش از یک ساعت است که او و مادرش در حال بحث در مورد این موضوع هستند که او تصمیم گرفته است به مسکو برود و همه چیز برای او آماده است.
10 علامت که نشان می دهد تجربه های آسیب زای هنگام تولد می تواند بر زندگی شما تأثیر بگذارد و وابستگی عاطفی ایجاد کند
وابستگی به نظرات دیگران ، احساس گناه و شرمندگی ، ترس از برجسته شدن ، موفقیت ، پول ، تمایل به آموزش مجدد یک مرد ، فرزند شما یا همیشه کنترل دیگران ، زندگی ، سرنوشت - از هیچ جا بوجود نمی آید. اغلب قبل از این اتفاقات خانوادگی قبل از تولد شما رخ می داد.
مرگ آنقدرها هم ترسناک نیست که بتوان مرگ را زیبا کرد
من به شما هشدار می دهم که این متن توسط شخص غیر شخصی من "یک فرد زنده ، علاقه مند" نوشته شده است و هیچ ارتباطی با شخصیت غیر شخصی "روانشناس جدی" ندارد :) امروز شروع به تماشای آخرین فصل مجموعه تلویزیونی مورد علاقه ام "
نحوه تصمیم گیری در مورد تولد شریک زندگی
امروزه ، تعداد کمی از افراد می توانند از تجربه زایمان مشترک شگفت زده شوند. اما ، با این وجود ، برای بسیاری از زوج ها ، و به ویژه برای پدران آینده ، تصمیم گیری در مورد اینکه آیا با هم به زایمان می روند ، با نگرانی ها و ترس های زیادی همراه است.