صمیمیت زناشویی. اون باید چی باشه؟

تصویری: صمیمیت زناشویی. اون باید چی باشه؟

تصویری: صمیمیت زناشویی. اون باید چی باشه؟
تصویری: با این ۱۲ ترفند دوست پسرتان را عاشق خود کنید 2024, ممکن است
صمیمیت زناشویی. اون باید چی باشه؟
صمیمیت زناشویی. اون باید چی باشه؟
Anonim

مهمترین ویژگی رابطه زناشویی این است فاصله روانی - این نوعی "فاصله" است که ما آماده پذیرش یک شریک هستیم. فاصله روانی بستگی به میزان اعتماد و گشودگی به شریک دارد. برای هر شخص متفاوت است. مدل تفرقه افکنی و تمایل به "دور نگه داشتن شریک زندگی" در نتیجه شکست دلبستگی در اوایل کودکی شکل می گیرد. در صورتی که مرزهایش به طور مداوم نقض شود ، کودک زمانی تصمیم می گیرد که "نزدیک نباشد" با والدین خود رابطه ای گرم و قابل اعتماد نداشته باشد. ترس از صمیمیت باعث می شود که نتوانید در تماس باشید. کینه ها ، طغیان خشم ، تمایل به فرار از رابطه وجود دارد.

افراد با ترس از صمیمیت نمی دانند چگونه چارچوبی را برای رابطه ایجاد کنند. آنها با مشکلات در دفاع از منافع خود ، بیان خواسته ها مشخص می شوند. در ازدواج ، لازم است تعادل تعامل در زمینه های مختلف پیدا شود. بین تنهایی و زمان گذراندن با هم. بین دسترسی جنسی و انزوا ، دخالت در زندگی شریک زندگی و جدایی از او. وقتی هر یک از شرکا هم فضای مخصوص به خود را دارند و هم مکانی برای تماس. مثال عملی … اجازه مشتری برای انتشار اخذ شده است ، نام تغییر کرده است. لینا زن جوانی است که با یک سوال گسترده به درمان آمده است - آیا باید ازدواج را حفظ کند. دختر بیست و چهار ساله است ، دو سال ازدواج کرده است ، پسر ده ماه دارد. لینا با روابط بسیار نزدیک با همسرش "خفه" می شود. ترس از صمیمیت با شرایط تشدید شد. کودک کوچک است ، مساحت آپارتمان محدود است ، و ویروس کرونا نیز امکانات را محدود کرده است ، دختر مجبور است مدام با شوهرش باشد. لینا از صمیمیت می ترسد ، او صمیمیت را با ادغام اشتباه می گیرد. این دختر در کنار آمدن با مشکلات خود به تنهایی خوب است ، اما در تکیه بر دیگران ، اعتماد به آنها ، بسته به آنها ، صمیمی بودن بسیار ضعیف است. او از از دست دادن خود در رابطه می ترسد.

به گفته لینا ، او در خانواده ای بزرگ شد که والدینش رابطه ای "فوق العاده" با هم دارند. پدر ، "در ارتباط با کار" ، ماه ها را در شهرهای دیگر گذراند ، مادر ترجیح داد به تنهایی به تعطیلات برود. چنین روابطی را دور می نامند. رابطه دور چنین هستند ارتباط ، که در آن هر یک از شریک ها بیشتر به خودشان ، به نیازهای خود اهمیت می دهند تا به نیازهای زوجین به طور کلی. از آنجایی که لینا مدل دیگری از روابط را نمی شناسد ، دختر آن را از نظر او هماهنگ می داند. باز هم ، خانه ساکت است ، هیچ فریادی وجود ندارد ، بدرفتاری. و سرمای عاطفی متوجه نمی شود ، عادت شده است.

والدین همسر لینا دائماً با هم بودند: آنها در زندگی روزمره مشغول بودند ، کار می کردند ، با هم استراحت می کردند. او اصلاً تمایل لینا به "تنها بودن" را درک نمی کند. برای او ، این مساوی است با طرد شدن. با بررسی دقیق سابقه خانوادگی لینا ، مشخص شد که "پدر" در واقع ناپدری است. - پدر خودم وقتی دو ساله بودم مرا رها کرد. مامان با من در بیمارستان بود. حساسیت شدیدی داشتم. پدر به بیمارستان آمد ، گفت احساساتش از بین رفته است و او به دنبال زن دیگری می رود. در دوره درمان ، مشخص شد که آلرژی لینا کوچک واکنش او به درگیری بین والدینش است. این دختر ، که حتی ضعیف صحبت می کرد ، فقط می توانست با بدن خود ، یا بهتر بگویم ، مشکلات مربوط به بدنش ، به والدینش بفهماند که او در چنین فضایی چقدر ترسناک و دردناک است. او گزارش نداد. نشنیده اند. خودشان هم نمی شنیدند. پس از طلاق ، لینا درد و عصبانیت خود را با پدرش با مادرش در میان گذاشت. او انگ - "خیانتکار" را دریافت کرد ، و دختر از خود "حتی ذکر نام او" خودداری کرد. هر دو زن ، مادر و دختر به این نتیجه رسیدند که "شما باید از مردان دور بمانید." لینا خود را از روابط نزدیک با مردان منع کرد. او در بزرگسالی آموخت که با اجازه ندادن به خود اعتماد ، عشق و پیوند ، احساسات خود را سرکوب کند.طلاق والدین او تنها تجربه آسیب زا در زندگی این دختر نبود. مامان هر قدم او را کنترل می کرد و لینا ، تا آنجا که می توانست ، به این کنترل اعتراض کرد. بنابراین ، پس از مدرسه ، او برای تحصیل در شهر دیگری رفت. و او مخفیانه ازدواج کرد. و تنها پس از ثبت ازدواج ، "مادرم را مطلع کردم". در اولین ملاقات ما ، من می پرسم که احساسات ناخوشایند در بدن لینا کجاست و چگونه به نظر می رسد. معلوم شد که آتش بزرگی در سینه لینا در حال آتش گرفتن است. این یک خشم بیان نشده است که از یک دختر در زندگی آرام و درک واقعیت آنگونه که هست جلوگیری می کند. لینا شعله های آتش را تماشا کرد ، در ابتدا به اندازه "باور نکردنی" شعله ور شد ، سپس به تدریج شروع به محو شدن کرد. با محو شدن آتش ، تنش لینا فروکش کرد. او حتی "به خود اجازه" داد تا گریه کند. در درمان ، ما مجبور بودیم از درد و رنجی که دختر از کودکی در خود حمل کرده بود ، عبور کنیم. پس از اینکه لینا احساسات آگاهانه خود را بیان کرد - ترس ، کینه ، عصبانیت و ناراحتی ، او توانست یک عشق بزرگ و برآورده نشده برای پدرش احساس کند. چقدر دلش برایش تنگ شده بود. وقتی قدردانی از پدرش برای زندگی او به محل ادعاها رسید ، ارتباط دختر با شوهرش آسان تر شد. او متوجه شد که خشم نسبت به پدرش به شوهرش منتقل شده است. لینا متوجه شد که ارتباط از راه دور مادرش با شوهر جدیدش نیز به دلیل ترس او از صمیمیت بود. ترس ناگزیر با خشم همراه است و قدرت آن متناسب با میزان ترس و اضطراب است. و یک نفر شروع به نفرت از شریک خود می کند ، منبع همه مشکلات و ناراحتی ها را در او می بیند. و البته ، تمام درد خود را بر او بریزید.

Image
Image

به تدریج ، دختر بیشتر به شوهرش اعتماد کرد و در مورد خواسته ها و احساسات خود با او صحبت کرد. به نوبه خود، مایل به حفظ رابطه با لینا ، شوهر من نیز به درمان آمد. البته او دلایل خودش را داشت که از جدایی از همسرش می ترسید. مرد گفت که "او به لینا مانند هوا نیاز داشت." در درمان ، او باید یاد بگیرد که در تنهایی احساس راحتی کند ، در حالی که همسرش در مجاورت نزدیک بود. ماندن در یک رابطه بسیار دشوارتر از ایجاد آن است. همسران با موفقیت با وظایف خود کنار می آیند. هر یک از آنها نقش مهمی را در تمرین آسیب های شخصی ایفا می کنند - ترس از طرد شدن در شوهر ، ترس از جذب ، ادغام در همسر. در یک رابطه زناشویی ، این مهم است که بتوانید بدون از دست دادن خود در اطراف باشید. شاید این اصل خوشبختی خانواده است.

توصیه شده: