2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
شخصیت مازوخیستی چگونه شکل می گیرد؟ یک مازوخیست چه کودکی داشت و چه چیزی در شکل گیری خلق و خوی تا حدودی منحرف تأثیر داشت؟
جنبه اصلی شکل گیری یک شخصیت مازوخیستی سوء استفاده جسمی یا روانی در دوران کودکی است ، در برخی موارد هر دو. علاوه بر این ، پس از کودک آزاری ، مورد توجه ، مراقبت و عشق قرار گرفت. در موارد بسیار شدید ، محبت و لطافت والدین فقط از طریق درد امکان پذیر بود.
بسیاری از محققان توجه می کنند که پس از نوعی نقطه عطف در زندگی کودک ، دختران و پسران به روش های مختلف شخصیت و شکل گیری ویژگی های فردی مزاج را ایجاد می کنند. دختران بیشتر مستعد ایجاد الگوی مازوخیستی هستند و قربانی می شوند ، در حالی که پسرها بیشتر خود را با یک سادیست و متجاوز معرفی می کنند و این رفتار را با اطرافیان خود رعایت می کنند و در دوران کودکی "فلج" خود از آنها رفتار می کنند. البته چنین مدلی از رفتار عادی نیست و استثنائاتی نیز در این قاعده وجود دارد.
بسیاری از روان درمانگران از تجربه زندگی خود یادآور می شوند که در همه افرادی که تمایلات مازوخیستی دارند پرخاشگری زیادی وجود دارد ، که به دقت پنهان و سرکوب می شود ، اما اغلب خود را به شکل منفعل نشان می دهد. به عنوان مثال ، تحریک به تجاوز نوعی تجاوز منفعل است. به طور کلی ، می توان قضاوت کرد که پرخاشگری در همان سطح تحریک کننده و تحریک کننده ، در مازوخیست و سادیست ، در همان سطح توسعه می یابد.
در شخصیت مازوخیستی ، بیش از سایر انواع ، این پدیده خود را نشان می دهد ، که فروید آن را "تکرار وسواسی" نامید. زندگی کاملاً ناعادلانه تنظیم شده است - ثروتمندان ثروتمندتر می شوند ، فقرا فقیرتر می شوند ، آسیب دیدگان بیشتر آسیب می بینند ، کسی که در دوران کودکی بیشترین آسیب را دیده است در بزرگسالی نیز رنج می برد. بر این اساس ، کودکی که در سناریوی "درد ، عشق ، درد ، عشق" بزرگ شده ، بزرگسال شده است ، همچنان به "یافتن" روابط و تجربیات مشابه ادامه می دهد. اغلب ، اطرافیان معتقدند که این وضعیت توسط خود فرد مبتلا ایجاد شده است. اما اینطور نیست - سناریوی زندگی او چنین است ، که "به طور عرفانی" شرایط دوران کودکی را منعکس می کند. برای این شخص ، درک رنج ، دریافت درد از طریق رنج بیشتر قابل درک است. او به سادگی راه دیگری برای زندگی نمی داند و مسیر زندگی او از قبل تعیین شده و در دوران کودکی ثبت شده است.
در هفت سال اول ناخودآگاه کودکی ، شخصیت ، سرنوشت و سناریوی زندگی شکل می گیرد ، اما با مطالعه و تجزیه و تحلیل اعمال و رفتار خود ، می توانید این سناریو را نیز تغییر دهید.
برای بسیاری از مازوخیست ها ، والدین فقط نقش کاربردی ایفا می کردند ، از جمله از نظر احساسی در زندگی خود تنها زمانی که کودک در درد شدید ، دردسر یا خطر بود. در چنین شرایطی ، توجه ، مراقبت و احساسات مثبت در مورد کودک به نظر نمی رسد - او به سادگی برای پدر و مادر وجود نداشت. چنین کودکانی احساس می کنند رها شده و بی ارزش هستند ، زیرا می دانند که تنها پس از تجربه میزان مشخصی از درد و رنج می توانند کمی محبت و توجه دریافت کنند. در این خانواده ها ، کودک در لحظه ای که والدین شروع به "آموزش" ، تنبیه و ضرب و شتم او می کنند ، وجود دارد: "شما باید این کار را انجام دهید! به هیچ وجه این کار را نکنید! " فرمول مراقبت والدین از نوزاد بسیار روشن می شود - عشق با سادیسم نسبت به او برابر است. اگر نگرش تغییر کند ، ترس ظاهر می شود - شاید من دیگر وجود ندارم؟
افراد مازوخیست در ناحیه تنهایی دچار یک وقفه بسیار بزرگ می شوند. آنها احساس تنهایی و غیر ضروری می کنند و همیشه احساس رها شدن می کنند. اما دقیقاً به دلیل این احساسات ، به طوری که رها نشده و تنها نمانند ، مازوخیست ها آماده تحمل تحقیر ، کینه ، درد جسمی هستند.تنها بودن دردناک ترین چیزی است که می تواند برای یک مازوخیست باشد. غالباً افرادی که تمایلات مازوخیستی دارند می توانند چنین جملاتی را بشنوند: اگر مرا ترک کنید ، من کاری با خودم انجام می دهم (به عنوان مثال ، خودم را بکشم یا خودم را بریده کنم).
اگر افرادی با شخصیت مازوخیست از عزیزانی که به آنها صمیمانه وابسته و دوست دارند جدا شوند ، احساس پوچی و ترس غیرقابل تحمل می کنند ، تا حدی که نمی توانند به طور معمول بخوابند و غذا بخورند. دیدن شخص عزیزی که می تواند به آنها توهین و ظلم کند - برای او بسیار قابل قبول تر است - اگر او نمی رفت!
با این چگونه روبرو میشوید؟ به طور کلی ، درمان مازوخیستی و افسردگی بسیار مشابه است ، و برخی جنبه های شکل گیری این نوع مزاج ها (به عنوان مثال ، دوران کودکی ، که در آن والدین عملکردی دارند ، نه همدل ، از الگوهای رفتاری فرزند خود انتقاد می کنند و به احساسات خود اختیار می دهند). تفاوت در چیست؟ در ابتدای تاریخ زندگی مازوخیست ها ، حداقل حداقل یک فرد دلسوز و همدل (یکی از والدین ، پدربزرگ و مادربزرگ ، عموها و عمه ها ، مربیان ، معلمان ، احتمالاً دوستان) وجود دارد.
جنبه دیگر شکل گیری شخصیت مازوخیست تشویق و حمایت دیگران ، تحسین شجاعت و صبر مرد کوچکی است که او همه بدبختی ها و رنج ها را تحمل می کند. در نتیجه ، کودک احساس کاملاً قابل درک دارد - هرچه بیشتر رنج ببرم ، بهتر و محترم تر هستم. این ایده ناخودآگاه عمیقا ریشه در آگاهی دارد ، در بزرگسالی آزار و اذیت می شود و در نهایت منجر به این واقعیت می شود که همه رنج ها به طور غیرقابل توضیح برای یک شخص جذب می شود.
به طور کلی ، موضوع طبیعت مازوخیستی بسیار سوزان و جالب است ، همیشه س questionsالات زیادی را بر جای می گذارد و حتی بیشتر همدردی و ناتوانی می کند. با این حال ، م effectiveثرترین روش در موارد آسیب شناسی ، روان درمانی است. کمک به یک دوست یا دوست نزدیک با شخصیت مازوخیستی بسیار دشوار است و احساس همدردی و ناتوانی در کنار او ، بدون ذکر احساسات خود فرد مبتلا ، مضاعف دشوار است.
توصیه شده:
آزمایش وجود ویژگی های پیچیده و مازوخیستی یک قربانی در شخصیت
من یک پرسشنامه آزمایشی کوتاه را برای حضور یک ویژگی پیچیده و مازوخیستی در شخصیت به شما توجه می کنم: ما به سوالات آزمون "بله" یا "نه" پاسخ می دهیم. برای هر پاسخ "بله" 1 امتیاز به خود می دهیم ، برای هر پاسخ "
چگونه می توان مازوخیسم را درمان کرد. درمان مازوخیستی
وضعیت زیر را در نظر بگیرید: به طور نسبی ، شما یک درمانگر هستید ، فردی با شخصیت مازوخیست به جلسه آمد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ در برقراری ارتباط با مشتری ، تأکید اصلی باید بر روابط واقعی باشد ، یادداشت های همه کاره بودن باید از لحن حذف شود ، شما نباید تجزیه و تحلیل کنید و سعی کنید اقدامات خاصی از یک شخص را تفسیر کنید.
چگونه شخصیت افسرده شکل گرفت
شخصیت افسرده چگونه شکل گرفت ، چگونه این فرد همیشه گناهکار و دائماً غمگین این گونه شد؟ اگر به این موضوع علاقه دارید ، به نحوی در شما طنین انداز است ، از شما دعوت می کنم در این مقاله در مورد آن صحبت کنید. همانطور که فروید زمانی تصور می کرد ، و سپس همه روانشناسان بعدی که این موضوع را مطالعه کردند ، شخصیت افسردگی نتیجه این واقعیت است که کودک خیلی زود ناامید شده بود و هنوز منابع لازم برای سازگاری با شرایط جدید را نداشت.
نوع شخصیت مازوخیستی چرا همه از من ناراحت می شوند؟
اجازه دهید فوراً توضیح دهم که این مقاله در مورد ترجیحات جنسی نخواهد بود ، اگرچه این موضوع ، البته ، نیز شایسته توجه است. علاوه بر وارثان ساخر مازوخ و اعضای جامعه BDSM ، مازوخیست های کاملاً متفاوتی نیز وجود دارد. باید بگویم که آنها ممکن است حتی به مازوخیسم خود شک نکنند.
شخصیت مازوخیستی
افرادی با شخصیت مازوخیستی با افرادی نرم ، دلسوز ، کمی خجالتی روبرو می شوند. در پشت این نمای جذاب ، تشخیص ، بدگمانی و کنترل نهفته است. آنها در دستیابی به اهداف بسیار پیگیر و بسیار صبور هستند. کارگران ایده آل در ساختارهای بوروکراتیک ، زیرا می توانند کارهای خسته کننده را برای مدت طولانی انجام دهند.