افراد استفاده شده

تصویری: افراد استفاده شده

تصویری: افراد استفاده شده
تصویری: چگونه مقدار استفاده شده ، باقی مانده و تاریخ ختم انترنت خویش را بدانیم ؟ 2024, ممکن است
افراد استفاده شده
افراد استفاده شده
Anonim

افرادی که اغلب می گویند یا مشکوک هستند که همه می خواهند از آنها استفاده کنند متوجه نمی شوند که خودشان چگونه از دیگران استفاده می کنند. در هسته این پدیده ، که گاهی اوقات به پارانویا می رسد ، خساست و بی حوصلگی روح ، ناتوانی در تسلیم شدن در برابر عشق و صمیمانه دوست داشتن ، اعتماد به شخص دیگر نهفته است.

دلیل این پدیده البته ضربه های خودشیفته است. استفان جانسون چنین کودکی را بچه ای مستعمل می نامد. منابع دیگر این آسیب رشدی و نگرش نسبت به کودک را "ادامه خودشیفته" والدین توصیف می کنند. چنین کودکی چگونه می تواند بفهمد صمیمیت و عشق واقعی چیست؟ به هر حال ، هیچ کس هرگز صادقانه به احساسات او علاقه مند نشده است. علاقه والدین همیشه در سطح دستاوردهای کودک ، موفقیت او در مدرسه ، نمرات ، رفتار او بود. اما دنیای درونی و احساسات او برای هیچ کس جالب نبود.

یک بار که به والدین خود نزدیک شد ، دچار یک فیاسکو وحشتناک شد. او مورد تأیید عزیزترین افراد در این دنیا - والدین - قرار نگرفت ، فقط به این دلیل که او چنین است. او باید دائماً مستحق عشق آنها باشد ، درست و مطیع باشد تا پدر و مادر ناراحت نشوند. او خود را به نفع کسانی که او را به دنیا آوردند رها کرد.

از او به عنوان فردی استفاده می شود که باید انتظارات والدین را برآورده کند و در واقع نمی تواند خودش باشد ، نظر خود را داشته باشد ، انتخاب های خود را انجام دهد ، بدون رضایت والدین خود چیزی را برای خود آرزو کند.

معلوم شد که او بیش از حد بدهکار است ، بیش از حد به والدینش بدهکار است ، زیرا از او الهام گرفته بود که "والدین مقدس هستند". و او به این تز اعتقاد داشت ، به آنها اعتماد کرد و … اکنون دنیای او متشکل از کسانی است که می خواهند از آن استفاده کنند. بدترین چیز این است که او حتی متوجه نمی شود که اولین افرادی که قبل از دیگران از او استفاده کردند ، مادر و پدر محبوب او بودند یا نه.

افسوس! بعید است چنین شخصی بتواند لذت عشق صادقانه ، آزادانه بخشیدن و دریافت ، بی علاقه و رایگان را بداند. او قطعاً به شریک خود می گوید: "شما این یا آن را به من مدیون هستید" و خود را در نظر می گیرد که باید کاری انجام دهد و از تعهدات خود اجتناب کند ، و اگر بر سر خود بیفتد ، مانند یک خر بار ، مسئولیت خود و شریک خود را دارد ، سپس دیر یا زود نارضایتی خود را به این شکل بیان می کند: "من برای شما بسیار کار می کنم ، و شما..".

این شخص در محور دادن-و در نتیجه در محور مجاورت-فاصله با ناامیدی های زیادی روبرو می شود. و سپس همه چیزهایی که به عنوان عشق شروع شده اند با چیزی پایان می یابد که قدرت یکی بر دیگری نامیده می شود.

در اصل ، من یک فرد خودشیفته را توصیف می کنم که خودش را رنج می دهد و رنج را برای دیگران به ارمغان می آورد. روان درمانی ، البته ، تروما را تسکین نمی دهد ، گذشته را بازسازی نمی کند ، اما می تواند شدت درد را به میزان قابل توجهی کاهش دهد و آگاهی فرد را افزایش دهد.

توصیه شده: