اثربخشی تأثیر روان درمانی

تصویری: اثربخشی تأثیر روان درمانی

تصویری: اثربخشی تأثیر روان درمانی
تصویری: جلسه روان درمانی دکتر فردریک پرلز با گلوریا (زیرنویس فارسی) 2024, ممکن است
اثربخشی تأثیر روان درمانی
اثربخشی تأثیر روان درمانی
Anonim

در ابتدای فعالیت حرفه ای خود به عنوان یک روانشناس مشاور بدن گرا ، پس از اتمام کل فرایند کار روان درمانی ، با مشکل ارزیابی نتایج کار خودم و مشتریانم از دیدگاه وضعیت آنها روبرو شدم.

به عنوان یک قاعده ، مشتری بر اساس احساسات ذهنی خود از نتیجه است. او باید با طیف وسیعی از واکنش ها روبرو شود. از "بوسیدن دست" ("شما یک جادوگر واقعی هستید") تا تحریک به سختی پنهان یا حتی اظهارات آشکارا پرخاشگرانه ("من وقت و پول خود را هدر دادم"). مورد دوم بسیار کمتر رایج است ، اما "طعم" از چنین پایانی بسیار قوی تر است ، باعث می شود که کل دوره مشاوره را بارها و بارها در ذهن خود تکرار کنید تا (همانطور که به نظر می رسد) علت اشتباه را بیابید. یا برای توجیه خود و آرام شدن.

بله ، بله ، من می دانم و آماده هستم تا بسیاری از پیشنهادات مفید در مورد روان درمانی و نظارت شخصی را بشنوم ، اما ، با این وجود ، در مورد شرایط مشابه با همکارانم ، به وضوح درک می کنم که در تمرینات روزمره چقدر مشکل است. من در مورد فرسودگی حرفه ای صحبت نمی کنم ؛ خدا را شکر ، به این نتیجه نمی رسد. اما س questionsالات مربوط به ارزیابی اثربخشی من هنوز هم پس از چند سال معین ، تمرینات و ایده های انباشته در مورد تنوع شخصی مشتریان که از دست ، روح و قلب من گذشته است ، همچنان پابرجاست.

انگیزه نوشتن مقاله گزیده ای از کتاب Alyoshina Yu. E بود. مشاوره روانشناسی فردی و خانوادگی. - اد دوم - م.: شرکت مستقل "کلاس" ، 1999. - 208 ص. من می خواهم به این قسمت به طور کامل استناد کنم:

این اثر روانگردان اصلا دقیقاً شامل چه چیزی است ، اثربخشی آن با چه چیزی مرتبط است ، می توان برای مدت بسیار طولانی توصیف کرد. مکاتب مختلف روان درمانی و نویسندگان آنها بر اهمیت عوامل مختلف در ارائه اثرات روان درمانی تاکید می کنند. نقش اصلی در این امر به کاتارسیس و تغییر در ساختارهای شخصی و کسب معنا و غیره داده می شود. (فروید 3. ، 1989 ؛ فرانکل V. ، 1990 ، راجرز ک. ، 1959). اما ، در نهایت ، تأثیر تأثیر روان درمانی یک راز است که درک کامل آن غیرممکن است (و شاید ارزش آن را ندارد).

مثل این!

به عنوان یک قاعده ، مشتریان ما تعداد جلسات را بر اساس زمان و منابع مادی خود انتخاب می کنند. برخی به خود اجازه یک جلسه واحد را می دهند ، برخی دیگر دوره را طی می کنند. به عنوان یک قاعده ، مقاله ترم بیشترین کارایی را نشان می دهد. اغلب ، مشتریان برای تثبیت نتیجه به دوره های مکرر مراجعه می کنند. و به ندرت ، مشتریان سال ها با حل مشکل اصلی خود مراجعه می کنند و مشکلات پیچیده تری را قرار می دهند. اما اکثریت ، نظر خود را در مورد کار انجام شده در تعقیب گرم ، ترک کرده اند. گاهی اوقات آنها یک بررسی کتبی در نامه یا منابع تخصصی مانند B17 یا Self-Knowledge می گذارند. معمولاً ارتباط بیشتر با مشتری قطع می شود.

در اصل ، فردی که برای کمک به ما مراجعه می کند باید احساس بهتری نسبت به "قبل" داشته باشد. اگر مشتری با خوشحالی می گوید که واقعاً احساس بهتری داشته است ، می توان قضاوت کرد که کمک مورد انتظار ارائه شده است. اما این نیز اتفاق می افتد که تنها پس از مدتی مشخص می شود که مشتری متوجه می شود مشکل خود را بهتر درک کرده است و اقدامات وی برای او م effectiveثرتر و دوستدار محیط زیست شده است. ممکن است به گونه ای باشد که شخصی ، "ملاقات" با شخص واقعی ، به دور از احساسات راحت تجربه کند ، اگرچه چنین کاری برای تغییرات بعدی مفید است.

ممکن است اتفاق بیفتد که مشتری نه برای تغییرات ، بلکه برای تسلی خاطر آمده است ، اما توسط مشاور درک نشده است. در این حالت ، پس از مدتی ، چنین مشتری از کار انجام شده احساس نارضایتی می کند.

روانشناسان در صورت تکرار درمان همه اینها را می آموزند. فقدان معیارهای قابل اعتماد برای اثربخشی کار مجبور است در جهات مختلف به دنبال تأیید آن باشد. برای مثال ، برای من بسیار مفید بود که در عمل از مجتمع کامپیوتری تشخیصی "Lotos" استفاده کنم ، که به شما امکان می دهد وضعیت جسمی و روانی-عاطفی مراجعه کننده را در شروع هر جلسه و پس از اتمام آن به سرعت ارزیابی کنید. یک تصویر بسیار ساده و واضح از تغییرات ، که برای مشتریان قابل درک است ، روی صفحه نمایش داده می شود و می تواند به صورت چاپ رنگی ارائه شود. با جمع شدن ، اطلاعات در مورد نتایج کار به مشتری امکان می دهد تا ارزیابی اثربخشی کل دوره را ، بلافاصله پس از پایان کار و در آینده دورتر ، انجام دهد.

البته استفاده از ابزارهای تشخیصی همه مشکلات را حل نمی کند. هرگونه تشخیص ناقص است. اما تشخیص روی "نیلوفر آبی" به خوبی در فرایند روان درمانی مناسب است. مشتری یک فرصت دیگر برای نتیجه گیری عینی در مورد اثربخشی کار و فرایندهایی که با او در حال انجام است دارد.

در موارد دیگر ، بهبود مستمر موقعیت "سوم" به من کمک می کند تا به عنوان یک تحقیق به فرآیند روان درمانی بپردازم ، که برای افزایش شایستگی و کارایی کار من بسیار ارزشمند است. روان درمانی بدن گرا ، به نظر شخصی من ، وسیع ترین فرصت ها را برای خودسازی فراهم می کند.

من خیلی دوست دارم نظر همکاران را بدانم ، آیا این برای شما مشکلی ایجاد می کند؟ اگر چنین است ، چگونه آن را برای خود حل می کنید؟ نظر مشتریانی که قبلاً تجربه روان درمانی داشته اند نیز بسیار جالب است.

توصیه شده: