این یک داده دشوار و پیش دشوار است. آیا می دانیم چگونه قبول کنیم؟

فهرست مطالب:

تصویری: این یک داده دشوار و پیش دشوار است. آیا می دانیم چگونه قبول کنیم؟

تصویری: این یک داده دشوار و پیش دشوار است. آیا می دانیم چگونه قبول کنیم؟
تصویری: 💅МАНИКЮР СЕБЕ 🌟 МОЛОЧНЫЙ НЮД! 🎄 МОТИВАЦИЯ! #VlogMartaRiva 2024, ممکن است
این یک داده دشوار و پیش دشوار است. آیا می دانیم چگونه قبول کنیم؟
این یک داده دشوار و پیش دشوار است. آیا می دانیم چگونه قبول کنیم؟
Anonim

دوستان ، من می خواهم س followingال زیر را برای درک ما مطرح کنم: چقدر همه ما و هر یک از ما به طور جداگانه قادر به پذیرش بخش مهمی ، اما بسیار نامطلوب از زندگی خود هستیم - آن چیزی که ما دوست داریم ، اما نمی توان آن را تغییر داد به هر روشی؟ … بدون خشم ، مبارزه بی معنی و سرزنش - از نظر فلسفی ، به عنوان واقعیتی که توسط رفتار پذیرفته شده است ، بپذیرید؟!

مبحث سخت ، نه؟

این یک واقعیت سخت و بسیار دشوار است. آیا ما می دانیم چگونه قبول کنیم؟

اولین کاری که ما انجام می دهیم: ما به طور فعال شروع به مبارزه می کنیم - برای خود و برای منافع خود! و این یک کیفیت بسیار واقعی است! داستان لئونید پانتلیف "دو قورباغه" را به خاطر دارید؟ اگر پشتکار یکی از دوست دختران نبود ، خامه ترش باقی می ماند و به کره قوی و سخت تبدیل نمی شد و زن بدبخت غرق می شد.

اما اگر مبارزه شرایط را بهبود ندهد و شرایط باید رها شود ، چه؟ چقدر سخت است! فکر کنیم چرا؟!

آیا به این دلیل است که در این مورد (درست مانند دوران کودکی) ما همچنان خودخواهانه تصور می کنیم که ما مرکز یک تاریخ مشترک هستیم و حقیقت ما تنها حقیقت واقعی است که در جهان وجود دارد؟

موقعیت نابالغ ، درست است؟ به هر حال ، از دوران کودکی گذشته ، ما بارها آموخته ایم: هزاران حقیقت مختلف وجود دارد ، و بنابراین از هر نظر اتفاق می افتد …

من یاد کارتون فوق العاده ولادیمیر شموف کارگردان بلغاری می افتم. من به تو خواهم داد …

و اگر جهان عینی همیشه با واقعیت ذهنی ما مطابقت ندارد ، آیا ارزش آن را دارد که در این موارد به شدت "دیوارها را بشکنیم"؟ شاید آنجا ، پشت این دیوارها چیزی وجود داشته باشد که سرنوشت برای مدتی از آن محافظت می کند؟ و بهترین راه در این مورد این است که رها کردن?!

اما چه نوع پلاستیسیته ای نیاز دارد! چه احترامی برای جهان هستی! چه بلوغ جدی و درونی! بالاخره چگونه باید بزرگ شد …

پای خود را لگد نکنید و تقاضا نکنید مثل یک بچه ، کاشت نکنید و دقیق نکنید ، به عنوان والدین ، و نه برای نجات وضعیت "اشتباه" ، به عنوان ناشناخته و ابدی نجات دهنده.

بیایید مثلث معروف کارپمن یا "مثلث بدبختی" را به خاطر بسپاریم!

تنها راه خروج از این مثلث ، همانطور که به خاطر داریم ، در بلوغ داخلی ، رشد است! یعنی در ارتقاء موقعیت معنوی "فیلسوف درونی" که می داند چگونه داده های بیگانه مثبت ، بلکه نامطلوب را بپذیرد ، که نمی تواند تحت تأثیر قرار گیرد! مواد مختلف زندگی را بپذیرید و با آنها برخورد کنید! و این یک مهارت جدی است. دارایی عمیق و معنوی!

من خطوط درخشان فردریش کریستف ایتینگر متفکر آلمانی را به یاد می آورم …

پروردگارا به من بده آرامش بپذیر آنچه را که نمی توانم تغییر دهم! به من بدهید شجاعت آنچه را که می توانم تغییر دهم تغییر دهم! و به من بده حکمت برای تشخیص یکی از دیگری!

و دعای معروف گشتالت ، نویسنده آن روانپزشک آلمانی فردریک پرلز است …

من کار خود را انجام می دهم ، و شما کار خود را انجام دهید.

من در این دنیا زندگی نمی کنم تا انتظارات شما را برآورده کنم.

و شما در این دنیا زندگی نمی کنید تا انتظارات من را برآورده کنید.

تو هستی!

و من خودم هستم!

و اگر به طور اتفاقی یکدیگر را ملاقات کنیم - این عالی است!

اگر نه ، هیچ کاری نمی توان انجام داد!

به نظر می رسد که بلوغ درونی تنها دستورالعمل سلامت روانی است

حمایت از ما در متنوع ترین شرایط زندگی ما

از جمله در شرایط نامطلوب ، اما توسط زندگی پذیرفته شده است ، چیزی که نمی تواند تحت تأثیر قرار گیرد

*************************************

توصیه شده: