3 نکته در مورد نحوه درخواست کمک ، برای کمک

تصویری: 3 نکته در مورد نحوه درخواست کمک ، برای کمک

تصویری: 3 نکته در مورد نحوه درخواست کمک ، برای کمک
تصویری: ГРЕНДПА и Гренни В РЕАЛЬНОЙ ЖИЗНИ! Почему они перепутали мой дом? GRANDPA GRANNY Chapter Two 2024, ممکن است
3 نکته در مورد نحوه درخواست کمک ، برای کمک
3 نکته در مورد نحوه درخواست کمک ، برای کمک
Anonim
  1. برای شروع ، باید درک کنید که "آنها به تقاضا به بینی ضربه نمی زنند". درک این نکته واقعاً مهم است و احتمالاً دیر یا زود توسط کسی شنیده خواهید شد. مهمترین چیزی که باید یاد بگیرید تمرین پرسیدن (بارها ، بارها و بارها) است. مطمئن شوید که کنترل را تنظیم کرده اید - "من باید یاد بگیرم که بپرسم!"

یکبار دیگر بر یک واقعیت ساده اما مشهور تأکید می کنم - "آنها به دلیل تقاضا در بینی نمی کوبند". چرا می توانیم این ترس را داشته باشیم؟ در دوران کودکی ، ما می توانستیم مجازات شویم ، بیشتر اوقات همه تربیت به این دلیل خلاصه می شد که "شما باید با همه چیز کنار بیایید" ، زیرا مادر مشغول است ، نه از نظر احساسی در زندگی شما ، او مشکلات ، نگرانی ها ، کار خود را داشت ، و غیره ("خودتان مرا تکان ندهید!"). اگر آنها به درخواست های کودک واکنش نشان ندادند ، آنها را کنار می زنند ("مرا تنها بگذار!" بر این اساس ، اکنون ممکن است اعتقاد راسخ داشته باشید و از این که بخاطر خواسته مورد ضرب و شتم قرار بگیرید ، ترس داشته باشید. با این حال ، در واقع ، شما از درد جسمی نه از نظر روانی واهمه دارید ("چگونه می توانید این را بپرسید؟ آیا شرمنده نیستید؟ فو فو فو ، دختران این را نمی خواهند ، و پسران نیز قرار نیست هر چیزی!"). در چنین لحظات کودکی کار کنید ، به یاد داشته باشید که چه نگرش هایی در خانواده شما وجود داشت که مستقیماً با درخواست ها ارتباط داشت ، واکنش والدین شما چگونه بود. تا زمانی که آسیب در این مکان وجود داشته باشد ، شما در برابر هرگونه امتناع واکنش دردناک نشان خواهید داد. در اینجا مهم است که بیاموزید چگونه از موقعیت بزرگسالان واکنش نشان دهید ، نه اینکه در قیف ضربه وارد شوید.

با شنیدن لحنی شبیه لحن مادری (مادر ، پدر ، مادربزرگ ، پدربزرگ) ، خود را در محل جراحت خود می بینید ، به سن 3-5 سالگی باز می گردید ، دوباره به یک کودک کوچک و بی دفاع تبدیل می شوید و شما از این واقعیت می ترسید که این شخص ، که از او کمک خواسته اید ، اکنون این کار را با شما انجام دهد. در بزرگسالی ، چنین واکنشی ، اگر صدمه ای ندارید ، نباید باشد. در نسخه سالم روان ، چنین عکس العملی وجود ندارد. شما پرسیدید ، رد شدید و با امتناع مخالفت کردید ، اگر نه - شما این قدرت را پیدا می کنید که بپرسید "چرا برای شما سخت است؟" ، "چرا تصمیم گرفتید در حال حاضر از من امتناع کنید؟" با دریافت پاسخ ها ، متوجه شدید که رفتار فرد کاملاً با شما ارتباطی ندارد ، او به سادگی منابع لازم برای کمک به شما را ندارد ، هیچ پول ، انرژی و غیره وجود ندارد. در نتیجه ، فرد با آرامش امتناع از کمک را تجربه می کند. ، و برعکس ، با آسیب یا از موقعیت کودک به درد او می افتد.

به یاد داشته باشید ، مهم است که بروید و بپرسید ، بدون انتظار اینکه همه به شما بدهکار باشند ، همه کمک خواهند کرد. آماده رد شدن باشید و از آن نترسید. هرچه احساس آرامش و آزادی بیشتری نسبت به طرد شدن داشته باشید ، راحت تر است.

  1. بسیار مهم است که با کدام حالت درونی صحبت می کنید. اگر در حال صحبت با وضعیت درونی یک کودک آزرده و شرمگین هستید ، کودکی که به دلیل درخواست او مورد انتقاد قرار گرفته است ، اما او رد شده است ، این برای مصاحبه کننده شما پخش می شود. آسیب دیدگان آسیب های خود را بسیار قوی پخش می کنند. در نتیجه ، درخواست شما رد می شود. درد روانی را می توان به وضوح در صدا ، لحن ، رفتار ، حالات چهره ، حرکات ، نحوه نشستن یا ایستادن هنگام درخواست چیزی از شخص مشاهده کرد - همه اینها توسط طرف مقابل احساس می شود. به همین دلیل است که شما باید روی آسیب های اولیه خود در ارتباط با شیء مادر کار کنید ، چیزی که به شما چیزی نداد ، امتناع کرد ، شما را شرمنده کرد. بهتر است در درمان شخصی کار کنید - آسیب ها یک چیز کاملاً جدی است که غوطه ور شدن در آن دشوار است و کار روی خود تقریباً غیرممکن است.در حقیقت ، آسیب ها به دلیل عدم بازخورد کافی ایجاد می شوند ، که می توان آنها را علاوه بر مشورت با روان درمانگر (در انتقال روان ، مادر درمانگر است) بدست آورد. و تا زمانی که از حیثیت و اعتماد به نفس درونی برخوردار نباشید که حق هر آنچه را که می خواهید (نه لزوماً از شخص خاصی) دارید ، یاد نمی گیرید که با کیفیت از او کمک بخواهید.

درخواست خود را با اعتماد به نفس ، با این احساس محکم که شما حق دارید ، بیان کنید که شایسته آن چیزی هستید که درخواست می کنید. علاوه بر این ، اگر ما به طور مشروط سطح ایزوتریک را در نظر بگیریم و وضعیت را از این نظر در نظر بگیریم - هنگامی که می توانید تصور کنید آنچه که درخواست می کنید در زندگی شما وجود دارد (این مال من است!) ، بیشتر همه چیز در بهترین حالت رقم خواهد خورد به این ترتیب ، و درخواست شما برآورده می شود (شاید توسط شخص دیگری و نه در این وضعیت - با این حال ، نتیجه مورد انتظار را دریافت خواهید کرد). در هنگام درخواست بسیار مهم است که احساس کنید آیا حاضر هستید به خودتان "بله" بگویید. این بسیار ساده است - اگر بپرسید و در آگاهی شما یک پاسخ "بله" وجود داشته باشد ، به نحوی و در جایی آنچه را که می خواهید پیدا خواهید کرد. اگر بپرسید ، اما در عین حال به خودتان "نه" بگویید ، همه اطرافیان شما "نه" خواهند گفت. عمیقا روی خود کار کنید ، نتیجه ای حاصل می شود!

  1. شما باید درک کنید که چرا شخص دیگری باید به شما کمک کند. این لحظه می تواند کمی دستکاری کننده باشد. به عنوان مثال ، درخواست شما خطاب به شخصی است که دارای ضربه عصبی است ، احساس گناه قبل از شیء مادر (به ترتیب او به دلیل امتناع مادر ، پدر ، مادربزرگ یا پدربزرگ سرزنش می شد) ، او چنین نخواهد بود قادر به گفتن "نه" مثال دیگر - یک فرد احساس می کند یک نجات دهنده است ، به خاطر پس انداز زندگی می کند ، بنابراین احساس قد بلندتر ، سردتر و بهتر می کند (به عبارت دیگر - من همه را نجات می دهم ، به این معنی که او یک قهرمان است). اگر چنین روزنه ای پیدا کردید ، می توانید چنین شخصی را تا آنجا که دوست دارید دستکاری کنید.

با این حال ، این در مورد تکنیک های دستکاری نیست. اگر شما خودشیفته نیستید ، نمی توانید چنین تکنیکی را اعمال کنید ("من آن را خوانده ام و قطعاً آن را انجام خواهم داد") - به این روش کار نمی کند. یا با شخصی تماس می گیرید ، یا این روابط نسبتاً وابسته را دارید. اگر احساس می کنید به دلیل احساس گناه تحت فشار هستید ، درخواست ها را نیز رد کنید. احساس گناه به آسانی قابل دستکاری است ، شرم و ترس کمی سخت تر است (فرد خاموش می شود). بر اساس این سه احساس است که مردم معمولاً با یکدیگر بازی می کنند. گاهی اوقات دستکاری بر اساس احساس "شما قهرمان خواهید شد" ، و همچنین بیش از حد عزت نفس ، اعتماد به نفس است. به خصوص گل نرگس به چنین لحظاتی واکنش نشان می دهد - شما فوق العاده هستید ، این کار را بسیار عالی انجام می دهید و فقط من می توانم از شما بخواهم. در نتیجه ، فرد شکوفا شد ، ذوب شد و همه کارها را برای شما انجام داد. نکته مهم این نکته این است که شما باید رابطه داشته باشید (دستکاری کننده ، وابسته به وابستگی ، وابسته به هم - مهم نیست). وقتی در رابطه هستید ، احتمال اینکه به جلسه بروید بسیار زیاد است. در زندگی و روابط ، یک رویکرد تجاری وجود دارد - "من برای شما ، شما برای من". بسیاری از مشتریان بر این باورند که ما مجبور نیستیم به یکدیگر پول بدهیم ، چیز مهمی یا مثلاً رابطه جنسی را با پول "مبادله" کنیم ، خود را به شخص دیگری بدهیم. در واقع ، ما روح خود را در یکدیگر ، احساسات ، زمان ، توجه خود قرار می دهیم ، و این نیز یک منبع بسیار مهم است! اگر کارهای زیادی را برای شخص دیگری انجام داده اید ، به حرف او گوش دهید و از او حمایت کنید و در برخی موارد چیزی را درخواست کرده باشید ، احتمال اینکه آنها به شما "بله" بگویند بسیار زیاد است. اگر فردی را رد کردید ، حرف او را نشنیدید ، با او ارتباط برقرار نکردید ، هیچ ارزش ، نقطه تماس معنوی یا عاطفی ، دیدگاه های مشترک در سطح جهان بینی ندارید ، وقتی رابطه دقیقاً جفت شود ، به احتمال زیاد که رد می شوید با این حال ، هنوز هم ارزش امتحان کردن دارد - چرا که نه؟ برای افرادی که گاهی حتی از آنها درخواست کمک نمی کنند ، عواقب آن بسیار جدی خواهد بود.

توصیه شده: